Mohammad javad oliaei

Mohammad javad oliaei

توسط ۳ نفر دنبال می شود
 ۳ نفر را دنبال می کند

«دوست داشتن از عشق برتر است.» عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن، پیوندی خ

«دوست داشتن از عشق برتر است.»

 

عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن، پیوندی خودآگاه و از روی بصیرتِ روشن و زلال.

 

 عشق بیشتر از غریزه آب می‌خورد و هرچه از غریزه سر زند بی‌ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و تا هر جا که روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می‌یابد.

 

[۰۰۰]عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است. اگر دوری به طول انجامد ضعیف می‌شود، اگر تماس دوام یابد به ابتذال می‌کشد و تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب و «دیدار و پرهیز»، زنده و نیرومند می‌ماند.

 

اما دوست داشتن با این حالات ناآشناست. دنیایش دنیای دیگری است.

 

[...] عشق، جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانیِ «فهمیدن» و «اندیشیدن» نیست. امّا دوست داشتن، در اوج معراجش، از سر حدّ عقل فراتر می‌رود و فهمیدن و اندیشیدن را نیز از زمین می‌کند و با خود به قلّهٔ بلند اشراق می‌برد.

 

عشق زیبائی‌های دلخواه را در معشوق می‌آفریند و دوست داشتن زیبائی‌های دلخواه را در «دوست» می‌بیند و می‌یابد. 

 

عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی‌انتها و مطلق.

 

عشق، در دریا غرق شدن است و دوست داشتن، در دریا شنا کردن.

 

عشق بینائی را می‌گیرد و دوست داشتن می‌دهد.

 

عشق خشن است و شدید و در عین حال ناپایدار و نامطمئن و دوست داشتن لطیف است و نرم و در عین حال پایدار و سرشار از اطمینان. 

 

عشق همواره با شک آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر. 

 

از عشق هر چه بیشتر می‌نوشیم، سیراب‌تر می‌شویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه‌تر، عشق هر چه دیرتر می‌پاید، کهنه‌تر می‌شود و دوست داشتن نو تر.

 

[...] عشق تملّک معشوق است و دوست داشتن تشنگیِ محو شدن در دوست.

 

عشق معشوق را مجهول و گمنام می‌خواهد تا در انحصار او بماند، زیرا عشق جلوه‌ای از خودخواهی و روح تاجرانه یا جانورانهٔ آدمی است و چون خود به بدی خود آگاه است، آن را در دیگری که می‌بیند، از او بیزار می‌شود و کینه بر می‌گیرد، امّا دوست داشتن، دوست را محبوب و عزیز می‌خواهد و می‌خواهد که همهٔ دل‌ها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند. 

 

دوست داشتن جلوه‌ای از روح خدائی و فطرت اهورائی آدمی است و چون خود به قداست ماورائیِ خود بینا است، آن را در دیگری که می‌بیند، دیگری را نیز دوست می‌دارد و با خود آشنا و خویشاوند می‌یابد.

 

[...] در عشق رقیب منفور است و در دوست داشتن است که «هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند»، که حسد شاخصۀ عشق است چه، عشق معشوق را طعمه خویش می‌بیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید و اگر ربود، با هر دو دشمنی می‌ورزد و معشوق نیز منفور می‌گردد و دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روحِ مطلق است یک ابدیتِ بی‌مرز است، از جنس این عالم نیست!

 

[...] عشق اسارت در دام غریزه است و دوست داشتن آزادی از جبر مزاج.

عشق مأمور تن است و دوست داشتن پیغمبر روح.

 

[...] عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن.

 

[...] عشق رو به جانب خود دارد. خودخواه است و «خودپا» و حسود و معشوق را برای خویش می‌پرستد و می‌ستاید، اما دوست داشتن رو به جانب دوست دارد، دوست‌خواه است و دوست‌پا و خود را برای دوست می‌خواهد و او را برای او دوست می‌دارد و خود در میانه نیست.

 

[...] [عشق می‌گوید] همسرم! من که از بیماری خود مُردم و جنازه بی‌درد و بی‌حس‌ مرا در آتش سوزاندند، نکند تو مرا فراموش کنی، پس از چندی به شهر برگردی، قبرستان را ترک کنی و به خانه باز آئی، زندگی را و آرامش را بی من دنبال کنی! آه! که خوشبختی تو پس از من چه بدبختی بزرگی برای من است! تو باید در آن هنگام که جنازهٔ مردهٔ مرا آتش زدند، خود را نیز -هر چند هنوز در آغازی- با شعله‌های آتش من بسوزانی تا پس از من، از تو جز خاکستری بر جای نماند.

 

امّا دوست داشتن، با همهٔ شور ایمان و نیازش، دامن او را می‌گیرد به نیروی اصرار و دستور و التماس، بر بستر احتضار خویش، از همسرش می‌خواهد که همسرم! تو هنوز بیست سال دیگر می‌توانی باشی، می‌توانی دم زنی، احساس کنی، بیاندیشی، زندگی کنی، دوست بداری، عشق بورزی، همسری، همگامی، هم‌سخنی، همراهی، خویشاوندی و [...] به احساس کردن‌های ریشه‌دار، به خواندن، به فکر کردن، به دوست داشتن، به عشق ورزیدن، به غم خوردن، به مزمزه کردن خاطره بپردازی؛ مرا در اینجا در این تنهائیِ جاوید و ساکتم، آرام بگذار!

 

تو بیست سال دیگر بی من، باید دست در آغوشِ لحظاتِ سرشار از بودن و زندگی کردن؛ باشی و زندگی کنی، باشی و زندگی کنی... باشی و زندگی کنی...

 

آری، باشی و زندگی کنی... که «دوست داشتن از عشق برتر است» و من، هرگز، خود را تا سطح بلندترین قلّهٔ عشق‌های بلند، پائین نخواهم آورد!

 

(دکتر علی شریعتی- مجموعه آثار ۱۳- هبوط در کویر- گزیده صفحات ۳۲۷ تا ۳۴۳)

👇

🆔 @Dr_Shariaaty

https://t.me/Dr_Shariaaty/770

Mohammad javad oliaei
Mohammad javad oliaei

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋