یک کارشناس روابط بینالملل در یادداشتی مینویسد: امروز ترامپ به مذاکره با ایران بهعنوان یک برگ برنده مینگرد، اما بعد از پیروزی در دور دوم ریاستجمهوری و قابل تمدید نبودن آن، ترامپ دلیلی نمیبیند خود را مشتاق به مذاکره با ایران نشان دهد. در آن صورت آنچه در بعد از ۲۰۲۰ روی میدهد قطعا اعمال فشارهای بیشتر بدون توجه به موضوع مذاکره است.
داوود هرمیداس باوند استاد روابط بینالملل در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: پیروزی احتمالی نامزد رسمی حزب دموکرات، یعنی جو بایدن، در آمریکا با آغاز تلاش برای بازگشت به دستاوردهای دولت اوباما توأم خواهد شد. دموکراتها تلاش میکنند رویکرد آمریکا در حوزه بینالملل را که در چهار سال گذشته و با شیوههای خارج از عرف دونالد ترامپ با چالشهای جدی مواجه شده است، تغییر دهند.
روابط ایران و آمریکا در سالهای پس از انقلاب همواره با فرازوفرودهای جدی روبهرو بوده است. در دوران زمامداری دموکراتها احتمال کاهش مناقشات و حتی نوعی از نرمش و میل به مذاکره در طرفین دیده شده و به نظر میرسد اینبار در صورت حضور جو بایدن، از سوی دو طرف جدیتر گرفته میشود، چراکه سطح تنش و درگیری به حدی بالا رفته که شاید یکبار برای همیشه نیازمند تعدیل باشد.
احتمال میرود ایران اینبار از فرصت بهوجودآمده استفاده کند و در برخی مواضع قابل تعدیل، نرمشهایی نشان دهد. میدانیم در گذشته فرصتهای بهتری برای کاهش آسیبهای آمریکا نسبت به ایران وجود داشت که از اغلب آنها استفاده صحیحی نشد. شکست احتمالی ترامپ در انتخابات آبانماه ریاستجمهوری فرصت مناسبی برای کاهش منازعات ایران و آمریکا است و باید آن را مغتنم شمرد. البته کنگره آمریکا نیز تلاش میکند خود را با نتیجه انتخابات همسو کند.
در شرایط کنونی بحران کرونا و همچنین چالشهای اقتصادی جامعه آمریکا در اولویتهای نخست آمریکاییها قرار دارد. دولت دونالد ترامپ و شخص او نمره قبولی در بحران کرونا دریافت نکرده و شرایط ترامپ مطلوب نیست. او البته بهدنبال این است که جایگاه خود را در بین مردم آمریکا و افکار عمومی جهان تثبیت کند.
باوجوداین، مردم آمریکا سیاستها و رویکردی ترامپ را بهصورت سود و زیان اندازهگیری میکنند و نظرسنجیهای اخیر حاکی از آن است که آنان به چشمانداز آینده برنامههای ترامپ با شک و تردید و حتی بدبینی مینگرند.
ترامپ تلاش میکند از نظر روانشناسی این نکته را به مردم آمریکا القا کند که اغلب برنامههای او موفق بوده و مردم آمریکا میتوانند به قدرتمندی بیشتر آمریکا با رهبری ترامپ امیدوار باشند. در این بین، ایران میتواند در برخی از زمینهها نسبت به حل بحران کنونی با آمریکا انعطاف بیشتری از خود نشان داده و به شکلی رفتار کند که افکار عمومی جهان، ترامپ و ایالاتمتحده آمریکا را مقصر اصلی تنش بین دو کشور بشناسند و حسننیت و سعهصدر ایران را درک کنند.
علم سیاست تلاش میکند «هرگز» و «نمیشود» را در معادلات داخلی و بینالمللی از بین ببرد و گفتگو و تفاهم برای دستیابی به راهحل دو سر سود را جایگزین کند. حل تنش بین ایران و آمریکا تنها از راه احترام متقابل و پذیرفتن شروط یکدیگر میسر خواهد شد و ایران حق دارد مطالبات خود در عرصه بینالمللی را در نهادهای مربوطه دنبال کند. در عین حال باید شرایطی به وجود بیاید که دیدگاههای دوطرف به جای اینکه از یکدیگر دور شود، به هم نزدیک شود تا در چنین شرایطی دغدغههای هر دو طرف مرتفع شود. در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا همهچیز تحتتأثیر اتفاقات این دو ماه است.
تجربه نشان داده آرای مردم در این مقطع زمانی به دلایل مختلف تغییر میکند. در چنین شرایطی ممکن است بسیاری از پیشبینیها و معادلات سیاسی در آمریکا تغییر کند. این احتمال وجود دارد که در نظرسنجیهایی که در شرایط کنونی انجام میشود، مردم اقبال زیادی به ترامپ نشان ندهند. باوجوداین، ممکن است در دو ماه منتهی به انتخابات اتفاقاتی در آمریکا رخ بدهد که دیدگاه مردم تغییر کند و دوباره از ترامپ حمایت کنند. البته حالت عکس این موضوع نیز وجود دارد. نکته دیگر اینکه در آمریکا در گذشته این اتفاق رخ داده که در نظرسنجیهای قبل از انتخابات فردی مورد اقبال عمومی قرار نداشته، اما در انتخابات حضور پیدا کرده و درنهایت نیز به پیروزی رسیده است.
به نظر میرسد دونالد ترامپ به دلیل انتقادها و چالشهایی که با آن مواجه بوده، به دنبال ارزیابی اولیه وضعیت خود در بین اقشار مختلف جامعه آمریکا است. او منتظر خواهد بود تا نتایج این نظرسنجیها مشخص شود و پس از آن تصمیم نهایی خود را درباره حضور یا عدم حضور در انتخابات بگیرد.
جو بایدن شخصیت خارقالعاده و ممتازی نیست و نمیتوان گفت او قابلیتهای متمایزی نسبت به دیگر چهرههای دموکرات دارد. نکته مهم این است که پایبندی دموکراتها به حمایت از حزب و آرا بهمراتب بیشتر از جمهوریخواهان است. البته هنوز بایدن بهعنوان گزینه نهایی دموکراتها معرفی نشده است؛ هرچند این اتفاق بسیار محتمل خواهد بود. نکته مهم این است که بایدن به تنهایی در مقابل ترامپ قرار نمیگیرد و چهرههای مقبول و تأثیرگذار دموکرات مانند باراک اوباما و هیلاری کلینتون نیز با جدیت هرچه تمامتر از بایدن حمایت خواهند کرد. شرایط برای ترامپ در آستانه انتخابات بسیار سخت است.
اگر بایدن و دموکراتها با هوشمندی وارد کارزار انتخاباتی شوند، این احتمال وجود دارد که بایدن بتواند به پیروزی دست پیدا کند. اینکه اگر ترامپ انتخاب شود، مذاکره در دور دوم ترامپ هزینههای زیادتری از امروز برای ایران خواهد داشت، نیز امری روشن است.
امروز ترامپ به مذاکره با ایران بهعنوان یک برگ برنده مینگرد، اما بعد از پیروزی در دور دوم ریاستجمهوری و قابل تمدید نبودن آن، ترامپ دلیلی نمیبیند خود را مشتاق به مذاکره با ایران نشان دهد. در آن صورت آنچه در بعد از ۲۰۲۰ روی میدهد قطعا اعمال فشارهای بیشتر بدون توجه به موضوع مذاکره است. همچنین این احتمال را هم باید جدی دانست که بایدن نیز برجام فعلی را اگرچه میراث دموکراتهاست، بدون تغییراتی بپذیرد. درواقع رویکارآمدن بایدن به معنای بازگشت به دوران اوباما نیست، هرچند دستاوردهای آنمقطع بیش از پیش مد نظر قرار خواهد گرفت.
اکنون موضوع بر سر این است که اگر جای بایدن، ترامپ دوباره بر سر کار بیاید حتی مذاکراتی را که امروز از آن سخن میگوید فراموش خواهد کرد. احتمالا مقصود ترامپ از هزینههای بیشتر برای ایران در صورت عدم مذاکره با او در دور اول ریاستجمهوری نیز همین است. توییتهای مداوم ترامپ برای مذاکره معطوف به انتخابات است و ازاینرو باید درباره انجامشدن یا نشدن آن با دقت تأمل کرد. آمریکا از ابزار تحریم تسلیحاتی و تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه (سازوکار حل اختلاف) برای کشاندن ایران به میز مذاکره بهره میبرد.
اکثر تسلیحات ایران نیز آمریکایی بوده و در سالهای اخیر بیشتر روسی شده است و اگر ایالات متحده واقعا ارادهاش بر این باشد که به توافق هستهای بازگردد، میتواند بسیاری از مشکلات تهران و واشنگتن حلوفصل شود و حتی شاهد فروش تسلیحات آمریکا به ایران باشیم؛ اما درحالحاضر آمریکا تحریمهای سختی را علیه ایران اعمال کرده و کشورهای ناقض تحریمها نیز جریمه میشوند و آمریکا در تعاملاتش با آنها تجدیدنظر میکند.
دراینبین حتی کشورهایی مانند روسیه و چین که به طور لفظی موضعگیری و از ایران حمایت میکنند، در عمل نمیتوانند کاری انجام دهند؛ چراکه رقم صادرات چین به آمریکا در سال رقمی حدود ۳۰۰ میلیارد دلار است و پکن هیچگاه چنین فرصتی را برای نزدیکترشدن به ایران از دست نخواهد داد. درباره روسیه نیز به همین شکل است و آنها از دادن ارز خودداری میکنند و بیشتر کالا به ایران میدهند.
ایجاد موازنه در رابطه با اعراب منطقه، چین و روسیه و اروپا، منوط به برقراری ارتباط درست با ایالات متحده فارغ از اینکه دموکراتها یا جمهوریخواهان در قدرت باشند، است. این نکتهای است که یک سیاست خارجی پویا درک کرده و تخممرغهای خود را با عناوینی، چون گردش به چرپ در سبد یک یا دو کشور خاص نمیگذارد. تجربه دیروز و امروز نشان میدهد آنها حاضر به پرداخت هزینهای بیش از منافع کسبشده از ایران نخواهند بود و برای ارتباط با آمریکا در دو ماه آینده و دولت بعدی، این باید مد نظر دستگاه وزارت خارجه و مسئولان کشور باشد.
پاسخ ها