این قصه یا افسانه نیست، خاطره الکساندر مدوید اسطوره کشتی جهان و دارنده سه مدال طلای المپیک و هفت مدال طلای جهان از جهان پهلوان کشتی ایران است، قطرهای کوچک از دریای معرفت و جوانمردی تختی، گوشهای از رمز و راز ماندگاری تختی، بیجهت نیست که میگویند فقط "غلامرضا" بود که میتوانست"تختی" شود.
باورش سخت است روزگاری نه چندان دور، پایتخت شلوغ و پرهیاهوی این روزها، پهلوانی داشت اسطورهای، که بی ادعا همه زندگیاش وقف مردم بود و هیچوقت سهمخواهی نکرد، برای مردم زندگی کرد و تا حد توان گره از مشکلاتشان باز میکرد، پهلوانی که به عشق مردم زیست و عجیب اینکه به عشق مردم رفت!
تختی این روزها از همیشه برایمان غریبهتر است. از تختی میگوییم و مینویسیم، اما هنوز هم باورش نداریم. با حرارت و احساس خاصی از بذل و بخشش و مهربانی تختی میگوییم و میشنویم، اما باز هم گوشه ذهنمان باورش نداریم چرا که با متر و معیارهای ما فرسنگها فاصله دارد.
دنیا با همه وسعت و زرق و برقش برای تختی قفسی بیش نبود و بسان پرندهای خیلی زود از این قفس پر کشید و به آسمان رفت تا مردم و دوستدارانش فردا (سه شنبه) در پنجاه و دومین سالگرد رفتنش در ابن بابویه، یاد او را به رسم هر ساله گرامی بدارند؛ پهلوان و قهرمانی که یک طلا و دو نقره المپیک، ۲ طلا و ۲ نقره جهان و یک طلای بازیهای آسیایی را در ویترین افتخاراتش دارد.
تختی برای مدالها و افتخاراتش تختی نشد، که اگر اینگونه بود امروز دهها و صدها تختی داشتیم، پهلوانی که چه در میدان مبارزه و پنجه در پنجه حریفان و چه در کوچه و خیابان مردی و مردانگی را معنا کرد و هیچگاه بنده پست و مقام و ثروت نشد.
این روزها بیش از هر زمانی مردم نبودنت را حس میکنند، روحت شاد پهلوان ابدی.
منبع: ایسنا
پاسخ ها