من روز حادثه از جلسه اولیا و مربیان مدرسه دخترم به خانه برمیگشتم و در محدوده اسلامشهر منتظر تاکسی بودم که یک پراید مدلپایین مقابل پایم توقف کرد. فکر کردم راننده مسافرکش است، سوار شدم، اما راننده ظاهری بههمریخته و کثیف داشت. تاول و زخمهای روی دستش باعث شد به او مشکوک شوم. میخواستم پیاده شوم، اما راننده گفت مسیر را اشتباه آمده است. او به این بهانه که باید دندهعقب برود، صندلی ماشین را خواباند. سپس میخواست من را آزار دهد که التماس کردم دست از سرم بردارد. به او گفتم شوهر و بچه دارم، اما با یک پیچگوشتی به من حمله کرد.
مردی که متهم است هشت زن را ربوده و مورد آزار و اذیت قرار داده، بعد از تأیید حکم اعدام با اعلام انصراف شکات از شکایتشان و قبول درخواست اعاده دادرسی یک بار دیگر پای میز محاکمه میرود.
به گزارش شرق، این مرد پنج سال قبل در جریان شکایتهای پیدرپی که به مأموران ارائه شد، بازداشت شد. زنانی که از او شکایت کرده بودند ادعا کردند از سوی این مرد مورد تعرض قرار گرفتهاند.
شاکیان مدعی بودند مردی آنها را بهعنوان مسافر سوار بر خودرو کرده و بعد مورد تعرض قرار داده است. هشت زن ۲۰ تا ۵۰ساله از این مرد شکایت کرده بودند که در نهایت بعد از چندین روز تلهگذاری مأموران پلیس، متهم که پوریا نام دارد، بازداشت شد. او بعد از مواجهه با شاکیان از سوی آنها شناسایی شد و هرچند تلاش میکرد همه چیز را انکار کند؛ اما سرانجام مجبور به اعتراف شد. به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به شعبه ۷ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و بعد از پایان جلسات بازجویی پرونده برای رسیدگی آماده شد.
در جلسه دادگاه سه نفر از هفت شاکی حضور داشتند. ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و برای پوریا به اتهام سرقت چهار خودروی پراید، سه خودروی مزدا ۳، ربودن هشت زن و آزار هفت نفر از آنها و همچنین ضربوجرح و سرقت از این افراد، اشد مجازات خواست.
سپس اولین شاکی که زن ۴۹ ساله و صاحب مزدا ۳ نوکمدادی بود، در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من به میهمانی رفته بودم. ساعت نزدیک چهار صبح بود که به خانهام در حوالی خیابان دماوند برگشتم و متوجه شدم ماشینم سرقت شده است. یک هفته از این ماجرا گذشته بود که پلیس با من تماس گرفت و گفت خودروی من را پیدا کرده است. ماشینم بهشدت آسیب دیده بود و شیشههای آن شکسته و تمام اموالم از داخل آن سرقت شده بود که خسارت آنها را میخواهم.
دیگر قربانی پوریا نیز به مأموران گفت: خواهرم پزشک است. چون مدتی بود به پادرد مبتلا شده بود، خودروی مزدا ۳ سفیدم را در اختیارش قرار داده بودم تا با آن به مطب برود. متهم ماشینم را از مقابل مطب خواهرم سرقت کرده و با بهجاگذاشتن مزدای اولی که دزدیده بود، فرار کرد. چند روز بعد پلیس در تعقیبوگریز توانست متهم را بازداشت کند.
او با ماشین من قصد فرار داشت که یک تاکسی سد راهش شد و متهم پس از برخورد با تاکسی بهناچار متوقف شد. ماشین من در این تصادف و همچنین در تیراندازی پلیس در جریان تعقیبوگریز برای بازداشت متهم بهشدت آسیب دیده و من خسارت آن را میخواهم.
دیگر شاکی پرونده نیز به دادگاه گفت: من روز حادثه از جلسه اولیا و مربیان مدرسه دخترم به خانه برمیگشتم و در محدوده اسلامشهر منتظر تاکسی بودم که یک پراید مدلپایین مقابل پایم توقف کرد. فکر کردم راننده مسافرکش است، سوار شدم، اما راننده ظاهری بههمریخته و کثیف داشت. تاول و زخمهای روی دستش باعث شد به او مشکوک شوم. میخواستم پیاده شوم، اما راننده گفت مسیر را اشتباه آمده است. او به این بهانه که باید دندهعقب برود، صندلی ماشین را خواباند. سپس میخواست من را آزار دهد که التماس کردم دست از سرم بردارد. به او گفتم شوهر و بچه دارم، اما با یک پیچگوشتی به من حمله کرد.
این زن ادامه داد: متهم پیچگوشتی را روی پهلویم گذاشت و گفت کلیهام را سوراخ میکند. میخواستم با موبایل با شوهرم تماس بگیرم، اما او تهدیدم کرد که با چاقو به چشمانم میزند و من را نابینا میکند. او بدون توجه به التماسهایم من را آزار داد تا اینکه توانستم بهسختی قفل در را بشکنم و خودم را به بیرون از ماشین پرتاب کنم. من از این مرد شیطانصفت شکایت دارم. سایر زنانی که به دام این شیطان خطرناک افتادند، از ۲۰ تا ۵۵ سال دارند، اما در دادگاه حاضر نیستند. متهم همه آنها را در پوشش مسافربر به دام انداخت و آزار داد. من برای او حکم اعدام میخواهم.
سپس متهم در جایگاه ایستاد. او اتهام آدمربایی و زنای بهعنف را نپذیرفت و گفت سرقت خودروها را قبول دارد. متهم توضیح داد: من قبلا در یک شرکت خودروسازی کار میکردم. بههمیندلیل یاد گرفته بودم درِ ماشینها را با پنس جراحی باز کنم. اتومبیلها را سرقت کردم، اما سایر اتهامها را قبول ندارم. این شاکیان قصد دارند من را تحت فشار قرار دهند تا پول بیشتری بگیرند.
بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافع او، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده این مرد، او را به اعدام و ۱۵ سال زندان محکوم کردند. متهم و وکیلش به رأی صادرشده اعتراض کردند، اما دیوان عالی کشور رأی را متقن دانست و آن را تأیید کرد. درحالیکه همه چیز برای اعدام پوریا آماده شده بود، خانواده او با زنان شاکی صحبت کردند و بعد از رفتوآمدهای بسیار موفق شدند رضایت آنها را جلب کنند و قربانیان شکایت خود را درباره تجاوز پس گرفتند.
بهاینترتیب این بار پوریا و وکیلمدافعش درخواست اعاده دادرسی کردند. با توجه به اینکه شکات شکایت خود را پس گرفته بودند، درخواست اعاده دادرسی متهم پذیرفته و پوریا از مرگ یک گام دور شد. به این ترتیب پرونده او یک بار دیگر به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داده شد تا دوباره بررسی شود. او بهزودی در شعبه ۵ پای میز محاکمه میرود.
پاسخ ها