در دورهٔ «غیبت» چون هم پیغمبر نیست، هم امام حضور ندارد؛ رسالت پیامبران و امامان بر عهدهٔ خود مردم میافتد و مردماند که باید خود، اسلام را بیاموزند، حق را تشخیص دهند؛
حدود اسلامی را اجرا کند و جامعهٔ اسلامی را تشکیل دهند، مردم را رهبری کنند، از اسلام، مسلمین، قدرت و وحدتاسلامی در برابر یهود و نصاری و دیگر دشمنان دفاع کنند، جهاد کنند، اجتهاد کنند؛
[...] و خود بهترین و لایقترین و آگاهترین، دانشمندترین و پاکترین شخصیت موجود را برای رهبری تشخیص دهند و از میان خود کسی را «به جای امام» که جای پیغمبر است! برگزینند و بنشانند.
[...] «غیبت» در تشیع علوی، بیشتر و سنگینتر از دورهٔ نبوّت و امامت یا وصایت، مردم را مسئول میکند و آن هم مسئولیت امام و نبوّت!
یعنی وظایفی را که آنان برای گسترش حق و مبارزه با باطل و جهاد و تربیت و حکومت و هدایت جامعه بر عهده داشتند، مردم شیعه بر عهده دارند و جانشین امام را -که خود رسالت امام را بر دوش دارد- مردم باید انتخاب کنند.
یعنی کسی را که در دورهٔ پیش از غیبت (نبوّت و امامت)، خدا معیّن میکرد، در دورهٔ غیبت، مردم باید تعیین کنند!
این است که بر اساس فلسفهٔ غیبت در مکتب تشیع علوی، مردم نه تنها بدون مسئولیت اجتماعی در این دوره نیستند، بلکه برعکس مسئولیت سنگین خدائی دارند!
[...] در تشیع علوی دورهٔ «غیبت» است که دورهٔ دموکراسی است.
(دکتر علی شریعتی- مجموعه آثار ۹- تشیع علوی و تشیع صفوی- گزیدهٔ صفحات ۲۲۳ و ۲۲۴)
👇
🆔 @Dr_Shariaaty
https://t.me/Dr_Shariaaty/1123
پاسخ ها