Mohammad javad oliaei

Mohammad javad oliaei

توسط ۳ نفر دنبال می شود
 ۳ نفر را دنبال می کند

‍ 🎧 فایل صوتی سخنرانی دکتر علی شریعتی👇 پیامبران بزرگ در روی زمین برخاستند. اینان از جانب خدایان م

‍ 🎧 فایل صوتی سخنرانی دکتر علی شریعتی👇

 

پیامبران بزرگ در روی زمین برخاستند. اینان از جانب خدایان می‌آمدند. زرتشت بزرگ، مانی بزرگ، بودای بزرگ، کنفوسیوس حکیم، لائتسوی عمیق...

 

برای نجات ما روزنه‌ای باز شد. خدایان برای نجات بردگان و عزت ما دست به کار شده بودند و فرستادگانی فرستاده بودند تا ایمان را و پرستش را جانشین ستمگری و بردگی بکنند.

 

امّا برادر!

دیدم این‌ها بی‌استثا و بی‌درنگ تا مبعوث می‌شدند از خانهٔ بعثت‌شان فرود می‌آمدند و بی‌آنکه به ما اعتنائی کنند راهی کاخی می‌شدند و قصری...

 

[...] امّا برادر! 

ناگهان خبر یافتیم که مردی از کوه سرازیر شده‌است و در پیرامون یک معبد فریاد زده است که من از جانب خدا آمده‌ام!

 

و من باز بر خودم لرزیدم که باز فریبی تازه برای ستمی تازه‌تر! 

 

امّا زبان که به سخن گشود برای من باور کردنی نبود! می‌گفت من از جانب خدا آمده‌ام و خدا اراده کرده است تا بر همهٔ بردگان و بیچارگان زمین منّت بگذارد و آن‌ها را پیشوایان جهان و وارثان زمین قرار دهد!

 

عجبا!

چگونه است که برای نخستین بار خدا با بردگان سخن می‌گوید و با بیچارگان و به آن‌ها مژده نجات می‌دهد و نوید رهبری جهان و وراثت بر زمین؟

 

امّا باز باور نکردم! گفتم او نیز همچون پیامبران دیگر بر ایران و چین و هند شاهزاده‌ای است که خود به نبوت مبعوث شود تا با قدرتمندی هم‌پیمان شود تا خود قدرتی تازه بیافریند!

 

امّا گفتم نه او مردی است، یتیمی بوده است و همه مردم او را می‌دیده‌اند که پشت همین شهر برای مردم گوسفندچرانی می‌کرده است.

 

عجبا چگونه است که خداوند فرستاده‌ خویش را از میان چوپانان برگزیده است؟! و گفتند او آخرین حلقهٔ سلسله‌ای است که در آن سلسله اجدادش همه چوپان بوده‌اند!

 

بر خود لرزیدم که برای نخستین بار از میان ما پیامبری برخاسته است. 

 

برادر!

به او ایمان آوردم، چرا که همه برادرانم را گرد او دیدم. بلال، سلمان، ابوذر و...

 

باور گفتم به ایمان آوردم چرا که کاخ چند اتاق گلی بود که خود در گل و خاک کشیدن شرکت کرده بود و بارگاه و تختش تکّه چوبی بود انباشته از برگ‌های خرما!

 

[...] امّا بعد از رحلت پیامبر(ص) باز هم ما را به بردگی گرفتند ولی این بار به نام اللّه!

 

برادر!

ناگهان دیدم که دیگر بار معابد عظیم و پرشکوه، به نام او سرکشید و شمشیرها- بر روی‌شان آیات جهاد- به سوی‌مان آخته شد و باز از ثمرهٔ غارت ما بیت‌المال‌ها سرشار شد و نمایندگان این مرد نیز به روستاهامان ریختند و جوان‌هامان را به بردگی نمایندگان و رؤسای قبایل‌شان بردند و مادران‌مان را در بازارهای دور فروختند و مردان‌مان را به نام جهاد در راه خدا کشتند و همه هستی‌مان را به نام زکات غارت کردند. 

 

ناامید شدم که چه می‌توانستم بکنم برادر؟!

 

قدرتی به وجود آمده بود که در جامهٔ توحید، همان بت‌ها را پنهان داشت و در معبد و محراب «اللّه» آن آتش‌های فریب را برافروخته بود و باز همان چهره‌های قارونی و فرعونی- که تو خوب می‌شناسی برادر- و چهره‌های قدیسین دروغ- همدست و همداستان قارون و فرعون- که به نام خلافت اللّه و خلافت رسول‌ اللّه بر جان بشریت و بر جان ما تازیانه شرع نواختند و ما باز به بردگی افتادیم تا مسجد بزرگ دمشق را بسازیم!

 

دیگر بار مبارزات عظیم، محراب‌های پرشکوه و قصرهای بزرگ و کاخ سبز دمشق و دارالخلافه هزار و یکشب بغداد به قیمت خون و زندگی ما سرکشید و این بار به نام «اللّه»!

 

ناگهان دیدم برادر!

چهره‌های مقدّسی که به نام خلافت و به نام امامت و ادامهٔ سنت آن پیام‌آور دست‌اندرکار بودند و ما را به بردگی و قتل‌عام گرفته بودند، پیش از من کسی دیگر را قربانی مظلوم این شمشیرها و محراب‌ها کرده‌اند «علی»!

 

برادر!

علی، خویشاوند آن مردِ پیام‌آور بود و در محراب عبادت «اللّه» کشته شد.

 

و قرآن پیش از آنکه وسیله‌ای شود برای باز چاپیدن من، باز نابودی من، باز بیگاری و بردگی من، بر سر نیزه شد و علی را شکست!

 

[...] و اکنون برادر!

در وضع و عصر جامعه‌ای زندگی می‌کنم که باز من و هم‌نژادان و هم‌طبقه‌هایم به او نیازمندیم و...

 

(دکتر علی شریعتی- مجموعه آثار ۲۲- مذهب علیه مذهب- «آری، اینچنین بود برادر!»- گزیدهٔ صفحات ۱۹۲ تا ۱۹۹)

👇

🆔 @Dr_Shariaaty

🆔 @sokhanranihaa

🆑کانال سخنرانی ها

🌹

https://t.me/Dr_Shariaaty/489

Mohammad javad oliaei
Mohammad javad oliaei

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋