به گزارش خبرنگار گروه استان های اخبار از شهرکرد ، به همراه خانواده و به دور از چشم ویروس منحوس کرونا، خواستیم دقایقی را به دامان طبیعت برویم! طبیعت لردگان با جنگلهای بلوط بهترین مامنی بود که به نظرمان رسید. در مسیر تابلویی توجهمان را جلب کرد! تابلو شیخی لاغر اندام، با لباسی بسیار ساده و شامل گیوهای به پا، شلواری و پیراهنی سفید به تن، عبایی بر دوش و عمامهای ساده و سفید بر سر، معروف به شیخ پیاده!
به لردگان نرسیده از چوپانی که در آن نزدیکی بود پرس و جو کردم، پیرمرد گفت: این تابلو مربوط به شیخعبدالله پیاده لردگانی است که خانزاده بوده، اما تمام داراییش را وقف کرده، دست از دنیا شسته و عارفی زاهد بوده است.
او افزود: می گویند شیخ عبدالله بی سواد بوده، اما عالمی وارسته و صاحب کرامات بوده است.برای یافتن نشانی از شیخ پیاده راهی لردگان، روستای شش بهره زادگاه وی شدم.
لطف الله ویسی یکی از عموزادههای «شیخ عبدالله نجفی بختیاری» گفت: در اصل نامش سیف الله بود و در خانوادهای ثروتمند چشم به جهان گشود. پدرش اسدالله خان از خوانین بختیاری بود.
او افزود: از همان کودکی روحش لطیف و سرشتش نیکو بود و به خاندان عصمت و طهارت علاقه و ارادت زیادی داشت. زندگی او با زندگی خان زادگان سازگاری نداشت به همین دلیل، روش زندگی او اعتراض خان زادگان را در پی داشت.
ویسی از زبان پدرش نقل کرد: آسیف الله با دختر عموی خود که خواستگاران فراوانی داشت، ازدواج کرد، اما پس از مدتی با جلب رضایت همسرش و مصلحت اندیشی، وی را طلاق داد و دیگر هیچگاه ازدواج نکرد و صاحب فرزندی نیز نبود.
نام و نشان این عالم ربانی هنوز در دفاتر ثبت احوال شهرستان لردگان نقش بسته است.
کریمی مدیرکل ثبت احوال چهارمحال و بختیاری گفت: بر اساس اسناد سجلی موجود در استان، مرحوم سیف الله خان ویسی شش بهره، ۲۰ خردادماه ۱۲۸۷ هجری شمسی در روستای شش بهره علیای لردگان متولد شد.
هوشنگ ویسی یکی دیگر از عموزادههای شیخ پیاده چنین ادامه داد: سنش از ۱۷ سالگی نگذشته بود که پدرش درگذشت و ریاست ایل به وی رسید. در زمان رضا شاه که سیاستش سرکوب و قلع و قم خونین بزرگان و خلع سلاح و یکجانشینی عشایر بود سیف الله تصمیم گرفت به نجف اشرف عزیمت کند. در کربلا و نجف کارگری میکرد و مزدش را در مسیر آشنایی با مسائل و معارف دینی هزینه می کرد تا آنکه در سایه ریاضت و عبادت به مقامات معنوی دست یافت و صاحب کرامات شد.
سیاوش ویسی یکی دیگر از نوادگان شیخ پیاده از پدرش نقل میکند: "شیخ پیاده تا آخر شب به قرآن خواندن و دعا کردن میپرداخت و راه سلوک را زمانی آغاز کرد که دل بستن به ائمه اطهار و زیارت قبورشان جرم محسوب میشد. "
حسین پور آقایی فرماندار اسبق شهرستان لردگان گفت: «پیش از اینکه شیخ سیفالله ویسی به نجف برود، تمام اموالی که داشته را وقف حضرت ابوالفضل (ع) کرده است.
او افزود: گفته شده است که او روزی در نجف کفشداری را به صورت واقعی و حیوان میبیند و به حرم حضرت امیر مشرف میشود. در آنجا به حضرت آقا میگوید که دنبال چنین سعادتی نیست و فقط میخواهد با امیرمومنان باشد و عشق ائمهاطهار در وجودش باشد.
پورآقایی ادامه داد: همین زمان بوده است که او خواب میبیند به آسمانها رفته است و حضرت علی (ع) را میبیند که بر منبر نورانی تکیه زده است و به غلامانش میگوید دست شیخ را بشویند. براساس آنچه که از شیخ پیاده نقل میشود او میگوید: «دست و پاهایم را شستند و آمدم پایین و از خواب بیدار شدم. همین جا بوده که متوجه میشود مولایش دستش را از دنیا شسته است و به همین دلیل دیگر زنی اختیار نمیکند.
شیخ پیاده مدتی در عتبات عالیات کارگری میکرده و مزدش را به فردی میداده است تا او را با مسائل و معارف دینی آشنا کند.
حسین پورآقایی چنین ادامه میدهد: «او دوستان باتقوای بسیاری داشت که آیتالله حاج شیخمرتضی حائری، حاج اسماعیل دولابی که بارها خدمت امام زمان (عج) مشرف شدند و حاجشیخ محمد فکور یزدی از جمله آنها بودهاند.»
سید مهدی تاج زاد امام جمعه لردگان گفت: شیخ پیاده همه اموالش را وقف کرد و پا در راه اهل بیت گذاشت و عشق و محبت اهل بیت او را به سوی عتبات و مشهدالرضا کشاند.
در سفرهای پیاده هرچه از دنیا فاصله میگرفت خدا بیشتر در کنارش بود.
خانزادهای که روحیاتش با منسبهای دنیوی سازگار نبود و همه اموال پدری را وقف کرد تا بهانهای برای گرفتاری دنیوی نداشته باشد.
حجت الاسلام شیرمردی مسئول اداره اوقاف شهرستان لردگان میگوید: از وی موقوفات ارزشمندی به یادگار مانده است از جمله ملک برنج کاری به مساحت چهار جریب تا در راه سید الشهدا هزینه شود، زمین خانه بهداشت که متعلق به شیخ پیاده بوده است و اقوانش به نیابت از وی به درمانگاه اهدا کردند. همچنین، چون فرزندی نداشت زمینی که برای ساخت مدرسه وقف شد و خانه اش که به پایگاه بسیج روستا هدیه شده است.
حجت الاسلام نعیم آبادی سال گدشته در همایشی که برای شیخ پیاده در لردگان برگزار شده بود گفت: دل بریدن «شیخ عبدالله» از مال دنیا اولین گام این عالم زاهد در مسیر خدایی شدن بود.
او افزود: شیخ پیاده از اسب زین شده زیبا و فریفته دنیا پیاده شد و هرچه داشت وقف و در راه خدا انفاق کرد.
حجت الاسلام نعیم آبادی همچنین گفت: ما باید روی این محور شیخ پیاده کار کنیم، چون ریشه کراماتی هم که ایشان داشته است وقف و انفاق در راه خدا بوده است.
حجت الاسلام ماندگاری هم که میهمان دیگر همایش شیخ پیاده بود، شیخ پیاده هرچه وقف کرد برایش پس انداز شد، هر قدم پیاده برای زیارت برداشت برایش نوشته شد. هرچه خدمت کرد برایش ماندگار و هرچه اشک ریخت برایش ذخیره شد.
فریدون ویسی یکی دیگر از عمو زادههای شیخ پیاده با اشاره به اینکه او رفت سراغ دین و عرفان میگوید: پدر وی "ملا اسد" از خوانین بزگ بوده و در کتاب ایل بختیاری نوشته اسکندر خان عکاشه قید شده است.
او گفت: اگر فقیری در خانه وی میآمد هر چه از دستش میآمد به وی کمک میکرد.
حجت الاسلام فرح زاد مدرس دانشگاه و کارشناس مذهبی به نقل از آیت الله بهادری درباره "شیخ عبدالله پیاده "گفت: "شیخ پیاده"، انسان فوق العادهای بود که هیچ سوادی هم نداشت، اما صاحب کرامات و انسان وارستهای بود.
او به نقل از آیت الله بهادری افزود: من مکرر شیخ پیاده را زیارت میکردم. کارش هم این بود که پیاده به مشهد و کربلا میرفت و خدمتگزار بود.
حجت الاسلام والمسلمین ناصری گفت: "آسیف الله"، عاشق زیارت عتبات ائمه اطهار علیهم السلام در عراق بود، پیاده میرفت و پیاده بر میگشت.
کتاب «در کوچه عشق» زندگی نامه و شرح حال عارف زاهد «شیخ پیاده» است که سادات حسینی از علمای بزرگ، زندگی این روحانی روستایی را در ان به رشته تحریر درآورده است.
نقل شده زندگی شیخ پیاده تا لحظه مرگ لبریز از عنایات خداوندی بوده است.
حجت الاسلام شمس کارشناس مذهبی میگوید: «شیخ پیاده» مستجاب الدعوه بودند.
او از زبان سید حسن میر رکنی نقل میکند که "در روزهای آخر عمر شیخ پیاده بر ایشان وارد شدم. تعدادی مسایل بود. از وی پرسیدم اینها چه هستند؟ شیخ گفت: " کفن، صدر و کافوری است که برایم آورده اند و سید عزیز امسال، آخرین سال عمر من است. "
سید حسن میر رکنی ادامه داد: بسیار مستاصل و نگران شدیم و اما همان سال آخرین سال عمر شیخ پیاده بود.
پیکر مطهر شیخ پیاده در جایی آرام گرفت که بیشترین سفرهای معنوی خود را از آنجا آغاز کرد. مسجد مقدس جمکران برای شیخ پیاده محل دلدادگی بود.
از لردگان راهی قم شدم، به مسجد جمکران که رسیدیم سراغ آرامستان بقیع را گرفتم و بالاخره خود را بر سر قبر شیخ یافتم.
سید خلیل احمد حسینی شاگرد شیخ پیاده گفت: اتاق ایشان اتاق محقر و کهنهای بود، اما همیشه بوی عطر میداد که انسان حظ میکرد.
در اواخر عمر به بیماری اوره مبتلا، حدود یک هفته در بیمارستان آیت الله گلپایگانی بستری شد. سی ساعت قبل از فوت در حالت بیهوشی بود و بالاخره در شب بیستم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۲ قمری مصادف با ۱۱/ ۴ / ۱۳۶۲ شمسی، در سن هشتاد سالگی دارفانی را وداع گفت.
معامله با خدا چهار گذشت لازم دارد، رمز زندگی شیخ عبدالله بختیاری (شیخ پیاده) در یک کلمه گذشت بود.
حجت الاسلام ماندگاری گفت: باید معامله با خدا را یاد بگیریم، این معامله چهار گذشت لازم دارد، یکی گذشت از گناه است، دومی گذشت از خطای دیگران است، سوم گذشت از مال و چهارم گذشت از خود در راه خدا است.
او افزود: قرار نیست به شیخ پیاده به عنوان یک اسطوره منطقه شهرستان لردگان یا استان چهار محال و بختیاری توجه شود، باید از شیخ پیاده، انبیاء، ائمه اطهار و شهدا و عالمان وارسته به عنوان یک الگو که میتوان زندگیمان را براساس آن تنظیم کرد نگاه کنیم.
حجت الاسلام ماندگاری در ادامه بیان داشت: شیخ عبدالله پیاده دنیا را در راه خدا وقف کرد و در راه خدا خیرات کرد و برای آخرت خودش پس انداز کرد، شیخ عبدالله به زیباترین نحو از دنیا استفاده کرد و در این دنیا به سه ویژگی اولیای خدا رسید اول اینکه دل به دنیا نبست، دوم مال دنیاییش را وقف کرد و سومین ویژگی شیخ عبدالله این بود که در این دنیا دل هیچ کس را نشکست.
14/1
14/2
14/3
14/4
14/5
14/6
14/7
14/8
14/9
14/10
14/11
14/12
14/13
14/14
پاسخ ها