امانالله قراییمقدم جامعهشناس و استاد دانشگاه تشریح کرد؛ رابطه مجلس جدید با دولت روحانی زیر ذرهبین؛ قراییمقدم در گفتگو با پارس لاین مطرح کرد: برکنار کردن رئیس جمهور آن هم برای یکسال دیگر را نه رهبری اجازه میدهند و نه مناسب اوضاع و احوال و شرایط اجتماعی و سیاسی کشور است. اینها بیشتر شایعه است. به نظر من، در نظام جمهوری افراد باید مختلف فکر بکنند این اختلاف باید وجود داشته باشد، اما نباید به حد پارگی و گسستگی برسد. مثلاً ما میبینیم انتقادات از ترامپ زیاد میشود و رئیس حزب دموکرات از رئیس جمهور انتقاد میکند، اما ترامپ نمیتواند او را برکنار کند. چون از خصوصیات یک جامعه آزاد این است که افراد متفاوت از هم فکر بکنند. آیا این فروپاشی است؛ نخیر؛ چون قانون و قانون اساسی و قانون حاکمیت دارد بنابراین این ذات دموکراسی است که بهاصطلاح پلورالیستی فکر میکند و چندگانگی فکری دارد و از دگماتیسم فکری و یک بعدی نگری به دور است.
پارس لاین در حالیکه کمتر از یک ماه دیگر به افتتاح یازدهمین دوره مجلس مانده است رابطه میان این دوره مجلس با دولت حسن روحانی آن هم در یک سال مانده از عمر آن سناریوهای متعددی از تضاد و طرح عدم کفایت رئیس جمهور تا تعامل دو جانبه را پیش کشیده است. از این رو برآن شدیم تا چگونگی رابطه مجلس یازدهم با دولت روحانی آن هم در یک سال باقی مانده از حیات دولت را در گفتگو با امانالله قراییمقدم جامعهشناس و استاد دانشگاه بررسی کنیم.
پیشبینی شما از رابطه دولت آقای روحانی و مجلس یازدهم در یک سال آخر دولت روحانی چیست و تنشهای بین این دو بیشتر حول چه مسائلی شکل میگیرد؟
گرچه پیش بینی روابط این دو مشکل است اما با توجه به فهرست نمایندگان این مجلس و اظهارات برخی از آنان و همچنین اصولگرایان به نظر میرسد نمایندگان مجلس یازدهم، شمشیرشان را برای دولت از رو بستهاند و از حالا هم در مخالفت با دولت صحبتهایی میکنند که مثلا صحت آمار را به چالش میکشند. مهمترین مسئله در چالش این دو، بیکاری و تبعات کرونا به ویژه در حیطه اقتصاد است. یعنی برای کیفیت بازسازی و امکاناتی که بتواند دولت را در این باره تجهیز کند اختلاف پیدا میکنند. بالاخره نمایندگان مجلس میخواهند دولت به گونهای رفتار بکند که دلخواه آنان است.
دو مسئله کرونا و بیکاری خیلی مهم هستند. از الان صحبت از بیکاری 17-18 درصد جمعیت فعال است و تامین معیشت آنها و بودجه رسیدگی به این مشکلات از مسائلی است که دولت با مجلس حول آن درگیر میشوند. در واقع برآوردن نیازهای مردم بخصوص پس از کرونا یکی از چالشهای جدی دولت و مجلس را شکل میدهد.
با توجه به مانوری که مجلس یازدهم حول تیم اقتصادی خود میدهد آیا این دانش اقتصادی نمایندگان باعث میشود نخستین تنگنای دولت و مجلس، اقتصادی باشد یا فضای حاکم بر کشور آنها را در این مسیر پیش میبرد؟
ساختار اقتصادی و و سیاستزدگی اقتصادی در این باره نقش دارد. در واقع تصمیم گیرندگان در سطوح بالا، اصول اقتصاد را سیاسی کردند. مسئله از درون خراب است و نماینده کاری نمیتواند بکند. نماینده مطیع سیستم است. اجزا و عناصر سیستم نیز اعمال نفوذها، رانتها و رشوهها و مسایلی اینچنین است. ما با ورود افرادی مواجهیم که در امور اقتصادی صلاحیت ندارند و نمیتوانند کاری را پیش ببرند. بنابراین نمایندگان ولو اینکه اقتصاددان باشند کاری نمیتوانند بکنند. مگر اقتصاددانها در دولت یا در مجلس دهم نبودند. مسئله ما روابط و تعاملات است. مسئله به نمایندگان ربط ندارد و کل سیستم در اینباره نقش دارد.
بنابراین هر چقدر هم بهترین اقتصاددانها در مجلس یازدهم باشند کاری پیش نمیبرند. نظریات اقتصادی وجود دارد ولی دخالتها و سیاستزدگی اقتصادی مشکل دیگری است که باعث میشود تا چالشی جدی ایجاد شود. اقتصاد سیاستزده است و به خاطر همین سیاستزدگی اقتصاد است که مجلس یازدهم درواقع دچار چالش اقتصادی با دولت میشود. بحث بر سر این است که به خاطر سیاستزدگی اقتصاد و این که اقتصاد جذاب است نمایندگان برای ورود به چالش با دولت، از اقتصاد شروع میکنند. چون پس از شیوع کرونا، صحبت از بحران بزرگ و جهانی اقتصاد است که پیش از آن در سالهای 1929 تا 1933 آمریکا و کشورهای اروپایی را نیز فرا گرفت.
در این بحران، نهتنها آمریکا فرو ریخت و خیلی از سرمایهداران و بازاریان خودکشی کردند بلکه در کشورهای دیگر تأثیر گذاشت. حالا پس از سالها صحبت از بحران بزرگ و طرح مارشال است که یادآور کمک آمریکا به اقتصاد فرویخته کشورهای اروپایی است. پس مجلس یازدهم نیز ناگزیر از چالش اقتصادی با دولت است اما پرسش اینجاست که آیا دولت نمیخواهد بیکاری را رفع کند؟ آیا دولت نمیخواهد مردم در رفاه باشد؟ اما سیستم گرفتاری دارد و همین موجب تولید فساد بیشتر است، در نتیجه مشکل نظارت و کنترل بر نظارت است که ضعیف است و موجب دخالت و اعمال نفوذها و روابط و رانتهای فسادآور میشود. از اینرو، هرچند وجود اقتصاددانان و آشنا بودن به نظریات بزرگ اقتصادی در مجلس لازم است اما کافی نیست.
اصلاً در شرایطی که الیگارشیهای متعدد با ضعف و قوای متفاوت درون جامعه دخالت میکنند مجلس چه میتواند بکند. مثلا در مسئله واردات ناصحیح که در مجلس طرح شد و قوه قضاییه هم آن را مطرح کرد دولت چکار کرد. مجلس چه توانست بکند؟ درواقع اقتصاددانها و بهترین نظریهپردازان را هم در مجلس بیاورند اما چون اقتصاد ما سیاستزده است آموزش و پرورش ما سیاستزده است همه چیز ما سیاستزده است نمیتوانند کاری از پیش ببرند.
به نظر شما اینکه چه کسی رئیس مجلس بشود در رابطه بین دولت و مجلس مؤثر است؟ اینکه قالیباف باشد یا زاکانی و نادران آیا تاثیر دارد؟
نمیتوان پیشبینی کرد اما رئیس مجلس باید به کل امور مشرف باشد آیا الیاس نادران یا آقای قالیباف اینطور هستند. آقای قالیباف، یک افسر بوده است یک افسر که حالا در نیروی انتظامی یا حتی شهرداری هم خوب عمل کرده است اما آیا میتواند در مقابله با اقتصاددانان نظر بدهد؟ دستگاه شهرداری و دستگاه نظامی که برای یک شهر یا یک نهاد خاص و برای استانی خاص است با ریاست مجلس فرق دارد. اینجا مسئله کل مملکت است.
آیا در رابطه با دولت هم تأثیرگذار است؟
شکی نیست که تاثیرگذار است آقای قالیباف بشود یک گونه رفتار میکند آقای نادران گونهای دیگری رفتار خواهد کرد و دیگری به یک گونه متفاوت.
بعضی از سناریوهای احتمالی درباره رابطه مجلس یازدهم با دولت از تنش جدی در حد استیضاح ریاست جمهوری و طرح عدم کفایت یا وزیران شما چیست؟
من چنین نظری ندارم. برای اینکه برکنار کردن رئیس جمهور آن هم برای یکسال دیگر را نه رهبری اجازه میدهند و نه مناسب اوضاع و احوال و شرایط اجتماعی و سیاسی کشور است. اینها بیشتر شایعه است. به نظر من، در نظام جمهوری افراد باید مختلف فکر بکنند این اختلاف باید وجود داشته باشد اما نباید به حد پارگی و گسستگی برسد. مثلاً ما میبینیم انتقادات از ترامپ زیاد میشود و رئیس حزب دموکرات از رئیس جمهور انتقاد میکند اما ترامپ نمیتواند او را برکنار کند. چون از خصوصیات یک جامعه آزاد این است که افراد متفاوت از هم فکر بکنند. آیا این فروپاشی است؛ نخیر؛ چون قانون و قانون اساسی و قانون حاکمیت دارد بنابراین این ذات دموکراسی است که بهاصطلاح پلورالیستی فکر میکند و چندگانگی فکری دارد و از دگماتیسم فکری و یک بعدی نگری به دور است.
از سویی هم، مجلس جای بحث، اختلاف و اظهارنظر است، مجلس جای تضاد و مخالفت است و قرار نیست هرچه مجلس یا دولت میگوید دیگری تأیید کند. مجلس جای اظهار نظرات است. اما در ایران، قدرت مجلس آنقدر زیاد نیست که بتواند به دولت دستور بدهد و دردی بر دامان دولت بنشاند. این مجلس همانند مجلسهای گذشته خواهد بود و به دلیل اهمیت وجهه بین المللی سعی نخواهد کرد تنش جدی ایجاد کند.
نمایندگان مجلس یازدهم بر جوان بودن و انقلابی بودن این مجلس تأکید دارند آیا این دو به معنای تنش در حوزه برخی مسایل و اولویتها نیست؟از سویی هم مجلس یازدهم از نظر میانگین سنی از دولت جوانتر است این خود تنشزا نیست؟
میتواند تاثیر بگذارد، بالاخره جوان درد جوان را بهتر میفهمد و میتواند موثر باشد. از سویی دولت میانگین سنی بالایی دارد و میانگین سنی مجلس جوانتر است این شکاف سنی میان دولت و مجلس میتواند موثر و حتی تنش زا باشد. اگر جوانی نمایندگان موجب شود تا مشکلات جوانان از جمله بیکاری، طلاق و دیگر مسایل آنان وارد اولویت کار مجلس شود شاید چالش ایجاد شود. نمایندگان باید بتوانند جوانان را بهتر درک کنند تا بتوانند این اولویتها را پیش ببرند. شاید به دلیل الویتهای این گونه تنش ایجاد شود.اما مهم این است ادراکی فکر کنند. مدیران امروز باید ادراکی فکر کنند. یعنی احساسی نیندیشند. انقلابی بودن نیز شعار دیگر دولت یازدهم مجلس است که موجب چالش دیگر حول سیاست خارجی می تواند شود.
اما مهم در این زمینه، استقلال قوه مقننه است. ایرادی ندارد دولت و مجلس با هم تضاد داشته باشند ولی باز تکرار میکنم باید مهارت ادراکی داشته باشند یعنی جوانب حرفی که را میزنند بسنجند و بر مبنای مطالعه و تحقیق اظهار نظر کنند نه اینکه تحت تاثیر گروه ها یا منافع خود به اظهار نظر بپردازند. در کل مدرس یا مصدق گونه باشند. جوانان باید پرورده شده باشند و بر اساس روابط انتخاب نشده باشند و باید زیردست مجربین رشد کرده باشند؛ همانگونه که در ژاپن امروز صحبت از مدیریت وراثتی است یعنی مدیر جدید زیر دست مدیران ماهر میآموزد به تدریج بالا میآید. به قول سنایی که «سالها باید که یک سنگ اصلی ز آفتاب لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن».البته جوانان انقلابی هستند و این به معنای تنوع طلبی، خلاقیت ونوسازی باید تقویت شود.
پاسخ ها