وزارت بهداشت بهشدت میترسد که آمار مرگ و میر غیر ثبت رسمی بیمار را اضافه کند، درست هم هست، ولی از سوی دیگر نمیتواند مخرج کسر که مبتلایان به بیماری هستند را تخمینی اعلام کند. به علاوه میترسد بگوید که کیتهای تشخیص به اندازه کافی در دسترس ندارد. در نتیجه سکوت میکند و به انتشار آمار رسمی قناعت میکند؛ آماری که خودشان هم میدانند با واقعیت تطبیق ندارد.
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «خوردن چوب و پیاز» در روزنامه اعتماد نوشت:
یکی از مسائلی که این روزها ذهن خیلیها را درگیر خود کرده، عدم تطابق آمارهای رسمی از کرونا با مشاهدات غیررسمی و نیمهرسمی از مناطق گوناگون کشور است.
فرماندار کاشان آماری را میگوید که با آمار رسمی تفاوت بسیار زیادی دارد. مشاهدات مردم در گیلان بسیار متفاوت از آمار رسمی است. واقعیت چیست؟
آیا مسوولان واقعیت را نمیگویند؟ ابتدا روشن بگویم که بیاعتمادی به آمار و ارقام رسمی که حتی رد کردن آنها سخت است نیز در این جامعه قابل فهم است، چه رسد به موضوعاتی که آمار شهودی یا غیررسمی نیز وجود دارد و تفاوت زیادی با آمار رسمی دارند. هنگامی که سابقه ادعاهای رسمی را در گذشته مرور میکنیم این بیاعتمادی چندان غیرمنتظره نیست و حتی طبیعی هم به نظر میرسد. ولی فرض کنیم که آمار رسمی درست باشد، آیا همه حقیقت است؟ قطعا خیر. اگر نهاد یا فردی سه عنصر را در اطلاعرسانی رعایت نکند، باز هم به دروغگویی متهم میشود.
ـ. دروغ نگوید.
ـ. همه حقیقت را بگوید.
ـ. جز حقیقت نگوید.
اگر آمار رسمی مربوط به کرونا دروغ نباشد، قطعا دو مورد دیگر در این آمار رعایت نشده است. چرا؟
آمار رسمی چیست؟ کسانی که تست کرونا میدهند و تست آنان مثبت میشود، جزو آمار رسمی مبتلایان به کرونا محسوب میشوند. آنان یا درمان شده و مرخص میشوند یا فوت میکنند یا کماکان در حال درمان و گذراندن دوران درمان و نقاهت هستند.
مثلا گفته میشود تاکنون تست کرونای ۷۵۰۰ نفر مثبت بوده، ۳۰۰۰ نفر درمان و مرخص شدهاند، ۲۵۰ نفر نیز فوت کردهاند. پس اکنون ۴۲۵۰ نفر بیمار تحت درمان هستند، ۲۵۰ نفر یعنی ۳۳/۳ درصد نیز مرگ و میر داشتهایم. آیا واقعیت این است؟ خیر. احتمالا تعداد کروناییهای کشور چندین برابر این رقم است. مرگ و میر نیز قطعا بیشتر است. چون خیلیها کرونا گرفتهاند پزشک معالج گفته استراحت کنند، نیازی به تست هم نیست. یا اصولا امکان گرفتن تست هم نیست. حالا اگر این فرد فوت کند، از نظر آمار رسمی جزو فوتیهای کرونایی محسوب نمیشود، ولی بسیاری از اینها از نظر پزشکان معالج و با توجه به شواهد بالینی و عکس سی. تی. اسکن مبتلا به کرونا محسوب میشوند، در حالی که به دلیل فقدان کیتهای آزمایش، آنها در آمار رسمی کروناییها محسوب و وارد نمیشوند.
حالا فرض کنیم که تعداد زیادی از آنان که تست ندادهاند خوب شدند در این صورت مساله حل شد، کسی هم اهمیت نمیدهد که آنان را به آمار مبتلایان اضافه کند یا خیر؟ ولی اگر برخی از آنان فوت کردند، چه؟ اینجا قضیه فرق میکند. از نظر آمار رسمی، چون فوت کردهاند، احتمالا زحمت آزمایش او را به خود نمیدهند. اگر پزشک معالج بگوید آن متوفا مبتلا به کرونا است مردم هم همین باور را دارند، ولی، چون او قبلا به عنوان بیمار کرونایی شناسایی رسمی و ثبت نشده، پس مرگ و میر او را هم کرونایی نمیدانند؟! و اگر هم بخواهند آمار آن را به تعداد مرگ و میر کروناییها اضافه کنند، ممکن است آن ۲۵۰ نفر تبدیل به ۷۵۰ نفر شود در حالی که تعداد مبتلایان رسمی کماکان همان ۷۵۰۰ نفر اعلام شده است. در نتیجه نسبت مرگ و میر به یک باره به ۱۰ درصد میرسد و این وحشتناک خواهد بود، زیرا مردم گمان میکنند ۱۰ درصد افراد مبتلا به کرونا فوت میکنند، در حالی که نسبت واقعی مرگ و میر همان ۳/۳ درصد است.
وزارت بهداشت بهشدت میترسد که آمار مرگ و میر غیر ثبت رسمی بیمار را اضافه کند، درست هم هست، ولی از سوی دیگر نمیتواند مخرج کسر که مبتلایان به بیماری هستند را تخمینی اعلام کند. به علاوه میترسد بگوید که کیتهای تشخیص به اندازه کافی در دسترس ندارد. در نتیجه سکوت میکند و به انتشار آمار رسمی قناعت میکند؛ آماری که خودشان هم میدانند با واقعیت تطبیق ندارد.
اینجاست که نظام اطلاعرسانی هم چوب را میخورد و هم پیاز را. به نظرم بهتر است که یک کارشناس مسلط بر امور پزشکی و آماری از طرف ستاد ناتوان مبارزه با کرونا دل را به دریا بزند و همه واقعیتها را به روشنی بیان کند. این طوری حداقل بخشی از ابهامات برطرف میشود. در حالی که با سیاست کنونی جز ابهام و شایعه هیچچیز دیگری اثبات نمیشود. میتوان دو نوع آمار رسمی و تخمینی داد. گمان نکنیم که اگر آمار واقعی گفته شود وضع بدتر خواهد شد.
پاسخ ها