قراره چی بدونیم:
همه ما دوست داریم بچههایی صادق و راستگو داشته باشیم. صداقت یکی از پایههای مهم در تربیت فرزند به حساب میاد و نقش خیلی پررنگی در سلامت روان بچهها و حتی کل جامعه داره. اما گاهی وقتها، با چالشی به اسم فرزندان دروغگو روبرو میشیم که میتونه حسابی نگرانکننده باشه.
شاید براتون جالب باشه که بدونید روش تربیتی ما، مخصوصاً اگه جزو والدین سختگیر باشیم، ممکنه بدون اینکه خودمون بخوایم، بچهها رو به سمت این رفتار سوق بده. در این نوشته میخوایم با هم ببینیم این ارتباط چطور شکل میگیره و چه کارهایی میتونیم انجام بدیم تا اعتماد بین ما و فرزندمون قویتر بشه و مجبور به دروغ گفتن نشن. پس اگه این موضوع دغدغه شما هم هست، با ما همراه باشید.
خب، قبل از هر چیزی، بیایید یکم ریشهیابی کنیم که چرا بچهها گاهی دروغ میگن.
وقتی والدین سختگیر باشن و برای هر اشتباه کوچکی، جریمههای سنگینی در نظر بگیرن، کودک یاد میگیره که برای فرار از اون پیامدهای ناخوشایند، حقیقت رو پنهان کنه. پس اولین انگیزه برای فرزندان دروغگو، اغلب ترس هست.
وقتی والدین سختگیر باشن، بهجای اینکه یک فضای امن و پر از اعتماد برای تربیت فرزند درست کنن، بیشتر محیطی پر از ترس و اضطراب میسازن. بچهای که مدام میترسه مبادا اشتباهی ازش سر بزنه و با واکنش تند والدین روبرو بشه، ترجیح میده مشکلاتش رو پنهان کنه.
وقتی بچهای یاد میگیره که برای فرار از مشکلات دروغ بگه، اولین چیزی که آسیب میبینه، اعتماد بین اون و والدینش هست.
فرزندان دروغگو اغلب دچار اضطراب و استرس زیادی هستن، چون همیشه نگرانن که مبادا دروغشون فاش بشه. عزت نفس و خودباوریشون هم کم میشه، چون احساس میکنن اونقدر خوب نیستن که بتونن حقیقت رو بگن و پذیرفته بشن. این الگوهای رفتاری ناسالم ممکنه تا بزرگسالی هم باهاشون بمونه و باعث بشه در برقرار کردن روابط سالم با دیگران دچار مشکل بشن. شخصیتشون هم تحت تأثیر قرار میگیره.
دروغگویی ممکنه برای کودک تبدیل به یک عادت بشه، طوری که دیگه نتونه یا نخواد راستش رو بگه. این موضوع میتونه توی مدرسه و در روابطش با دوستاش هم مشکلساز بشه. تازه، اگه این رفتار ادامه پیدا کنه، ممکنه در سنین بالاتر، حتی پیامدهای قانونی و اجتماعی هم براش داشته باشه.
اولین و مهمترین قدم برای اصلاح این وضعیت، پایهگذاری اصول تربیت فرزند بر اساس اعتماد و گفتگوی دوطرفه است. ما باید سعی کنیم یک محیط امن و آروم تو خونه ایجاد کنیم، طوری که بچهها بدونن میتونن راحت حرفشون رو بزنن و حقیقت رو بگن، حتی اگه اشتباهی کرده باشن، بدون اینکه از واکنش تند ما بترسن.
خیلی مهمه که وقتی فرزندمون با ما صحبت میکنه، با تمام وجود بهش گوش بدیم و سعی کنیم احساسات و نگرانیهاش رو درک کنیم. باید یادمون باشه که یک تفاوت بزرگ بین داشتن انضباط درست و مثبت با سختگیریهای بیمورد و مخرب وجود داره. هدف ما باید راهنمایی و آموزش باشه، نه فقط کنترل و تنبیه.
برای اینکه بتونیم اعتماد از دست رفته رو دوباره بسازیم و به فرزندان دروغگو کمک کنیم تا صداقت رو یاد بگیرن، باید خیلی صبور باشیم. یکی از کارهای مهم اینه که صداقت رو تشویق کنیم، حتی وقتی که شنیدن حقیقت برامون تلخ یا ناخوشاینده. وقتی کودک میبینه که با گفتن حقیقت، با احترام و درک ما مواجه میشه، کمکم یاد میگیره که راستگویی بهتر از پنهانکاریه.
وقتی هم که فرزندمون اشتباهی میکنه، بهجای اینکه سریع سراغ تنبیههای شدید بریم، بهتره از روشهای مثبتتری استفاده کنیم. هدف ما باید این باشه که فرزندمون از اشتباهش درس بگیره، نه اینکه فقط از ما بترسه. میتونیم روی آموزش تمرکز کنیم و بهش کمک کنیم تا بفهمه چرا کارش اشتباه بوده و چطور میتونه جبرانش کنه.
با هم دیدیم که چطور رفتار والدین سختگیر میتونه به طور ناخواسته باعث بشه بچهها به دروغ گفتن رو بیارن و چطور این موضوع میتونه روی رابطهشون و شخصیت فرزندان دروغگو تأثیر منفی بذاره. یاد گرفتیم که ایجاد یک محیط پر از اعتماد و داشتن گفتگوی باز و صادقانه با بچهها، کلید اصلی در تربیت فرزند سالم و راستگو هست. امیدواریم نکاتی که گفتیم به شما کمک کنه تا اگر لازمه، در روشهای تربیتی خودتون یک بازنگری داشته باشید و بتونید نسلی صادق، با اعتماد به نفس و مسئولیتپذیر پرورش بدید.
پاسخ ها