همیشه همین بد معنی کردن و بد فهمیدن، یعنی کلمات را در همان قالبهای رایجش گرفتن، موجب شده است که حرف من پامال شود و گاه درست به همان معنی آن را بفهمند که من میکوشیدهام تا آنرا بکوبم، رد کنم!
[...] ولی میگویم، مینویسم، که نمیتوانم نگویم، ننویسم!
بگذار نفهمند، بد بفهمند، جزئی را بخوانند و قضاوت کلی کنند، به هر حال مطمئنم که پس از مرگم، همینها در شناساندن من با هم مسابقه خواهند گذاشت!
آن وقت نه تنها حرف هائی را که داشتم روشن خواهد شد، بلکه نکتهها و لطیفهها و حتّی نظریهها و فلسفههائی را هم که نداشتهام و روحم هم از آنها خبردار نبوده است از خلال آثارم استنباط خواهند کرد!
مطمئنم، هرچه باشد از فروغ فرخزاد که کمتر نیستم!
مگر ندیدید در اثر تصادف با اتومبیل ناگهان چه متفکر عمیق و فیلسوف جلیلی شد؟!
تصادم منجر به فوت برایش تولّدی دیگر شد و آن هم چه تولّدی!
در ایران، خیلیها «چوب هنوز فوت نکردنشان» را میخورند!
(دکتر علی شریعتی- آثار گونه گون- گزیده صفحات ٧٩ و ٨۰)
👇
🆔 @Dr_Shariaaty
https://t.me/Dr_Shariaaty/303
پاسخ ها