اصولا بنا را بر این میگذاریم که زن و شوهر پس از مدتی زندگی مشترک، وقتی کاملا به این نتیجه رسیدند که زوج مناسبی هستند و میتوانند زندگی مشترک خود را ادامه دهند؛ تصمیم میگیرند بچهدار شوند. چنین زوجهایی با شوق و میل بسیار منتظر روزی هستند که نوزاد خود را در آغوش بگیرند و زندگی شیرین تازه خود را شروع کنند. اما از همان اولین هفتههای بارداری، تغییرات بزرگ و بی بازگشتی در زندگی مشترک آنها روی میدهد. از تغییرات خلقی مادر باردار گرفته، تا مشکلاتی که با ورود نوزاد به زندگی پدید می آورد. طبیعی است که زن و شوهر همچون گذشته نمیتوانند لحظات مشترک و بیدغدغهای با هم داشته باشند؛ ارتباط زناشویی آنها تا چند ماه بعد از بچه دار شدن، بسیار نامرتب و گاه بیکیفیت خواهد بود و گاهی مشکلاتی نظیر افسردگی پس از زایمان
، بر همه ابعاد زندگی سایه میافکند و از روح زندگی میکاهد. همه اینها وقتی در کنار مشغولیت کامل زن به وظیفه مادری، و وظیفه سنگینتر مرد در قبال وضعیت اقتصادی خانواده قرار میگیرد؛ بدون شک باعث پدید آمدن دلخوریها، خشمها و توقعات ابراز نشده، انتظار حمایت و تایید محبت برآورده نشده و احساس تنهایی و دیده نشدن زحمات و خدمات قرار میگیرد. برخلاف تصور، تولد نوزاد، نه تنها رضایت زناشویی را افزایش نمیدهد؛ بلکه از عواملی است که باعث افت همراهی و همدلی بین زوجین میشود.
اولین گام در حل مسائل مربوط به اختلافات زناشویی، مراجعه به متخصصان زوجدرمانی، و دخالت ندادن اطرافیان برای حل مشکلات بین زن و مرد است. برای این امر، باید هر دو طرف با توافق و اتحاد کامل، عوامل بروز مشکل را شناسایی و بررسی کنند؛ توقعات و انتظارات خود را واقعبینانه مطرح کنند و بی سرزنش و تحقیر، برای بهبود شرایط داخلی خانواده بکوشند. همه اینها، نه تنها ضامن بازگشت آرامش به خانواده است؛ بلکه محیط بهتری برای پرورش کودک و تمرین والدگری است. کتابهای بسیار خوب و مفیدی در این زمینه تالیف، ترجه و چاپ شده است که این هفته سه نمونه از آنها را معرفی میکنیم.
نویسندگان کتاب از همان ابتدا به مبارزه با باورهای سنتی و پابرجایی میپردازند که ورود بچه همراه با خوشی و شادمانی بسیار است. آنها این باور را به چالش میکشند تا زوجها و والدین جوان را همراه خود کنند؛ چون بسیاری از این افراد از اینکه با ورود بچه دچار احساسات منفی در رابطه خود هستند، دچار عذاب وجدان و بیقراری هستند. حرف زدن از این احساسات منفی، خصوصا برای والدین و نسل پیش از این، چندان ممکن نیست و والدین جوان همدلی کمی دریافت میکنند. آنها مدام با خود در کلنجار و کشمکش هستند آیا این همان پیوند محکمتر و زندگی شیرینتری بود که این همه منتظرش بودیم؟
نویسندگام معتقدند بزرگترین دلیل مشکلات بین زوجین پس از به دنیاآمدن فرزند اول این است که نوزاد تبدیل به محور همه زندگی میشود. طبیعی است که دیگر هیچ زمان و توانی برای ارتباط بین زوجین و بهبود کیفیت آن باقی نمیماند. از اینرو است که میزان طلاق در زنان و مردان دارای فرزندان خردسال بسیار افزایش یافته است. کتاب در سه فصل گیرا، به روند بروز مشکلات بین زوجین پس از بچهدار شدن میپردازد و راهکارهای عملی را همراه با همدلی و همراهی این والدین جوان ارائه میدهد. کتاب یک هدیه مناسب برای زوجهایی است که در انتظار فرزند اول خود هستند یا تصمیم به بچهدار شدن دارند. در هر صورت دانستن مشکلاتی که همراه با شیرینی و جذابیت بچهدار شدن بر زندگی مشترک عارض میشود؛ می-تواند آنها را برای رویارویی با موقعیتهای دشوار آینده آمادهتر کند.
جان گاتمن یکی از روانشناسان برجسته در حوزه زوجدرمانی و خانواده درمانی است. او با ارزیابی دهها زوج و بررسی زندگی زناشویی آنها، مدلی پیشنهاد داده است که به ما کمک میکند هم عوامل خطرآفرین و مهلک یک رابطه زناشویی را بشناسیم و هم راهکارهای عملی برای پیشگیری از بروز این مشکلات را بیاموزیم. مشکل آنجا است که زوجین بسیار پس از بروز مشکلات، به متخصصان زوجدرمانی مراجعه میکنند. در رابطهای که بسیاری از حریمها شکسته شده و احساسات منفی بسیار و هیجانهای مبتنی بر خشم و خصومت مبادله شده است؛ کار درمانی بسیار سخت خواهد بود. در این کتاب با سبکهای موثر برای شناخت پیش از ازدواج، روشهای برقراری ارتباط و گفتگوی سازنده، توجه متقابل به نیازها و مسئولیتها، و در نهایت بازسازی روابط تخریب شده و آسیبدیده آشنا میشویم.
نویسندگان کتاب، کاملا با مشکلات ازدواج و زندگی مدرن آشنایی دارند و یکی از بهترین سبکهای آموزشی و درمانی را برای زوجین آشفته ارائه میدهند. کتاب یک راهنمای خوب برای پیش از ازدواج و یک منبع کاربردی برای رویارویی با مشکلات پس از ازدواج و بچه-دارشدن است.
پیش از این کتاب «تربیت بدون فریاد» را از این نویسنده معرفی کرده بودیم. کتابی که راهکارهای آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان را با تکیه اصلی بر مسالمتآمیز گذراندن مراحل سخت و بحرانی و پرهیز از پرخاشگری و خشونت آموزش میداد. در این کتاب دکتر هال ادوارد رانکل همان استراتژی را همراه با همسرش خانم جنی رانکل در روابط بین زوجین توصیف و توصیه میکند. در واقع خانم جنی رانکل، نه فقط در مقام همسر نویسنده اصلی، بلکه از نگاه کسی که تخصصی درمانگری زوجین را ندارد، به مسائل پرداخته و ضمنا کتاب را ویرایش کرده است.
همه ما تصورمان از ازدواج، شکل دادن یک رابطه امن و صمیمانه است که در آن خودمان باشیم و برای رشد و پیشرفت زندگی مشترکمان تلاش کنیم. هیچ کس با نیت و پیشبینی شکست در ازدواج، وارد این رابطه نمیشود. اما بسیار میبینیم زوجهایی که با شور و اشتیاق فراوان زندگی خود را شروع کردهاند؛ گاهی پس از مدت کوتاهی چنان فضایی از تنش و ناکامی برای خود و یکدیگر پدید میآورند که آرزویی جز جدایی و اتمام این رابطه ندارند.
متاهل بودن، چیزی فراتر از صرفا ازدواج کردن است. نوعی بلوغ میخواهد که بر اساس پذیرش آسیبها و توان بخشندگی و صبر بیپایان پدید میآید. این روندی برای تمام زندگی مشترک است. در برخورد با بحرانها و موقعیتهای تراژیک یا خندهدار و احمقانه، باید یک اتحاد دوجانبه برای بلوغ و رشد پدید آید تا ازدواج به معنای تاهل نزدیک شود. پذیرش احساسات منفی و اشتباههای خود و دیگری، تنها در فضایی از امنیت و آرامش روی میدهد و این مستلزم تلاش بسیار است. در این کتاب با الگوهای ناکارآمد ولی بسیار توصیه شده برای استحکام ازدواج آشنا میشویم و یاد میگیریم زندگی امروز واقعا نیازمند چه رابطه زوجی، با چه توان و مسئولیتی است.
پاسخ ها