مدلهای روانشناسی فشن
بسیاری از عوامل روانشناختی، انگیزهای در ما ایجاد میکند که شیک باشیم. این موارد شامل انطباق، تمایل به جستجوی تنوع، لزوم ابراز خلاقیت شخصی و جذابیت جنسی است. به عنوان مثال، به نظر میرسد بسیاری از مصرف کنندگان نیاز به یکتایی و تک بودن دارند. آنها این نیاز را در خود حس میکنند، میل درونی به متفاوت بودن را احساس میکنند (هرچند که لزوماً این اتفاق نیوفتد!). در نتیجه، مردم ممکن است طرحهای اصلی یک فشن را بپسندند؛ اما همچنان به دنبال اعمال کردن سلیقه و خلاقیت خود در آن هستند. یکی از نخستین تئوریهای روانشناسی مد استدلال میکند در دورههای مختلف اندامهایی از بدن به اصطلاح برای ما جذابتر میشوند و تغییرات مد را به خود اختصاص داده است به عنوان مثال، برای زنان دوره رنسانس معمول بود که شکم خود را در پارچهها بپیچانند تا ظاهری متورم جلوه دهند. مناطق مختلف به دلیل انعکاس روندهای اجتماعی به موضوع مورد علاقه تبدیل میشوند.
اثر مد بر اطرافیان
در یک مطالعه مشخص شد که مردان تمایل بیشتری برای سفارش دادن به پیشخدمتهایی که لباس قرمز پوشیده بودند، داشتند (فارغ از جنسیت). پدیده لباس برای موفقیت این باور گسترده را نشان میدهد که ظاهر به طور مستقیم بر نحوه برخورد افراد اثر میگذارد. سایر محققان روانشناسی مد، نقش لباس را در انتخاب همسر پر رنگ میدانند. طبق نظریه سیگنالینگ، یک طاووس نر پرهایش را به صورت آیینی به نمایش میگذارد تا زنی را جذب و با او ازدواج کند. برخی از محققان معتقدند که لباس در تلاش برای یافتن یک همسر، توانایی مشابهی برای متمایز کردن از جمع در اختیار ما قرار میدهد. در روانشناسی مد، لباس و سایر محصولات نقش مهمی را در شکلگیری ضمیرخودآگاه ایفا میکنند این دقیقا به «شما آن چیزی هستید که میپوشید» اشاره میکند. در یک مطالعه محققان از افرادی خواستند که یک کت آزمایشگاهی بپوشند. افراد با توجه و دقت کار خود را انجام میدادند. محققان دریافتند، افرادی که کت آزمایشگاه را پوشیدند، دقت و عملکرد بهتری دارند؛ اما یک موضوع انحرافی را در ادامه مطرح کردند که این کت در واقع کت نقاش است نه کت آزمایشگاه پزشکی، اثرات از بین رفت. به عبارت دیگر، افراد معنی نمادین کت را تفسیر میکردند و سپس رفتار خود را بر این اساس تغییر میدادند.
مدلهای جامعه شناختی مد
سیستم مد شامل همه افراد و سازمانهایی است که معنیهای نمادین ایجاد میکنند و آن معنیها را به کالاهای فرهنگی منتقل میکنند. اگرچه ما اغلب مد را با لباس برابر میکنیم، این را باید در نظر داشته باشید که فرایندهای مد بر همه انواع پدیدههای فرهنگی از جمله موسیقی، هنر، معماری و حتی علم اثر میگذارد (یعنی موضوعات خاص تحقیقاتی و دانشمندانی که به صورت فردی پژوهش میکنند). حتی شیوههای کسب و کار منوط به روند مد هستند. نظریه تریکل داون (Trickle-down) میگوید: «۲ نیروی متضاد باعث تغییر مد میشوند. اول، گروههای فرعی در تلاش برای بالا رفتن از نردبان تحرک اجتماعی، نمادهای وضعیت گروههای برتر از خود را به دست میآورند. سبکهای غالب از طبقات بالا سرچشمه میگیرند و به شکلی که میبینم در میآیند. اکنون نیروی دوم شروع به کار میکند: آن دسته از افراد در گروههای فرامرزی، نردبان را در زیر آنها نگه میدارند تا مطمئن باشند که پیروانی از آنها تقلید نمیکنند. هنگامی که مصرفکنندگان طبقه پایین، شروع به تقلید میکنند، مدهای جدیدی اتفاق میفتد تا از جریان اصلی فاصله بگیرند. این دو فرآیند یک چرخه تغییر در خود ایجاد میکنند و این موضوعی است که مد را به حرکت در میآورد».
مد و مسئلههای عمیقتر
روانشناسی مد همچنین پیوندهای مهمی بین سبکهای لباس، ارزشهای اساسی اجتماعی و همچنین اختلافات قبیلهای را نشان میدهد. به عنوان مثال، رنگهای خاص و بارز نشانگر عضویت در باندها است و این نشانگرها در حوزههای دیگر مانند پوشاک ورزشی نیز گسترش یافته است. بحث و گفتگوهای مداوم درباره ممنوعیت پوشاک در ارتباط با تروریسم، مانند بورکینی در سواحل فرانسه، نشان دهنده چگونگی نفوذ روانشناسی مد به موضوعات مهم در جامعه است.
منبع:ایرنا
پاسخ ها