به گزارش گروه وبگردی اخبار
، بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشتبهخشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
ابوالعباس احمد بن محمد مُفَرِّج (۵۶۱-۶۳۷ق / ۱۱۶۵-۱۲۳۹م)، ملقب به «عَشّاب» یا «ابنالعشاب»، نباتی»، «زهری» و معروف به «ابن رومیّه»، گیاهشناس، داروشناس، محدث و فقیه است.
از جزئیات زندگی او آگاهی چندانی در دست نیست. در شهر اشبیلیه (سویل کنونی) واقع در جنوب غرب اندلس به دنیا آمد. برخی وی را یکی از بزرگترین پیشگامان گیاهشناسی در شرق و غرب جهان اسلام میدانند و او را پس از دیوسکوریدس، گیاهشناس بزرگ یونانی (متوفی حدود ۹۰م)، بزرگترین پزشک گیاهی میدانند.
خاندان ابن رومیّه در اصل اهل قُرطُبه و از موالی بنی امیه بودند. پدر ابوالعباس با زنی رومی که به نظر کراچکوفسکی، شرقشناس روسی، از مسیحیان اندلسی بوده ازدواج کرد؛ لذا ابوالعباس به ابن رومیه مکنی گردید.
ابن رومیه در اشبیلیه به فراگیری علوم گوناگون پرداخت. علم حدیث و فقه مالکی را نزد استادان برجستهای، چون عبدالله بن سعید بن زرقون، ابن جمهور، ابوالید بن عفیر و ابن عربی فرا گرفت و اجازه نقل حدیث و روایت گرفت و در علم حدیث مشهور شد.
او بر اثر فشار سیاسی حکومت موحدان به مذهب ظاهری که سرشاخه آن داوود بن علی بن خلف اصفهانی (متوفی ۲۷۰ق) بود، درآمد و به این مذهب و شخص ابن حزم ارادت بسیار نشان میداد، تا جایی که همه کتابهای ابن حزم را که فقهای متعصب وقت دستور سوزاندن آنها را داده بودند، با پشتکاری عجیب نسخهبرداری یا خریداری کرد. او در کنار علم حدیث، علوم پزشکی، گیاهشناسی، داروسازی و شناخت انواع گیاهان و ویژگیهای آنها را نزد استادان بزرگ و در رأس آنها پدرش محمد و جدش مفرّج به خوبی یاد گرفت و در آنها مهارت یافت به طوری که در گیاهشناسی و معالجه با داروهای گیاهی در سرتاسر مغرب و اندلس و حتی جهان اسلام بیرقیب بود.
ابن رومیه قبل از ۲۰ سالگی، به قصد سماع حدیث و شناخت گیاهان ناشناخته و خصایص آنها، نواحی گوناگون اندلس را زیر پا گذاشت. سپس در ۶۱۲ق یا ۶۱۳ق برای تحقیقات به شرق جهان اسلام رفت. در این سفر که حدود سه سال طول کشید، از شهرهای اندلس مغرب، الجزایر، تونس، مصر و حجاز گذر کرد و با حدود ۲۰۰ تن از مشایخ و علما ملاقات کرد و از آنها اجازه روایت حدیث گرفت. در ۶۱۳ق به اسکندریه رفت و با بسیاری از علما و بزرگان، نظیر جبیر جهانگرد نامور اندلسی دیدن کرد.
ملک عادل ابوبکر بن ایوب (حکومت: ۵۹۶-۶۱۵ق) از حکمرانان خاندان ایوبی، او را از اسکندریه به قاهره دعوت کرد و با تعیین مقرری و اعزاز و اکرام، خواستار اقامت وی در مصر شد، اما او نپذیرفت و سفر به مکه را به قصد انجام مناسک حج و مطالعه ترجیح داد.
در مدت اقامت در قاهره، دوایی (تریاق کبیر) تهیه کرد که مرکب از دهها ماده بود. او در ۶۱۳ق پس از ادای مراسم حج و دیدار با بسیاری از علمای حجاز به محبالدین ملقب شد.
پس از عبور از کوفه وارد بغداد و سپس راهی موصل شد و با محدث و مورخ مشهور، ابن اثیر (متوفی ۶۳۰ق) مؤلف کتاب الکامل فی التاریخ، دیدار کرد و از وی حدیث شنید و در کنار آن به بررسی گیاهان شهر پرداخت.
او از رود فرات و مادرین و حلب گذشت. در حلب با دانشمند و مورخ مشهور، ابن قفطی (متوفی ۴۶۴ق) دیدار کرد و آنان در مورد گیاهان دارویی با یکدیگر گفتگو کردند. بر اساس برخی روایات او به دنبال گیاهان ناشناخته و برای کسب تجربه بیشتر به خراسان و حتی مرو رفت. در این میان با یکی از مشهورترین مشاهیر و محدثان مصر به نام عبدالعظیم بن عبدالقوی منذری (متوفی ۶۵۶ق) نیز ملاقات کرد.
پس از بازگشت از سفر، دکانی را که در جوانی در شهر اشبیلیه داشت، بازگشایی کرد و در آن به مداوای بیماران پرداخت.
او علاوه بر معالجه بیماران همواره مشغول مطالعه و تألیف و نگارش یا نسخهبرداری از کتابهای پزشکی دیگران بود. با وجود اینکه خط بدی داشت چنان شیفته نوشتن نسخههای خطی بود که وقتی امیر مسلمین، المتوکل علی الله ابوعبدالله محمد بن یوسف بن هود (حکومت: ۶۲۶-۶۳۵ق) فرمانروای اندلس به دکانش آمد چنان گرم کار بود که متوجه نشد سرش را بالا بیاورد و با وی سخن بگوید. ابن هود پس از مدتی انتظار ناگزیر از نزد وی بازگشت و به راهش ادامه داد.
برجستهترین شاگرد ابن رومیه در علوم پزشکی و گیاهشناسی ضیاءالدین ابن بیطار مالقی (متوفی ۶۴۶ق) بود که مواردی از مطالب استادش را در کتاب الجامع لمفردات الادویة آورده است.
ابن رومیه کتابهای بسیاری نوشت که به جز کتاب الرحله ظاهراً بقیه آنها در حکم تکمله، استدراک، نقد، تعلیقات، مطالب توضیحی و امثال آنها بود. آثار وی در علم حدیث و تفسیر و علوم اسلام عبارتاند از:
۱. الحافل فی تذییل الکامل، که ذیلی است بر کتاب الکامل فی معرفةالضعفا و المتروکین منالرواة اثر ابواحمد بن عدی (متوفی ۳۶۵ق) که در ۶۰ جلد تألیف شده بود و ابن رومیه تکملهای در یک مجلد نوشت؛
۲. نظمالدّراری فیما تفرد به مسلم عن البخاری؛
۳. رَجّالة المعلم بزوائد البخاری علی مسلم؛
۴. توهین طرق حدیث الاربعین؛
۵. مختصر غریب حدیث مالک، اثر دارقُطنی (متوفی ۳۸۵ق).
ابن رومیه برای تسهیل مطالب دشوار از مثال استفاده میکرد. آثار ابن رومیه در گیاهشناسی عبارتاند از:
۱) تفسیر اسماءالادویةالمفردة من کتاب دیسقوریدس؛
۲) مقالة فی ترکیب الادویه، ظاهراً همان است که ابن خطیب با عنوان شرح حشایش دیاسقوریدوس و ادویه جالینوس آورده است؛
۳) التنبیه علی اغلاط الغافقی؛
۴) مقاله فی التریاق، که بعضی آن را الکبریت الاحمر و التریاق الاکبر میدانند؛
۵) تلخیص کتاب الحمیات لجالینوس؛
۶) شرح ارجوزه ابن سینا؛۷) کتاب الکلیات؛
۸) جوامع کتب ارسطوطالیس فی الصبیحیات و الالهیات؛
۹) الرحلة النباتیه، که مهمترین و ظاهراً آخرین و کاملترین کتاب ابن رومیه است که در پی آن نابینا شد. این کتاب مجموعه مشاهدات مؤلف از گیاهان و بررسی دقیق خواص آنهاست که در طول سفرهایش به شهرهای گوناگون اندلس و شرق اسلام دیده و آنها را برحسب الفبا تدوین کرده است.
ابن رومیه در ۷۶ سالگی در آخر ربیعالاول و یا اول ربیعالثانی ۶۳۷ در اشبیلیه درگذشت. صفدی، برخلاف تمام مورخان، سال مرگ او را ۶۳۱ق ذکر کرده است.
ابن رومیه پسری به نام ابوالنور محمد داشته که در جوار مراکشی مورخ مشهور میزیسته و احتمالاً با توجه به کنیهاش پسری به نام عباس هم داشته است.
ابن رومیه مردی زاهد و نیکو خصلت و آزاده بود و به ادبیات نیز علاقه داشت. شاگردانش اشعاری از او نقل کردهاند.
منبع: آنا
پاسخ ها