استاد گرامی و دانشمندم جناب آقای مطهری
پس از عرض سلام و ارادت، قبلاً باید از این که این بار برخلاف میل باطنی ام نتوانستم امر مطاع سرکار را امتثال کنم عذر بخواهم.
[...] هرگز در خاطرم نگذشت که بنابراین، شرکت من در برنامه حسینیه، مورد ندارد و نباید با چنین لحنی دعوتی را بپذیرم، زیرا:
اولاً شاید سرکار تا حدی به روحیه من آگاه باشید که حساسیتهائی از این قبیل ندارم.
ثانیاً یا خودخواهی ندارم و یا اگر دارم به قدری شدید است که این جور ناخنک ها را خدشهای برشخصیتم تلقی نمیکنم که همچون چنگ به فغان آیم.
ثالثاً این اندازهها شعور دارم که وقتی سرکار در میانه هستید و مسئولیت امری را دارید، من و امثال من هرگز نباید دغدغه حیثیت و شخصیت و آبروی خود را داشته باشیم و اگر لحنی یا رفتاری را هم به ظاهر منافیِ حیثیت خود احساس کردیم، باید بدانیم که یا اشتباهی رخ داده است و یا مصلحتی در کار بوده است و چون آن مصلحت را شخصی چون سرکار تشخیص دادهاید، باید مطمئن باشیم که اگر خود نیز دست اندرکار بودیم، چنین میگفتیم و میکردیم...
[...] نامه سرکار که رسید و زیارت کردم، در عین حال که از لطف و بزرگواری شما نسبت به خودم سخت شرمنده شدم و سپاسگزار شدم ولی خلاف انتظارم بود که سرکار تصور کرده باشید که من از چنین مسئله کوچکی رنجشی آنچنان بزرگ پیدا کرده باشم که لازم دانسته باشید که با لحنی آنچنان که گوئی من نه علی شریعتیام و شما استاد مطهری از من دلجوئی بفرمائید.
در عین حال نمیخواهم این همه جانماز آب بکشم که من به این حرفها اهمیتی نمیدهم و از ضعف خودخواهی پاک به دورم، نه، اتفاقا بسیاری از تواضع ها و خفض جناحهای افراطی و حالت انزوائی و مردم گریزی که دارم، گاه که درست حلّاجی میکنم یک نوع خودخواهیای در زیر آن پنهان میبینم و از آن گذشته از آنچه کمترین نشانهای ازخواری و بیشخصیتی در آن هست به قیمت همه چیز میگریزم و به اصطلاح امروز به حد مفرطی مغرورم، اما آنجا که کاری خطیر در میان است و حسن نیت نیز هست، حساسیتهای ناپز خشن و زشتی که غالباً معلول عقدههای حقارت و گمنامی و کمبود شخصیت است [ندارم].
👇
🆔 @Dr_Shariaaty
[...] به هر حال متأسفانه این مسائل در محیطهای دینی و در میان مؤمنین ما هست و بسیار هم داغ و نیرومند و فراوان و به این زودیها و سادگیها نمیتوان امیدوار بود که پاک شود و در این واویلای عام که ریشه دین و خداپرستی و حتی معنویت و اخلاق، این چنین تند و مداوم و ماهرانه از همه سو تیشه میخورد، کسانی که نگاهبان دین اند و مدافع و مبلّغِ فضائل اخلاقی، شدت مصیبت را احساس کنند و از پستوی تنگ و باریک خودبینیها و حسدها و غرضورزیهای فردی و باندی به در آیند و...
[···] مسئله ارشاد و سخنرانی من در ارشاد از نظر وضع من چندان اهمیتی ندارد، که من نه اهلم برای چنین کاری و چنان جائی و به هرحال تمام شد و آنچه میماند ارادت من است و لطف و محبت سرکار که از خداوند جدّاً می خواهم که در چنین لحظه حساس و تعیین کنندهای از تاریخ و سرنوشت جامعه ما به شما که در صفی قرار دارید که مدافعانی سخت سست دارد و محافظانی چُرتی و نابینا و به خود مشغول، صبر و قدرت تحمل رنج و به خصوص رنجهائی «مِن حَیثُ لَا یَحتَسِب» عنایت فرماید که در این راه دشوار و دراز و بیآب و آبادی و آسودگی شرط اول قدم است.
[···] از این همه تصدیع و پرحرفی عذر میخواهم. این دومین نامه است که اولی را گم کردم و این هم پس از ارسال پس آمد که آدرس را دقیق ننوشته بودم و حال با اضافه این صفحه مجدداً میفرستم.
پدرم سالم و سلام و دعای فراوان میفرستد.
ارادتمنـد: علی
(دکتر علی شریعتی- آثار جوانی- گزیده صفحات ۵۱۰ تا ۵۱٨)
👇
🆔 @Dr_Shariaaty
https://t.me/Dr_Shariaaty/347
پاسخ ها