شاید فکر کنید که تفاوتی بین عشق و دوست داشتن وجود ندارد ولی باید بدانید که این دو متفاوند؛ دکتر شریعتی و روانشناسان فرق این دو را با جملاتی زیبا مشخص کرده اند.
بین عشق و دوست داشتن تفاوت های زیادی وجود دارد ، هرچند در هر دو احساسِ ” عشق ” و “دوست داشتن” همیشه پای دل در میان است. طبق سخن زیبای دکتر شریعتی ،عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی ، دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال ، عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است.عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست ، دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر می رود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد.
نکات زیر را در این بخش از فان بخوانید تا به تفاوت عشق و دوست داشتن پی ببرید.
1.وقتی کسی که عاشق اش هستید گریه می کند، شما هم با او گریه می کنید، ولی وقتی کسی که دوست اش دارید گریه می کند، سعی می کنید هر چه سریعتر آرامش کنید.
2.اگر سعی کنید چشم های تان را روی معشوق تان ببندید، عشق به شکل قطره ای در قلبتان می ماند اما می توانید یک رابطه ی دوستی را پایان دهید.
3.احساس عاشق بودن از چشم ها آغازمی شود و انسان عاشق با نگاه و دیدن به عشق می رسد ، و احساس دوست داشتن از گوش ها و از طریق شنوایی و ابراز علاقه کلامی است.
4.هنگام دیدار کسی که عاشقش هستید قلبتان به تپش می افتد اما هنگام دیدار کسی که دوستش دارید خوشحال و شاد می شوید.
5.هنگام مواجهه با عشق خود خجالت می کشید ولی وقتی با کسی که دوستش می دارید برخورد می کنید می توانید خودتان را نشان بدهید.
6. اگر به چشم کسی که عاشق اوهستید نگاه کنید مطمئنا خجالت زده می شوید اما می توانید ساعت ها لبخند بر لب به چشمان فردی که دوستش داریدبنگرید.
7.در کنار کسی که عاشق اش هستید، زمستان مثل بهار می شود، ولی در کنار کسی که دوست اش دارید، زمستان فقط یک زمستان زیبا است.
8.اگر به کسی که عاشقش هستید بنگرید خجالت می کشید در حالی که هنگامی که به کسی که دوستش دارید نگاه می کنید لبخند می زنید.
9.به کسی که عاشق اش هستید نمی توانید هرچه در دل دارید بگویید، گفتن آنچه در دل دارید برای کسی که دوست می دارید راحت تر است.
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی.
دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال.
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است.
دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد.
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد.
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند.
عشق طوفانی و متلاطم است.
دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت.
عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست.
دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر می رود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد.
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند.
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد.
عشق یک فریب بزرگ و قوی است.
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق.
عشق در دریا غرق شدن است.
دوست داشتن در دریا شنا کردن.
عشق بینایی را می گیرد.
دوست داشتن بینایی می دهد.
عشق خشن است و شدید و ناپایدار.
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.
عشق همواره با شک آلوده است.
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.
از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می شویم.
از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر.
عشق نیرویی است در عاشق،که او را به معشوق می کشاند.
دوست داشتن جاذبه ای در دوست، که دوست را به دوست می برد.
عشق تملک معشوق است.
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.
عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند.
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز می خواهد و می خواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند.
در عشق رقیب منفور است.
در دوست داشتن است که:”هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”.
عشق معشوق را طعمه ی خویش می بیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید.
و اگر ربود با هر دو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور می گردد.
دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است.
یک ابدیت بی مرز است، که از جنس این عالم نیست.
پاسخ ها