گرههای دل بعد از سی و دو قسمت بالاخره رو به سمت باز شدن گذاشته اند. پدر رستا اگرچه قلبش امکان انتقام را از او گرفت، اما گناهکار را شناخت و رستا هم با توجه به جلسات مشاوره اش به زودی با واقعیت نکیسا آشنا میشود. مادر آوا هم سرنخهایی از مسائل آوا پیدا کرده است و به زودی میتواند مانع کارهای او شود.
قسمت سی و دوم سریال دل به کارگردانی منوچهر هادی و نویسندگی بابک کایدان و میثم کایدان، چهارشنبه هشتم مرداد ماه ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی می شود.
در قسمت قبل دیدیم که رستا وارد رابطه با نکیسا شد و زمان زیادی را با او وقت گذراند. اگرچه در ظاهر همه چیز بینشان خوب است، اما رستا باز هم در این رابطه تردید و به نکیسا شک دارد. آوا از فرصت دوبارهی هم کلامی با آرش استفاده کرد و او را به سمتی که خودش میخواست کشاند. آرش که همهی تمرکزش روی رستا بود با ترفند آوا به سمتی دیگر متمایل شود و پدرش و رابطهی مخفیانهی او توجهش را جلب کرد.
گرههای دل بعد از سی و دو قسمت بالاخره رو به سمت باز شدن گذاشته اند. پدر رستا اگرچه قلبش امکان انتقام را از او گرفت، اما گناهکار را شناخت و رستا هم با توجه به جلسات مشاوره اش به زودی با واقعیت نکیسا آشنا میشود. مادر آوا هم سرنخهایی از مسائل آوا پیدا کرده است و به زودی میتواند مانع کارهای او شود.
البته که واژهی به زودی در سریال دل در مقیاس خودش معنی پیدا میکند. اگر در سریالهای عادی از به زودی سخنی گفته شود شاید منظور یک یا دو قسمت باشد، اما در دل وقتی استارت اتفاقی زده میشود آن اتفاق حداقل ده قسمت بعد محقق میشود. سریال دل به کیفیت سریالش را به کش آمدنش میداند و از آن هم راضی است. هرچه کش دارتر بهتر، مثل پنیر پیتزا.
منوچهر هادی اخیرا در گفت و گویی باز هم از ریتم سریالش دفاع کرده است و مدعی شده است که دل موفقترین کار او بوده و بیشترین حد رضایت را از مخاطبانش جلب کرده است. او معتقد است که قصهی دل آنقدر مخاطب را درگیر خودش کرده است که دوست دارد هرچه زودتر از پایان آن سر در بیاورد.
این اشتباه بزرگی در ساخت درام است. ارزش هر درامی به جذابیت اکنونش است نه آن چه بعدتر پیش خواهد آمد. اگر کنش حال یک درام جذابیتی برای بیننده نداشته باشد و یا اگر اصلا کنشی وجود نداشته باشد، مخاطب به فکر به پایان رسیدن میافتد.
منوچهر هادی از آمار مخاطبان سریالش راضی است و این هم آفت دیگری است در میان کسانی که به این کار مشغولند. در میان جمعیت هشتاد میلیونی ایران و حتی وقتی فارسی زبانان منطقه را هم میتوان به این جمعیت افزود، آمار مخاطبان چند هزار نفری مساوی است با شکست مطلق.
کارگردانان ایرانی مدت هاست پتانسیل مدیومشان را فراموش کرده اند و به بازدیدهای نهایتا چند صد هزار نفری از آثارشان راضی هستند و در جواب منتقدان به سرعت به آماری که فقط برای خودشان و جهان کوچکشان قابل قبول است پناه میبرند.
این که منتقدان ایرانی آثاری همچون دل را تا حدی پی گیری میکنند به این دلیل نیست که در خفا آن را دوست دارند آما در گفتهها و نوشته هایشان از آن بد میگویند. مگر کل تولیدات سریالهای شبکهی نمایش خانگی و سینمای ایران چقدر است؟ کار منتقد دیدن اینها و نقدشان است. همین.
پاسخ ها