سوژه های روز، خبرهای داغ

سوژه های روز، خبرهای داغ

پارس لاین: مقالات آموزنده، خبرهای داغ ایران و جهان، ویدیوهای جذاب و دیدنی را در صفحه ما در آیدت ببینید.
توسط ۳۴ نفر دنبال می شود
 ۹ نفر را دنبال می کند

ویروسِ کتک، دعوا و اختلاف در خانواده های ایرانی

بررسی مصائب خانواده‌ها در عصر کرونا در گفتگو با محدثی‌گیلوایی؛ ویروسِ کتک، دعوا و اختلاف در خانواده‌های ایرانی!؛ باید دید در ماه‌های آینده زمان چگونه پیش خواهد رفت. اگر فشار همین‌گونه ادامه داشته باشد و دولت نتواند خدمات به خانواده‌ها بدهد احتمال شکل‌گیری جریان‌های اجتماعی مخرب قوت می‌گیرد. چون گروه‌هایی از مردم متحمل فشار‌های زیادی شدند و آسیب دیدند. این موجب می‌شود این نارضایتی‌ها بر نارضایتی‌های انباشته شده از گذشته افزوده شود و احتمال خیزش‌های اجتماعی در ماه‌های آینده را فراهم کند. این‌ها همه احتمالات است، ولی باید دید زمان چگونه پیش می‌رود و چقدر این مدت، طول می‌کشد و چه اتفاقاتی می‌افتد.

ویروسِ کتک، دعوا و اختلاف در خانواده‌های ایرانی

پارس لاین در شرایطی که هشدار‌ها درباره کروناویروس همچنان ادامه دارد زنگ هشدار افزایش اختلافات خانوادگی، طلاق و افسردگی نیز به صدا درآمده است و در این باره خبر‌هایی به گوش می‌رسد. بر مبنای نتایج نظرسنجی دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران و ایسپا در ۱۶ درصد از خانوار‌های تهرانی تنش خانوادگی به سبب در خانه ماندن افزایش یافته است. در ۵۸ درصد این خانواده‌ها تنش میان زن و شوهر افزایش داشته و ۴۶ درصد هم افزایش تنش والدین با فرزندان را تجربه کرده‌اند. همین مسئله بهانه‌ای برای گفتگو با حسن محدثی‌گیلوایی جامعه‌شناس، استاد دانشگاه و پژوهشگر خانواده شد تا تأثیر کرونا بر نهاد خانواده را مرود بحث قرار دهیم.

///

کرونا چه تأثیری می‌تواند بر خانواده‌ها بگذارد؟ آیا روابط بین زوجین، والدین با فرزندان و بین فرزندان تحت تأثیر کرونا قرار می‌گیرد؟
کرونا بر خانواده و مناسبات خانوادگی تأثیر دارد. کرونا می‌تواند برخی فرصت‌ها را از اعضای خانواده بگیرد. خیلی از اعضای خانواده در روابط با همدیگر به دلیل تعارض انتظارات و منافع دچار تضاد هستند؛ تضاد‌هایی که گاهی پایدار است. روابط والدین یا یکدیگر، روابط والدین با فرزندان و روابط بین فرزندان با همدیگر بسیاری از اوقات دچار چالش می‌شود. در گذشته آن‌ها وقتی دچار تنش با یکدیگر می‌شدند از خانه بیرون می‌رفتند؛ در این فاصله در روابط خود تأمل و بازاندیشی می‌کردند و این فاصله موجب فروکش کردن تنش می‌شد. شاید مسئله حل نمی‌شد، اما می‌توانست تخفیف پیدا کند.

تا پیش از این روابط اعضای خانواده به حداقل رسیده بود. آن‌ها برخی از روابط و علایق خود را در بیرون از خانه دنبال می‌کردند و بدین‌گونه فشار‌های روابط خانوادگی را بر خود کم می‌کردند. اما بر اثر کرونا به دلیل از دست رفتن فرصت‌های بیرون از خانه، این روابط بیشتر شده است.


همچنین بسیاری از منابعی که در دوره پیش از کرونا، صرف امور دیگر می‌شد حالا باید در خانواده و برای مسائل مربوط به کرونا استفاده شود. امکانات اقتصادی بسیاری از افراد در شرایط کنونی به دلیل تعطیل شدن اغلب کسب‌وکار‌ها از بین رفته است و افراد خانواده و به‌ویژه نان‌آور‌ها تحت فشار اقتصادی قرار گرفتند؛ بنابراین آن‌ها نمی‌توانند خیلی از خدماتی را که قبل از کرونا به اعضای خانواده می‌دادند در این وضعیت ارائه بدهند. چون کرونا به شغل و منابع درآمدی آن‌ها آسیب زده است. این در حالی است که انتظارات خانواده همچنان در جای خود باقی است، اما سرپرست خانواده نمی‌تواند به آن انتظارات پاسخ بدهد. این خود منشاء تنش‌ها و تضاد‌ها می‌شود.


بسیاری از خانواده‌ها در ایران خدماتی به فرزندان خود ارائه می‌دادند تا آن‌ها را راضی نگه دارند. به دلیل نظام تربیت و تعلیم در ایران، والدین زیادی، خادمان فرزندان خود شدند. اما در این شرایط بخش عمده‌ای از این فرصت‌ها از آن‌ها گرفته شده است. همین موجب شده تا روابط اجتماعی خطرآفرین شود و خشونت‌های خانوادگی را افزایش دهد. گزارش‌ها هم این را تأیید می‌کند که چه در ایران و چه در بسیاری از کشور‌های دیگر دنیا در ایام کرونا، خشونت‌های خانگی افزایش پیدا کرده است.


آیا این اتفاق می‌تواند در دوران پسا کرونا ادامه پیدا کند و اولویت‌های خانواده‌ها را تغییر دهد و چالش‌های جدیدی هویدا شود؟
ما باید خانواده‌ها را به طور مورد به مورد در نظر بگیریم. باید ببینیم هر خانواده ایرانی در این وضعیت چه آسیبی خورده است. برخی از کسانی که طبقات بالا و متوسط به بالا هستند و امکاناتی در اختیار دارند می‌توانند با فشار کمتری از این مرحله بگذرند. آن‌ها زیاد تحت تأثیر شرایط جدید قرار نمی‌گیرند. ولی خانواده‌هایی که آسیب دیده‌اند و منابعی را از دست دادند به بازسازی منابع خویش مشغول می‌شوند.


ممکن است درگیری‌هایی که در این شرایط بین اعضای خانواده پدید می‌آید پس از اپیدمی کرونا تداوم پیدا کند و ابعاد تازه‌ای به خود بگیرد. ممکن است افراد شناخت تازه‌ای نسبت به هم پیدا کنند؛ نگاه‌شان نسبت به یکدیگر تغییر کند و در روابط با همدیگر تجدیدنظر بکنند. ممکن است برعکس این هم باشد. در برخی خانواده‌ها این نزدیکی موجب شود تا اعضا همکاری کردن و هماهنگی با همدیگر را در ضرورت وضعیت کرونایی بیشتر بیاموزند و تمرین کنند. این خودش کمک می‌کند تا آن‌ها به هم نزدیک‌تر شوند.


به نظر می‌رسد اگر دوران کرونایی مدت زمان بیشتری مثلاً پنج الی شش ماه طول بکشد فشار‌ها بر اعضای خانواده‌ها بیشتر می‌شود و احتمال تغییر قوت می‌گیرد. گزارش‌هایی وجود دارد که برخی از افراد در حال افسرده شدن هستند. برخی از افراد علاقه‌مندی به نوع فعالیت خاصی داشتند و با آن، احساس هویت و معنا می‌کردند، اما حالا از آن دور و دچار افسردگی شدند. همین می‌تواند مسائل جدی برای خانواده‌ها پدید آورد.


یا فرزندان یک خانواده پیش از کرونا بیشتر وقت خود را در بیرون از منزل سپری می‌کردند. حالا مجبور به خانه ماندن هستند. از این وضع شکایت می‌کنند. وقتی این مدت بیشتر طول بکشد می‌تواند این وضعیت به والدین منتقل شود و منشأ اقسامی از درگیری شود. این را باید مورد به مورد و گروه به گروه بررسی کرد. براساس گزارش‌ها و تحقیقات دفتر مطالعات اجتماعی شهرداری تهران و ایسپا که در روز ۲۲ فروردین منتشر شد در این مدت تنش‌های خانوادگی ۱۶ درصد افزایش داشته است. اگر صحت داشته باشد ایده فوق را تأیید می‌کند.


آن‌طور که شما اشاره کردید سرنوشت خانواده در عصر پس از کرونا تحت تأثیر طبقات اقتصادی قرار دارد؟ یعنی ممکن است خانواده‌های طبقات بالا و متوسط از این مرحله بگذرند و طبقات پایین آسیب ببینند؟
بله. چون خانواده‌ها برای سازگاری با این تنش‌ها و فشار‌ها به منابعی نیاز دارند. خانواده‌های طبقات متوسط به پایین به منابع کمتری دسترسی دارند. منابع‌شان زودتر تمام می‌شود. اما توقع و انتظارات اعضای خانواده سر جای خودش باقی است، ولی منابعی برای پاسخگویی به این انتظارات وجود ندارد. پس فشار‌ها بر آن‌ها بیشتر است.


طبقات متوسط به بالا و طبقات بالا به انواع و اقسامی از منابع دسترسی دارند. طبق اخبار، گروهی در تهران کرونا پارتی می‌گیرند. آن‌ها تعدادی را اجیر کردند تا بر روی آن‌ها آزمایش کرونا بگیرند و پس از منفی شدن تست، پارتی می‌گیرند. اینها، گروه‌هایی از مردم همین جامعه هستند که به دلیل برخورداری از منابع خاص می‌توانند به این شکل روزگار خود را بگذرانند. عده‌ای هم هستند که به نان شب خود محتاج هستند و تحت فشار قرار دارند، اما حکومت این توانایی را ندارد که به خانواده‌های ضعیف برسد و به آن‌ها منابعی بدهد.


در این وضعیت اخبار نگران‌کننده مبنی بر تعدیل یا به عبارتی اخراج نیروی برخی بیمارستان‌ها و دیگر شرکت‌ها نیز شنیده می‌شود که به دلیل فقدان منابع صورت می‌گیرد. این‌که آیا واقعاً فقدان منابع است یا سوء استفاده از شرایط؛ مشخص نیست. اما چه وضعیتی برای خانواده‌های این نیرو‌های اخراج شده پیش خواهد آمد و چه آسیب‌هایی متوجه خانواده‌های آن‌ها می‌شود. کشور‌هایی که به چنین خانواده‌هایی و طبقات پایینی در این شرایط کمک می‌کنند از فشار بر خانواده‌ها کم می‌کنند. ولی حکومت ایران، چنین توانایی و کارآمدی ندارد تا فشار‌ها بر خانواده‌ها کم شود بنابراین منابع این خانواده‌ها کم است و آن‌ها با انبوهی از درگیری‌ها مواجه می‌شوند.


 در این شرایط برخی از خانواده‌ها همچون خانواده مبتلایان یا قربانیان نیز دچار آسیب روحی- روانی شدند این خانواده‌ها چه شرایطی را تجربه می‌کنند و آیا این تحولات شامل حال آن‌ها می‌شود؟
بخشی از ماجرا مربوط به این خانواده‌ها می‌شود. آن‌ها درد و مصیبت بزرگی را تجربه کردند. در خانواده قربانیان، فرایند روانی سوگ طی نمی‌شود؛ سوگ مراحلی دارد که غیر از مراحل اجتماعی، این مراحل باید طی شود تا افراد به مراحل عادی برگردند. اما در شرایط کرونایی مراحل سوگ به‌درستی و متناسب طی نمی‌شود. از این‌رو، آن‌ها ممکن است دچار آسیب‌های روانی خیلی جدی شوند. خاطرات تلخ بسیار ماندگاری بر وجودشان نهاده می‌شود. نگاه بسیار تلخ نسبت به زندگی بر آن‌ها حاکم می‌شود. این آسیب‌های جدی ممکن است ماندگار باشد و تداوم رنج در آن‌ها حتی ممکن است در برخی از افراد منجر به خودکشی شود. در این شرایط آن‌ها حتی امکان وداع با عزیز از دست داده را پیدا نمی‌کنند و نمی‌توانند ابراز عواطف و احساسات کنند. نمی‌توانند کنار هم قرار بگیرند و ابراز همدردی اجتماعی کنند. پس فرایند سوگ دچار اختلال می‌شود. قطعاً این موضوع، بسیار جدی است که بایست به‌صورت تجربی مطالعه شود.


 کدامیک از اعضای خانواده در این شرایط بیشترین آسیب را می‌بینند؟
کسانی که سرپرست خانوار هستند و مسئولیت اداره خانواده را دارند بالفعل تحت فشار هستند. اما به‌صورت قاطع نمی‌توان درباره همه به صورت کلی نظر داد. چون تاب تحمل افراد متفاوت است. این‌که آن‌ها پیش از این، چگونه زندگی می‌کردند و چه شرایطی داشتند می‌تواند بر تحمل آن‌ها مؤثر باشد. ممکن است افرادی روز‌هایی سختی را گذرانده باشند و حالا این موضوع برای آن‌ها قابل تأمل‌تر باشد. اما کسانی که قبلاً در شرایط سخت قرار نگرفته‌اند در این شرایط آسیبی جدی ببینند؛ بنابراین نمی‌توان یک فرمول قاطع داد، اما به طور قطع سرپرست خانواده بشدت تحت فشار قرار می‌گیرد.


آیا تغییرات خانواده منجر به تغییر در جامعه می‌شود یا این تأثیر و امکان تغییر بستگی به طول کشیدن شرایط کرونایی دارد؟
هر قدر شرایط کرونایی بیشتر طول بکشد تأثیرات آن جدی‌تر خواهد بود. در کوتاه‌مدت شاید این تأثیرات در سطح کلان ملموس نباشد. به نظر می‌رسد پس از این تجربه، تمدن بشری مسیر تازه‌ای را طی می‌کند و خود را آماده می‌کند تا بتواند تمدنی ضدویروس پدید آورد که بتواند حیات او را در مقابل تهدیدات مشابه در آینده تضمین کند. ممکن است در مناسبات و روابط جهانی و نوع مواجهه با اکولوژی و محیط زیست تجدیدنظر‌های جدی شود.


در داخل کشور نیز باید دید در ماه‌های آینده زمان چگونه پیش خواهد رفت. اگر فشار همین‌گونه ادامه داشته باشد و دولت نتواند خدمات به خانواده‌ها بدهد احتمال شکل‌گیری جریان‌های اجتماعی مخرب قوت می‌گیرد. چون گروه‌هایی از مردم متحمل فشار‌های زیادی شدند و آسیب دیدند. این موجب می‌شود این نارضایتی‌ها بر نارضایتی‌های انباشته شده از گذشته افزوده شود و احتمال خیزش‌های اجتماعی در ماه‌های آینده را فراهم کند. این‌ها همه احتمالات است، ولی باید دید زمان چگونه پیش می‌رود و چقدر این مدت، طول می‌کشد و چه اتفاقاتی می‌افتد.


در شرایطی که نهاد خانواده در تنگنای کرونایی قرار دارد؛ نهاد دانشگاه برای رفع معضلات موجود؛ مشارکت جدی داشته یا منفعل بوده است؟ برخی از منفعل بودن نهاد دانشگاه در این شرایط سخن می‌گویند؟
به نظر من، مشکل کلان‌تر از این است؛ مشکل به فقدان مدیریت علمی در کشور برمی‌گردد. مدیریت علمی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم تا اهل علم و پژوهش بتوانند تاثیرگذار باشند. در ایران برنامه‌ریزی برای مشارکت جدی اهل علم و پژوهش در اداره امور کشور وجود ندارد و آن‌ها جایگاهی در حوزه مدیریت کشور ندارند. چون کشور ما براساس پژوهش و تحقیق اداره نمی‌شود. وقتی برنامه‌ای وجود ندارد بنابراین به آن‌ها توجهی نمی‌شود. ما باید یک سازمان مدیریتی علمی داشته باشیم که اهل علم بتوانند نقش‌آفرینی کنند و بتوانند حضور فعال داشته باشند. این‌گونه نیست که افراد خودشان بتوانند وارد شوند و بخواهند تأثیرگذار باشند؛ بنابراین اهل اندیشه و علم تنها می‌توانند نظرات خود را در رسانه‌های شخصی و مصاحبه با رسانه‌های مختلف ارائه کنند.


مدیریت دولت جای بحث دارد. حتی دولت نتوانست مراکز فرهنگی و مذهبی را با یک هماهنگی سریع در ماجرای کرونا ببندد و نتوانست شرایط را مدیریت کند. در ماه نخست شیوع کرونا، دولت ناتوان از هماهنگی بود. در این شرایط، فردی در شورای تأمین استان قم به عنوان مدعی طب اسلامی در کار تخصصی مداخله می‌کند و هر فرد و گروهی در گوشه‌وکنار کشور ادعایی می‌کند؛ حتی مقامات کشور نیز اظهار نظر‌های متعددی می‌کنند یک مسئول از کاهش ابتلا در استانی و مسئول دیگری از وضعیت قرمز همان استان خبر می‌دهد. یعنی یک هماهنگی اولیه بین مقام‌های مدیریتی این کشور وجود ندارد.

در این شرایط چه انتظاری از اهل اندیشه و فن داریم که در مصدر امور نیستند و اختیاری ندارند. آن‌ها فقط می‌توانند نظرات خودشان را به یک رسانه منتقل کنند، ولی سیستمی نیست تا بتواند این ایده‌ها را اخذ کند؛ براساس آن برنامه‌ریزی یا پژوهشی تنظیم کند تا انجام شود؛ بعد نتایج آن پژوهش را عملی کند؛ وقتی خوب هیچکدام از این‌ها نیست بنابراین چه انتظاری از دانشگاهیان می‌توان داشت.

سوژه های روز، خبرهای داغ
سوژه های روز، خبرهای داغ پارس لاین: مقالات آموزنده، خبرهای داغ ایران و جهان، ویدیوهای جذاب و دیدنی را در صفحه ما در آیدت ببینید.

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋