وقتی برای ذکر تو لب باز میکنم
درس نیاز و بندگی آغاز میکنم
من چون کبوتری به هوای وصال تو
در آسمان عشق تو پرواز میکنم
یک ذرّه از کمال و شکوه تو را نداشت
هر سرو قامتی که برانداز میکنم
خاک مرا ز گلشن عشقت سرشتهای
بر عالمی از این عظمت ناز میکنم
دم میزنم مدام به شان و بزرگیات
با دل حديث شکر تو دمساز میکنم
وقتی زبان به وصف تو درمانده میشود
من با نگاه، راز دل ابراز میکنم
بر گونهام نسیم سحر بوسه میدهد
وقتی سحر به حمد تو لب باز میکنم
راز وجود من توئی ای چشمه حیات
جان را فدای جلوه اين راز میکنم
غیر از ترانه غزلت نیست بر لبم
هرگاه قصد نغمه و آواز میکنم
در «بوستان» حُسن تو هر دم ترانهای
هر شب بسان مرغ سحر ساز میکنم
(مهندس علی بوستانی طاهری- بوستان ادب- صفحه ۳۲)
👇
🆔 @Dr_Shariaaty
https://t.me/Dr_Shariaaty/1576
پاسخ ها