به گزارش خبرنگار فوتبال و فوتسال گروه ورزشی اخبار ، پیر و خسته، اما باشکوه. این روایت ورزشگاهی است که بار افتخارات زیادی را به دوش میکشد، ورزشگاهی که برای ورزش کشور به خصوص فوتبال یک شناسنامه محسوب میشود و چه بسا افرادی که در آن با جانفشانیها و تلاشهای فراوانشان در طول تاریخ هم پرچم را بالا بردند و هم باعث خوشحالی میلیونها انسان شده اند. اما این روزها خاک میخورد و در سایه بی توجهی و بی مهری عدهای نفسهای آخر را میکشد، نفسهایی که اگر قطع شود یک قرن افتخار و تاریخ هم از میان میرود. اما ظاهرا این مسئله خیلی اهمیتی ندارد و بسیاری از افراد که چیزی از این افتخارات نمیدانند و اصلا برایشان تاریخ و موفقیت اهمیت ندارد، کمر همت به نابودی آن بسته اند. افرادی که تنها پول به مذاقشان خوش میآید و از میان بردن هزاران خاطره و موفقیت هم خللی به آنها وارد نمی کند.
ورزشگاه شهید شیرودی یا همان امجدیه سابق این روزها زیر سایه سنگین بی توجهی مسئولان است و فاصله چندانی با نابودی ندارد، شاید هر از چند گاهی که از کنار این ورزشگاه عبور میکنیم و در حال قدم زدن باشیم تنها با نگاهی گذرا شکوه و عظمت باطنی این ورزشگاه و اتفاقات تلخ و شیرین آن برایمان مجسم شود. این روزها کمتر آثاری از این مجموعه به صورت قبلش باقی مانده و شاید با سرک کشیدن به کافهها و مغازههای اطرف و نگاه به دیوار هایشان بتوان عکسهای تاریخی و لحظات غرور آمیز ورزش را در آن دید. اما به غیر از آنها هیچ چیز دیگری وجود ندارد و تنها قسمتهایی که به زشتی مورد مرمت قرار گرفته اند و یا به حال خود رها شده اند معرف این مجموعه تاریخی است.
شاید اگر این ورزشگاه در کشورهای دیگری بود، نگاهها و توجهها هم به آن متفاوت بود، شاید اگر این ورزشگاه در آلمان قرار داشت حالا یک موزه با عظمت همراه با افتخارات ورزشی، عکسهای تاریخی و بازسازی خاطرهها بود. اما به جای تمام آنها هنگامی که در این مجموعه قدم میگذاریم با بی سلیقگی در آرایش آن مواجه میشویم، اتاقها و بخشهای فرتوت و خستهای که هیئتهای ورزشی پایتخت را تشکیل میدهند و زمینهای زشت و بوفهای با ظاهری نه چندان جالب رخ نمایی میکند. نکته جالبتر آن است که این ورزشگاه با شرایط سفت و سختی که دارد به سادگی هم قابل دیدن نیست. مجموعهای که دیوار هایش اگرچه فرتوت و خسته اند، اما هنوز بیانگر روزهای خوش این مجموعه اند.
مجموعه شیرودی حالا در لبه پرتگاه قرار داد و زمزمههایی درباره آن شنیده میشود که اصلا شوخی بردار نیست! متاسفانه یکی از این شنیدهها از حکایت تلخی میگوید که اگر رقم بخورد به هیچ عنوان قابل بازگشت نخواهد بود و آن هم تخریب این مجموعه و ساخت یک مجموعه تجاری بزرگ است، مجموعهای که شاید اگر ساخته شود آه و ناله بسیاری از ورزشکاران و ورزش دوستان تاریخ را برای ابد به دوش خواهد کشید. البته این مسئله قطعی نیست، اما زمزمههای آن هم بس خطرناک و عجیب است! البته نباید یک طرفه قاضی شد و تنها یکی از این شنیدهها را مطرح کرد. در این میان از رئیس شرکت توسعه تجهیز هم نقل شده که قصد جدی برای تبدیل بخشی از این مجموعه به موزه و بازسازی یا تخریب بخش دیگری از آن وجود دارد. این مورد شاید قابل توجهتر باشد، اما بازهم ناخوشایند و است حتی اگر یک آجر از این مجموعه تخریب و یا بخشی از آن تصرف شود، خیانت بزرگی به تاریخ این مرز و بوم صورت گرفته است.
در روزگاری که هنوز بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی به اهمیت ورزش پی نبرده بودند، رفته رفته فعالیتهای ورزشی در کشور در حال شکل گیری بود. کشتی، چوگان و ورزش زورخانه ای که از رشتههای چند هزار ساله این مرز و بوم بودند همیشه طرفداران خاص خود را داشتند، اما رشتههایی مانند فوتبال و دیگر رشتههای فرنگی با حضور انگلیسی ها در اواخر دوران قاجاریه در کشور رفته رفته شکل گرفت. فوتبال از مسجد سلیمان و آبادان در سالهای ۱۲۸۰ آغاز به کار کرد، نزدیک به ۴ دهه پس از آن تقریبا به تمام نقاط این مرز و بوم رسیده بود. هنوز ایران فدراسیون فوتبال نداشت و تیم ملی هم در کار نبود، اما این ورزش در مدارس و دانشگاهها انجام میشد و تیمهای مختلف شکل گرفته و با هم رقابت میکردند، نخستین آنها که زمینه ساخت مجموعه امجدیه را بنا نهاد، دیداری تاریخی بود که کمتر کسی آن را به یاد دارد.
دیدار تیمهای فوتبال نفرات برتر تهران و سفارت انگلیس اگرچه خیلی نامش در تاریخ باقی نماند، اما همان طور که پیشتر اشاره شد آغاز گر حرکت فوق العادهای در تاریخ ورزش این کشور شد. انگلیسیها که در آن زمان به فوتبالشان میبالیدند و در بسیاری از مسابقاتی که با ایرانیها داشتند با نتایج شگفت انگیزی برنده میشدند، این بار در زمینی که بالای دروازه دولت بود با نتیجه سنگین ۵ -۲ شکست خوردند و همین مسئله موجی از شور و شعف را در کشور به راه انداخت، در نتیجه توجه مسئولان بیش از پیش به ورزش جلب شد و آنها به فکر ساخت یک مجموعه ورزشی افتادند که آن مجموعه امجدیه بود.
مراحل ساخت
سرانجام علی اصغر حکمت دست به کار شد و در سال ۱۳۰۶ به فکر ساخت این مجموعه افتاد. زمین این مجموعه با لایحهای در مجلس وقت تصویب و خریداری شد و از آن جا که این زمین باغ امجد السلطنه بود از او درخواستند که نامش بر این مجموعه نهاده شود و در عوض تخفیف ویژهای برای فروش آن بدهد. در نتیجه همین اتفاق هم افتاد از همان ابتدا با نام مجموعه ورزشی امجدیه در همه جا معرفی شد.
مجموعه ورزشی امجدیه نزدیک به ۱۲ سال کار برد و در نهایت سال ۱۳۱۸ به طور رسمی افتتاح شد، طرح ساخت آن توسط مهندس مارکف روس اجرا شد، مهندسی که بسیاری از ابنیه تاریخی کشور از جمله کارخانه قند ورامین، عمارت مشیرالدله، مدرسه البرز، دارلفنون، مدرسه ژاندارک، ساختمان شهرداری، دبیرستان دادگر، ساختمان اداره پست و... ساخته او بود. زمین فوتبال این مجموعه با پیست دو و میدانی و جایگاه ۲۵ هزار تماشاگر به طور رسمی با برگزاری ۳ دیدار در مهر ۱۳۱۸ افتتاح شد و سرانجام در سال ۱۳۲۰ پس از تشکیل فدراسیون فوتبال ایران، میزبان رقابتهای ملی شد.
افتخارات و خاطرهها
ورزشگاه شهید شیرودی (امجدیه) در تمام سالهای فعالیتش که نزدیک به یک قرن عمر دارد شاهد اتفاقت جالبی بوده است، نخستین صعود تیم ملی فوتبال کشورمان به المپیک ۱۹۶۴ توکیو، نخستین قهرمانی در جام ملتهای آسیا (۱۹۶۸) با پیروزی برابر رژیم صهیونیستی ( که با شعار های ضد صهیونیستی هزاران هوادار همراه بود ) و نخستین قهرمانی تاج (استقلال) در آسیا از جمله آنها است. تیمهای فوتبال پرسپولیس، تاج، پاس، دارایی، تهران جوان و شاهین سالها در این ورزشگاه و در بازیهای داخلی و خارجی حتی با تیمهای بزرگی نظیر چلسی و بایرن مونیخ مصاف داشتند و تیم ملی کشورمان هم بازیهای تاریخی و ارزشمندی در آن انجام داد، اما از آن جا که مسئولان وقت در دهه ۵۰ به فکر میزبانی مسابقات بازیهای آسیایی، المپیک و جام جهانی بودند مجموعه آزادی و تختی را در دهه ۵۰ بنا کردند و همین باعث شد تا بیشتر بازیها به این ورزشگاهها منتقل شوند.
البته لحظات تاریخی این مجموعه تنها به ورزش خلاصه نمیشود و دیگر مراسمها نظیر مراسمی که برای ورود ملکه بریتانیا ترتیب داده شده بود و همچنین برای مراسمهایی در سالهای پیش و پس از انقلاب اسلامی در این ورزشگاه برگزار شد.
تغییر نام امجدیه به شهید شیرودی
پس از انقلاب شکوهمند اسلامی و در سال ۱۳۶۰ مسئولان وقت تصمیم گرفتند نام این مجموعه را به شهید شیرودی تغییر نام دهند، این شهید بزرگوار از جمله خلبانان به نام بود و نقش عمدهای در سال نخست جنگ و آزادسازی کردستان ایفا کرده بود.
فرجام کار
مجموعه شیرودی در سالهای ابتدایی پس از انقلاب اسلامی همچنان میزبانی برخی دیدارها را بر عهده داشت، اما پس از درگیریها و مشکلاتی که به دلیل حضور بالای تماشاگران و محل قرار گیری این مجموعه با توجه به رشد شهر تهران به وجود آمده بود برای همیشه میزبانی مسابقات فوتبال بزرگسالان در لیگ برتر و رقابتهای بین المللی از آنها گرفته شد. اما این به معنای پایان کار آن نبود و همچنان برخی مسابقات از جمله مسابقات قهرمانی جوانان آسیا در سال ۲۰۰۰ به میزبانی شیرودی برگزار شد. همچنین زمین فوتبال آن برای بازیهای مختلف و تمرین تیمهای لیگ برتری هم مورد استفاده قرار گرفت. بخشهای این مجموعه نظیر ۳ استخر آن، زمین شماره ۲، سالن بوکس و سالن افراسیابی همچنان شاهد برگزاری رویدادهای داخلی و خارجی است، حتی این ورزشگاه در سال ۱۳۸۵ هم مورد مرمت قرار گرفت، اما این روزها حال و هوای آن خوب نیست و فرسودگی و بی توجهی شرایط بدی را برای آن رقم زده است.
قانون نانوشته
این مجموعه آن قدر در دل ورزشیها و مردم کشورمان خاطره و احترام دارد که بسیاری از بزرگداشتهای ورزشی به صورت خود جوش در آن برگزار میشود. از جمله آنها میتوان به مراسم تشیع دهداری، بهزادی، مظلومی، جدیدکار، آشتیانی، پورحیدری و احدی اشاره کرد.
کریمی: اگر تغییر کاربری میدادیم مورد لعن مردم قرار میگرفتیم
کریمی رئیس سازمان توسعه تجهیز در خصوص وضعیت ورزشگاه شهید شیرودی گفت: میخواستند فروشگاههای منیریه را به شیرودی بیاروند، خدا را شکر حالا پول نداشتند یا نمیدانم دلیل دیگری داشت که اجرایی نشد. اگر تبدیل به تجاری میشد مورد لعنت مردم قرار میگرفتیم. شیرودی امکان تجمع ندارد و نمیتوان مسابقهای برگزار کرد. شیرودی را میتوان به عنوان خانه ورزشکاران حفظ کرد. ما باید وضعیت موجود را حفظ کنیم و کمی تغییر کاربری بدهیم.
پیشکسوت ورزشی: به شیرودی دست بزنند خودمان را به آتش میکشیم
یکی از پیشکسوتان فوتبال کشورمان زمانی که از او در رابطه با تخریب احتمالی شیرودی و تغییرات در او پرسیدیم در پاسخ گفت: چنین چیزی امکان ندارد، این مجموعه شناسنامه ورزش کشورمان است و سالها خاطره را به همراه دارد. مطمئن باشید اگر چنین اتفاقی رخ بدهد نه تنها من بلکه تعداد زیادی از پیشکسوتان خودمان را به آتش میکشیم.
نویسنده : آرین کرات
پاسخ ها