با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور در ادامه، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
از تاریخ تولد و زندگی او اطلاع دقیقی در منابع نیامده است. اسحاق در خانوادهای نسطوری در حیره عراق به دنیا آمد. او سریانیزبان بود و عربی را از پدرش بهتر میدانست. پدرش حُنین بن اسحاق نیز پزشک و مترجمی نامدار بود و اسحاق در کنار پدر و پسر عمهاش، حُبَیش، سه دانشمند هنرور و سخندان آن روزگار بودند که بنیاد مکتب حنین را پایه نهادند.
آنان برجستهترین و مهمترین نقش را در ترجمه آثار یونانی و انتقال آنها به جهان اسلام داشتند.اسحاق پزشکی را از پدر و دیگر پزشکان مصر آموخت و طبیبی برجسته شد. رفتهرفته از احترام و عنایت خاصی نزد خلفای عباسی از متوکل تا مکتفی و وزیر معتضد، قاسم بن عبیدالله برخوردار شد.
اسحاق با گروهی از دانشمندان که نزد حسن بن نوبخت، متکلم شیعی، گرد میآمدند، رابطه داشت و برخی گفتهاند به اسلام گرویده بود.اسحاق در ترجمه آثار یونانی به سریانی چیرهدست بود، چنان که ترجمههای او از یونانی به عربی و سریانی را از ترجمههای یونانی به لاتینی، به زبان اصلی نزدیکتر دانستهاند. اسحاق شعر نیز میسرود. برخی گفتهاند اسحاق در اواخر عمر فلج شد و سرانجام در ربیعالآخر سال ۲۹۸ درگذشت.
اسحاق ترجمههای بسیاری در علوم و فنون گوناگون دارد و بیش از همه به ترجمه آثار فلسفی به ویژه نوشتههای ارسطو و شرح آنها پرداخته است ولی مهمترین آثار او ترجمه آثار ریاضی و نجوم دانشمندان یونانی است. اسحاق، افزون بر ترجمه، تألیفاتی نیز در پزشکی و داروسازی دارد. مهمترین آثار او ترجمه آثار ارسطو است. از جمله این کتاب ها می توان به آثار زیر اشاره کرد:
۱- «قاطیغوریاس» یا مقولات
۲- «العبارة» یا باریارمینیاس، که به گفته ابن ندیم، اسحاق ترجمه سریانی پدرش از این اثر را به عربی درآورد. تحقیقات نشان میدهد که متن عربی اسحاق از ترجمه سریانی آن به اصل متن یونانی نزدیکتر است، به همین سبب احتمالاً این کتاب نیز از یونانی ترجمه شده است.
۳- تحلیل القیاس، یا آنالوطیقا الاول، بخشی از این اثر را پدر اسحاق و بخش دیگر را اسحاق به سریانی برگردانده است.
۴- البرهان یا آنالوطیقا الثانی، این کتاب را اسحاق از یونانی به سریانی و سپس مَتّی بن یونس از سریانی به عربی ترجمه کرده است. این اثر در ۱۹۴۹ به کوشش بدوی در همان مجموعه منتشر شد.
۵- طوبیقا یا الجدل، این اثر را اسحاق به سریانی و یحیی بن عدی به عربی درآورد.
۶- ریطوریقا یا الخطابة، اسحاق این اثر را به عربی ترجمه کرده است ولی تاکنون این اثر به دست ما نیامده است.
۷. الکناش اللطیف.
۸. الزیج، محمد بن ابیبکر فارسی در الزیج الممتحن المظفری از این اثر یاد کرده است.
منبع: آنا
پاسخ ها