در "آخرین دعوت" حسین سهیلیزاده کنار حامد بهداد نقش مؤثری داشت و در "رستگاران" سیروس مقدم به یکی از نقشهای منفی تلویزیون تبدیل شد. شهرام عبدلی در ادامه راهش به سریالهای تاریخی تلویزیون همچون "تبریز در مه"، "سالهای مشروطه" و "معمای شاه" پیوست. در سریال "پرستاران" علیرضا افخمی حاضر شد و در "سرّ دلبران" محمدحسین لطیفی نقشی برعهده گرفت و این روزها هم او را در سریال "حکایتهای کمال" شبکه ۲ دیدیم.
به سراغمان میآیند
به سراغش رفتیم که گلایههایش همیشه به جا است و به واقع میتوان او را با کارنامه پرتعداد تلویزیونیاش و سبقه حضور مؤثرش در تئاتر هنرمند نام برد.
او در پاسخ به این سؤال که چه بر سر تلویزیون و سینما آمده است که سفارشی، توصیهای و از روی فالوور و مسائل دیگر بازیگر انتخاب میکنند و بازیگر میشوند لب به صحبت و گلایه باز کرد و گفت: اول از همه بگویم که ما را نمیتوانند کنار بگذارند و مجبورند نقشهایی را همواره به ما بسپارند. من ۱۵ ساله بودم جلوی تئاترشهر میایستادم و همه میگفتند این دچار توهم شده است. توهم من چه بود؟ میگفتم که آنقدر کار میکنم روزی نقشی را که هیچکس نمیتواند بازی کند و من آن نقشها را بازی خواهم کرد. الان هم به این مسئله معتقدم نقشهایی را فقط من و امثال من میتوانند بازی کنند و به سراغمان میآیند.
بازیگرانِ ۴۰ برداشتهاند؛ فرق ویرگول و نقطهچین را نمیدانند
شهرام عبدلی با انتقاد از کسانی که با ۴۰ برداشت هم نه دیالوگ میتوانند بگویند و نه از اصولِ بازیگری چیزی میدانند، گفت: آدمهایی الان وارد کار ما شدهاند که با ۴۰ برداشت هم جلوی دوربین میروند و بازی میکنند؛ بعضاً زبانشان میگیرد و تپق میزنند؛ دیالوگ که نمیتوانند حفظ کنند و آکسانگذاری سادهای را هم نمیدانند. دنبال فرق ویرگول و نقطهچینند و بر این باورند اینها یکسری خطوطند که در تایپ اشتباه شدهاند!
هنرمندانی که از در اصلی وارد میشوند، ماندگارند
وی اضافه کرد: بگذارید نکتهای را به عنوان طنز بگویم اصلاً سیستم بر این بنا شده است که آنها کارشان را بکنند و ما هم گلایه و انتقاد کنیم؛ این اتفاق به نمایش همیشگی تبدیل شده است و همچون چرخ گردان، میچرخد. اما هنرمندانی که از در اصلی هنر و هنرمندی وارد این عرصه شدهاند همیشه ماندگارند و مردم آنها را هنرمند خطاب میکنند.
همه ما به هنروران سریال تبدیل شدیم
بازیگر سینما و تلویزیون در پاسخ به این سؤال که چرا سریالها با طرح شروع میشوند و یا چند قسمته تصویب میشوند که بازیگر حتی نمیداند عاقبت و سرنوشت کاراکتر داستانیاش به کجا خواهد رسید و در نتیجه نمیتواند به شخصیتپردازی درستی برسد، افزود: یکی از دلایل این است که بازیگر نداند عاقبت کاراکتریاش به کجا میرسد تا هرجا خواستند فلان بازیگر را حذف کنند. این اتفاق برای من در سریالی افتاد که نامش "همسفران" بود. به یکباره از قسمت دهم شخصیتهای اصلی حذف شدند و همه ما به هنروران سریال تبدیل شدیم.
دلمان نمیخواهد کار خوب بسازیم
وی خاطرنشان کرد: ما بیننده نداریم، چون کار خوب نمیسازیم یا تشخیص نمیدهیم که کار خوب چیست یا دلمان نمیخواهد کار خوب بسازیم؛ این فرمول جبری است که متأسفانه وجود دارد و هیچکس هم برای مرتفع کردن آن حرکتی نمیکند.
یکی از معضلات سریالسازی در ایران، هنروری است
عبدلی در خصوص مشکلات سریالسازی و فقدان فیلمنامههای خوب در تلویزیون، گفت: فیلمنامه یکی از مشکلات اصلی سریالسازی است، اما فقط مشکل فیلمنامه نیست. فقدان تجهیزات، صحنهآرایی و هنرور موضوعند که به آنها توجه نداریم؛ یکی از معضلات سریالسازی در ایران، هنروری است. ما هنرور حرفهای نداریم کارگردان دور از جان تا مرز سکته میرود تا فقط به هنرور بگوید نگاه نکن صحنههای شلوغ را چندینبار بگیرند و بازیگران اصلی را در سرما و گرما به زحمت بیندازند.
شخصیتپردازی را به خطر میاندازد
وی خاطرنشان کرد: فقدان هنرور حرفهای و تخصصی، بارها بازیگر اصلی را به زحمت انداختهاند و مجبور شده است در گل، آب، سرما، گرما و شرایط سخت و بحرانی، از مرز باورپذیری دور شوند و حتی آن شخصیتپردازی را هم به خطر میاندازد. اینها نکاتی است که همه به آن توجه نمیکنند. معضل ما در سینما، بازیگران کودک، خردسال و نوجوانانی است که آموزش ندیدهاند.
منبع: تسنیم
پاسخ ها