اولین طلای کاروان پارالمپیک ایران در پاریس را ساره جوانمردی گرفت؛ زنی که برای چهارمین دوره متوالی روی سکو رفت. ایران در ۲شب گذشته ۳نقره و ۲برنز دیگر هم داشت.
روزنامه همشهری امروز تیتر یک خود را به ساره جوانمری اختصاص داد و نوشت: اگر قرار باشد برای هر کسی یک رنگی را انتخاب کنیم، حتما رنگ ساره جوانمردی طلایی است؛ طلایی درخشان. نه فقط به خاطر مدالهایش که به خاطر ایستادگیاش در برابر سدهایی که مقابلش بوده، به خاطر حضور مداومش و سکوهایی که زیرپایشان قرار گرفتهاند.
او از سال2010 در ورزش حضور دارد. اینکه بتوانی 14سال در ورزش حرفهای خودت را حفظ کنی و هر مسابقهای که میروی، یک مدال سهم تو باشد، حتما آدم ویژهای هستی. شاید اگر ما جای او بودیم بعد از همان برنز بازیهای لندن، یا نه بعد از طلای ریو دیگر اشباع میشدیم یا حداقل خسته؛ اما او ماند، در ریو طلا گرفت و در توکیو طلایش را تکرار کرد و حالا هم در پاریس اولین طلای کاروان پارالمپیک را گرفته؛ مدال طلای تیراندازی با تپانچه 10متر را ولی باز هم قانع نشده و هنوز هم دلش میخواهد:«امیدوارم بتوانم مدال طلای 50متر خفیف را هم بگیرم.» باید به خاطر این انگیزه بالا، به خاطر این خواستنها او را تحسین کرد؛ چه الگویی بهتر از او؟ ساره همه این مدالها را در حالی گرفته که معلولیت دارد. او یکی از معلولانی است که سالها دیده نشدهاند، حتی سالها از خانه بیرون نرفتهاند و حتما همجنسان ساره شرایط بدتری هم داشتهاند. شاید مقاومت اصلی ساره برای ماندن در میدان و تلاش بیش از حد او برای گرفتن مدالهای بیشتر، فقط به خاطر همانهایی باشد که دیده نمیشوند و مهمتر از همه تواناییهای خودشان را باور ندارند. ساره مادر هم هست و این مدالهای او پیامی هم برای همه مادرانی دارد که بعد از مادر شدن، خود و خواستههایشان را فراموش میکنند.
پاسخ ها