به طور معمول پس از فوت هر شخص اموال او با نام میراث بین ورثه تقسیم میشوند که نحوه تقسیم آن قوانین خاص خود را دارد. طبق قانون بعض از وراث به دلایلی از ارث محروم میشوند. با شرح قانونی این دلایل همراه ما باشید.
فراروـ زمانیکه شخصی فوت میکند، اموال او میان ورثه تقسیم میشود؛ بنابراین یکی از مهمترین مسائل بعد از فوت فرد نحوه تقسیم ارث است که مطابق احکام فقهی و قانون مدنی مشخص شده است. در همین راستا قانون مدنی مواردی را با عنوان موانع ارث نام برده است که محرومیت از ارث را به دنبال دارد. مقصود از موانع تحقق ارث اموری است که وجود هریک از آنها به رغم وجود شرایط وراثت مانع از تحقق ارث میشود. برای اینکه بتوان وارثی را به این علت از ارث محروم کرد، باید وجود یکی از این عوامل به اثبات برسد. در ادامه این مطلب با ما همراه باشید تا به بررسی موانع ارث بپردازیم.
۱- قتل مورث (فردی که فوت او باعث ارثبری میشود): به موجب ماده ۸۸۰ قانون مدنی قتل از موانع ارث است؛ بنابراین کسی که مورث خود را عمداً بکشد، از ارث او محروم میشود. اعم از اینکه خود وارث به تنهایی این کار را کرده باشد یا با شرکت دیگری. لازم به ذکر است که اگر قتل غیر عمدی باشد، قاتل تنها از دیه محروم میشود.
این حکم قانونگذار از دو جهت دارای اهمیت است. نخست اینکه محرومیت از ارث به عنوان نوعی تنبیه و مجازات برای قاتل در نظر گرفته شده است. دیگر آنکه منع از ارث نوعی اقدام پیشگیرانه از جرم قتل است؛ چراکه انگیزه ارتکاب قتل را در فرضی که وارث به طمع دستیابی به ثروت مورّث به آن دست میزند، از بین میبرد.
توجه به این نکته ضروری است که اگر قتل عمدی مورث به حکم قانون بوده باشد (برای مثال قصاص) یا برای دفاع باشد، قاتل از ارث محروم نمیشود و حکم ماده مذکور جاری نخواهد شد. فرض کنید زنی همسر خود را به قتل میرساند. حال فرزندان مشترک آن دو درخواست قصاص مادر را دارند. در این حالت بعد از قصاص مادر اموال وی بین وراثان که فرزندان هم جزء آنها هستند، تقسیم میشود.
منظور از دفاع هم که در این بخش به آن اشاره شده، دفاع مشروع است؛ یعنی اگر کسی در جریان دفاع مشروع مورث خود را به قتل برساند، از ارث وی محروم نمیشود. ممکن است این سوال برایتان پیش بیاید که منظور از دفاع مشروع چیست؟ برای پاسخ به این پرسش باید به قانون مجازات اسلامی مراجعه کنیم. در قانون مجازات اسلامی گفته شده است اگر فردی برای دفاع از خود مرتکب جرمی نسبت به دیگری شود و به نوعی دفاع مشروع انجام داده باشد، اقدامات او فاقد کیفر قانونی است؛ بنابراین دفاع مشروع نهادی است که از علل موجهه جرم به شمار میرود.
علل موجهه جرم به شرایطی گفته میشود که در صورت وجود آنها رفتاری که در حالت عادی جرم محسوب میشود، دیگر جرم نخواهد بود. درنتیجه مجازاتی هم درپی نخواهد داشت. اگر قانونگذار رفتاری را جرمانگاری کرده باشد و شخصی این رفتار را در حالت دفاع مشروع انجام دهد؛ چون دفاع مشروع از علل موجهه جرم است، باعث میشود که این رفتار از حالت جرم بودن خارج شود و دیگر نتوان آن را جرم دانست و شخص را مجازات کرد. به عنوان مثال پدر و فرزندی در جریان یک نزاع خانوادگی با هم درگیر میشوند. فرزند در دفاع از خود پدر را به قتل میرساند. در دادگاه ثابت میشود که قتل پدر در جریان دفاع مشروع اتفاق افتاده است؛ بنابراین در این حالت فرزند از ارث محروم نمیشود.
۲- کفر: کافر از مسلمان ارث نمیبرد؛ امّا مسلمان از کافر ارث میبرد. به موجب ماده ٨٨١ مکرر قانون مدنی اگر متوفی مسلمان باشد، هریک از ورثه که کافر باشند، از او ارث نمیبرند. اگر متوفی کافر باشد، در صورتیکه در جمع ورثه او فرد مسلمانی موجود باشد، آن کس که مسلمان است، ارث میبرد و مانع ارث بردن سایر ورّاث که کافر هستند، میشود.
۳- لعان: لعان در لغت به معنی ناسزا گفتن و نفرین کردن یکدیگر است و در اصطلاح مراسمی است که در آن زن و شوهر با رعایت تشریفاتی خاص یکدیگر را لعنت میکنند. به این شکل که شوهر با سوگندهایی ویژه به زن خود نسبت زنا میدهد و همسرش نیز با سوگندهایی مشابه اتهام شوهر را رد میکند؛ بنابراین لعان هنگامی تحقق مییابد که شوهر به زن نسبت زنا دهد یا فرزندی را که زن به دنیا آورده است، از خود نفی کند. زن و شوهر بعد از لعان دیگر از هم ارث نمیبرند. به علاوه اینکه رابطه توارث میان فرزند با پدر نیز قطع میشود. به عبارت دیگر نه پدر از فرزندی که او را انکار کرده است، ارث میبرد و نه فرزند از پدر ارث خواهد برد.
در این شرایط چنین فرزندی تنها از مادر و خویشاوندان مادری خود ارث میبرد و متقابلاً خویشاوندان مادری نیز از او ارث خواهند برد. درصورتیکه پس از انجام لعان پدر رجوع کند و گفته خود را تکذیب کند، به موجب ماده ۸۸۳ قانون مدنی فرزند از او ارث میبرد؛ اما فرزند از خویشان پدری و پدر و خویشان پدری از فرزند مزبور ارث نمیبرند.
۴- طفل متولد از زنا: به موجب ماده ٨٨٤ قانون مدنی طفل متولد از زنا از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمیبرد. البته علت این حکم آن است که به استناد ماده ١١٦٧ قانون مدنی طفل متولد از زنا ملحق به زانی نمیشود؛ یعنی بین آنها رابطه خویشاوندی نسبی به وجود نمیآید و نبودن توارث بین زانی و فرزند ناشی از زنا یکی از نتایج فقدان رابطه خویشاوندی مشروع است.
محروم کردن وراث از ارث نه مشروعیت دارد و نه قانونی است. یعنی هیچگاه قانون چنین اجازهای به فرد نمیدهد که بهطورکلی وارثی را از ارث خود محروم کند. اگر فردی فرزند یا فرزندان و یا پدر، مادر یا هرکدام از وراثش را از ارث محروم کند، این عمل نادرست است و نفوذ حقوقی ندارد؛ بنابراین از موانع ارث محسوب نمیشود و آن فرد همچنان ارث میبرد.
به موجب ماده ۸۳۷ قانون مدنی اگر شخصی به موجب وصیت یک یا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم کند، وصیت مزبور نافذ نیست. عدهای معتقدند که چنین وصیتی به هیچ عنوان صحیح نیست، اما در مقابل عدهای با استناد به جمله وصیت مزبور نافذ نیست، میگویند هرگاه وارث محروم به اراده وصیت کننده تسلیم شود و محرومیت را بپذیرد، وصیت نافذ و صحیح خواهد شد.
لازمه پذیرش این نظر نافذ بودن وصیت تا حد یک سوم است؛ یعنی وارث مزبور تا حد یک سوم اموال از ارث محروم میشود. چراکه هر شخص فقط میتواند تا یک سوم اموال و داراییهای خود را وصیت کند یا در مورد آن تصمیمی بگیرد و نسبت به مابقی اختیاری ندارد. لازم به ذکر است که نظر اکثریت همان نظر اول است که چنین وصیتی را صحیح نمیدانند.
پاسخ ها