به گزارش گروه وبگردی اخبار ، خودشیفتگی یک اصطلاح عمومی در مورد افرادی است که عشق افراطی به خود دارند. در دنیای انسانها خیلی کم اتفاق میافتد که فرد، شخصی را بیشتر از خودش دوست داشته باشد، اما این افراد خودشیفته به گونهای رفتار میکنند که بسیار به خود علاقه دارند و این علاقه به اندازهای است که موجب آزار و ناراحتی دیگران میشود.
واژه خودشیفتگی یا نارسیسیم از نام مرد زیبا رویی به نام نارسیوس گرفته شده که با دیدن تصویر خود در آب، عاشق و شیفته خودش شد.
شاید گمان کنید که افراد خودشیفته از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند در صورتی که برخی از مشاوران برعکس این عقیده را قبول دارند، در واقع آنها معتقدند که این افراد در تلاشند تا افکار و احساسات منفی خود ماند اضطراب سف ترس، شرم، گناهکاری را به شکل دیگری بروز دهند.
در واقع نارسیستها عاشق خود نیستند ویک حسی درونی در آنها وجود دارد که آنها را مجبور میکند که به دیگران نشان دهند که عاشق خود هستند.
شخصیت خودشیفته خودش را مرکز دنیا میداند و در ذهنش از هر جهت ویژه و خاص است. در واقعیت آنها اکثرا اشخاصی مشهور و موفق هستند، اما فکر میکنند شخصیت آنها خیلی فراتر از آن چه واقعا هست، زیباتر، پولدارتر، موفقتر و... میباشد.
مشکلات خودشیفتگی برای فرد
اگرچه «دوست داشتن خود»، ویژگی پسندیدهای است، ولی زیادهروی در «دوست داشتن خود»، باعث میوشد مشکلاتی برای فرد به وجود بیاید که نهتنها خود فرد بلکه اطرافیان او را هم میآزارد. در واقع خودشیفتگی میتواند یک مانعجدی درروابط و مناسبات میان فردی باشد. ویژگیهای یک شخصیت خودشیفته میتواند بهعنوان یک عاملمنفی بههر ارتباطی ضربه بزند.
اگر به افراد جامعه نگاه کنیم میبینیم همه افراد حالت خودشیفتگی را دارند و گاهی هم آن را نشان میدهند، اما، این خودشیفتگی زمانی برای فرد مشکل ایجاد میکند که فرد به طور خاص به آن مبتلا باشد، یعنی خودشیفتگی به یکرفتار بارز یا ویژگی شخصیتی در آنها تبدیل شده است.
این افراد فکر میکنند که آنها آدمهای خاصی هستند و درباره تواناییهای خود اغراق و غلو میکنند، محتاج توجه و تایید، شعف، تعجب، مهربانی زیاد هستند و انتظار دارند بطور خاصی نیز با آنها رفتارشود. تحمل انتقاد بر ایشان سخت است واگر از آنها انتقاد کنید، آنها خشمگین میشوند و فرد مورد نظر را به «نادانی، حماقت و عدم درک واقعیت» متهم میکنند.
از آنجایی که بزرگ بینی او با واقعیت متضاد است، دیگران نمیتوانند خواستههای آنها را برآورده کنند و از این رو روابط اجتماعیشان شکننده بوده و مسائل بین فردی، شغلی و فقدانهای زیادی دارند که با رفتارخود، آنها را بوجود میآورند، در حالی که هیچ بینش و آگاهی نسبت به آنها ندارند.
علل ابتلا به اختلال شخصیت خودشیفته
گاهی عوامل بیولوژیکی، اجتماعی و روانی در بروز این اختلال نقش دارند. برخی از روانشناسان معتقدند که اختلال شخصیت خودشیفته نتیجه تربیت غلط دوران کودکی است. ناز پرورده کردن بیش از حد و یا بر عکس مورد بی توجهی قرار گرفتن در دوران کودکی از علل ابتلای شخص به خود شیفتگی میباشد.
افرادی که در دوران کودکی مورد بی توجهی یا آزار و اذیت قرار گرفتهاند، به طور غریضی، خود محوری و خودشیفتگی را برای بقایشان انتخاب میکنند. این کودکان فکر میکنند که در مراقبت از خود تنها هستند.
در واقع خودشیفتگی نتیجه غفلت، سواستفاده یا آسیب روحی وارد شده به کودک توسط والدین و دیگران است.
شخصیکه تاحد بیمارگونه مبتلا به خودشیفتگی است کمکم احساس شرم و حیا را از دست میدهد یا کمتر از دیگر افراد احساس شرموحیا میکند. در واقع رفتارهایی که باعث میشود دیگران بهطورطبیعی از انجام آنها احساس شرمساری کنند براین افراد تاثیر مشابه ندارد.
علائم اختلال شخصیت خودشیفته
معمولا فرد خودشیفته، در کار و شغلش فردی موفق و در نظر عموم مردم فردی مهربان و بخشنده به نظر میرسد. آنها اغلب دوستانی خواستنی و شریک زندگی ایده آلی به نظر میآیند و بیرون رفتن با آنها بسیار لذت بخش است. اما زمانی که پای تفاوت در دیدگاه و نظرات در میان باشد، متوجه میشوید که او تنها به نظرات خودش اهمیت میدهد. در هر بحثی مجبور میشوید که کوتاه بیایید و اگر فکر میکنید که تغییری در نگرش او ایجاد کردهاید، تنها به این دلیل است که او میخواهد شما اینطور برداشتی داشته باشید.
در ادامه برخی از خصوصیات این افراد را بیان میکنیم:
گوش دادن یک طرفه
یکی از نشانههای شخص مبتلا به خود شیفتگی این است که در زمان گفتگو با فرد دیگر تنها گفتههای خودش را مهم میداند و حتی گفتههای فرد مقابل را قطع میکند و به او اجازه صحبت نمیدهد.
در تصمیم گیریها به نظرات بقیه اهمیت نمیدهند و او تنها کسی است که درست میگوید. نظرات دیگران را با لحنی توهین آمیز نفی یا رد میکند.
خودشیفته مرکز تمام اتفاقات است
شخص خودشیفته خود را بهتر، جالبتر، جذابتر و مهمتر از بقیه میداند اگر در زمان صحبت طرف مقابل در حال حرف زدن باشد، فرد خودشیفته در حرف به نکتهای مربوط به خود اشاره میکند، تا دوباره به او توجه شود و در کانون بحث قرار گیرد. وقتی که چیزی را بخواهد حتما باید بدستش بیاورد و اصلا اهمیتی ندارد که دیگران چه فکری در مورد او میکنند.
قانون فقط برای دیگران است
یکی دیگر از نشانههای افراد خودشیفته این است که قانون را فقط برای دیگران میدانند و معتقدند که برای رسیدن به منافع خود، میتوانند هر کاری را انجام دهند. زمانی که در جایی برای انجام کاری صف ایستاده اند نوبت را رعایت نمیکنند و یا از پرداخت مالیات با تقلب شانه خالی میکند، چون در دید آنها قوانین وضع شده تنها برای دیگران هستند.
انتقاد را تحمل نمیکنند
شخص خودشیفته به راحتی از انتقاد دیگران ناراحت میشود. او انتظار دارد که دائما مورد تحسین و تمجید اطرافیان قرار بگیرد. اگر از او انتقاد شود، احساساتشان جریحه دار میشود و به سرعت مقابله به مثل میکند. خودشیفته در نگاه اول فردی با اعتماد به نفس بالا به نظر میرسد، ولی با کوچکترین بازخورد منفی باد غرورش خالی میشود.
اگر مشکلی پیش بیایید مقصر دیگران هستند
یکی دیگر از نشانهها و علائمی که این افراد دارند این است آنها معتقدند اگر مشکلی پیش بیایید مقصر دیگران هستند. شخصیت خودشیفته عذر خواهی نمیکند و یا به اشتباهاتشان اعتراف نمیکند. چون اعتقاد دارد که بالاتر از دیگران است، پس ملامت و سرزنش را در شان خود نمیبیند. چنانچه از این فرد انتظار داشته باشید که سهم خودشان را در مشکلی بگوید، به شدت عصبانی میشود.
خیلی سریع عصبانی میشوند
از نشانههای بارز این افراد، عصبانیت سریع آنها میباشد. در واقع اگر شرایط باب میل آنها پیش نرود، به سرعت عصبانی شده و کنترل خود را از دست میدهند. زندگی با این افراد بسیار سخت است و توصیه میشود که قبل ازدواج با چنین فردی حتما از مشاوره ازدواج استفاده کنید.
حیا را قورت میدهند
شخصیکه تاحد بیمارگونه مبتلا به خودشیفتگی است کمکم احساس شرم و حیا را از دست میدهد یا کمتر از دیگر افراد احساس شرموحیا میکند. در واقع رفتارهایی که باعث میشود دیگران بهطورطبیعی از انجام آنها احساس شرمساری کنند براین افراد تاثیر مشابه ندارد؛ بنابراین بازی با احساسات دیگران، سوءاستفاده از سایر افراد و دست انداختن آنها هیچگونه عذاب وجدان یا ناراحتی برای خودشیفتهها به همراه ندارد و احساس شرمساری نمیکنند.
عادی شدن تحقیر دیگران
یکی دیگر از علائم و ویژگیهای افراد خودشیفته این است که تحقیر دیگران برایش چیز عادی به حساب میآید. معمولا افراد خودشیفته احساس برتری و فوقالعاده بودن میکنند، به همین خاطر اگر ارزش و اعتبارشان بهخطر بیفتد به قیمت نابودکردن و حتی متلاشیکردن زندگی دیگران سعی در اصلاح امور خود دارند. آنها دیگران را لگد مال میکنند، مقام و منزلت آنها را پایین میآورند و آنها را پست و خار میکنند تا خود احساس برتری کنند. این موضوع بهخصوص در ارتباطات مشترک نیز دیده میشود.
شناسایی فرد خودشیفته
همانطور که در بالا گفتیم همه افراد حس خود شیفتگی را در درونشان دارند، اما لزوما شخصیتی خودشیفته ندارند، ولی این حس در برخی از آنها به طور خاص و زیاد است. از این رو بهتر است ابتدا این افراد شناخته شوند. با شناخت ویژگیهای افرادِ خودشیفته میتوانید از رویارویی با آنها دوری کنید و یا بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنید.
در واقع فرد خودشیفته اعمالش را نمیشناسد و شناختی از آن ندارد. این فرد، بدون اینکه بداند چه میکند، دائما نیاز دارد که از دیگران تمجید و تشویق بشنود و از آنها برای رفتارش تاییدیه بگیرد و بهگمانش لایق بهترین برخوردهاست.
برای تشخیص اینکه با فردی خودشیفته سروکار دارید، این پرسشها را در نظر بگیرید: آیا فرد طوری رفتار میکند که انگار دنیا حول او میچرخد؟ آیا برای جلبتوجهاش باید حتما از او تعریف کنید؟ درصورت مخالفتتان سعی میکند شما را ساکت کند؟ آیا احساسات شما را در نظر نمیگیرد؟ آیا صحبت بهتمامی به فرد موردنظر ختم میشود؟ اگر پاسخ تمام این پرسشها مثبت است، با فردی خودشیفته سروکار دارید.
سعی کنید با آنها همذاتپنداری کنید. البته این کار در حرف آسانتر است تا در عمل. باید بدانیم که باوجود اعتمادبهنفسی که خودشیفتهها در ظاهر بهنمایش میگذارند، در اعماق وجودشان خبری از اعتماد به نفس نیست و در واقع برای همین است که آنها دائما به تأیید و تمجید دیگران نیاز دارند.
مشخص کردن نیازهای خود
ارتباط با فرد خودشیفته نباید باعث آزار شما شود، بهویژه اگر با او صمیمی هستید، مثل همسر یا پدر و مادر، چون بهناچار زمان زیادی را با آنها میگذرانید.
در واقع اگر از حمایت پیوستهی آنها مثل تأمین نیازشان به توجه، تأیید و تمجید پیوسته، و صبر بیپایان دیگر خسته و ناتوان شدید، بهتر است دربارهی این رابطه تجدیدنظر کنید. اگر با شما رفتار بدی را دارند، مثلا بازیتان میدهند، تحقیرتان میکنند و برایتان ارزشی قائل نیستند، بدون شک رابطه را پایان دهید، چون ارتباط با این افراد برای سلامتتان ضرر دارد.
پذیرفتن محدویتهای آنها
اگر فرد خودشیفته برایتان باارزش است، باید خودشیفتگیاش را بپذیرید. از او انتظار نداشته باشید که به شما توجه کنید و یا از شما حمایتی کند، چون در توانش نیست. با این کارتان دستکم سرخورده و ناامید نمیشوید، چیزی که باعث تخربی رابطه میشود.
تقویت ارزش وجودیتان بهروشهای دیگری
در حالت عادی ارزش انسان از درون او نشئت میگیرد، اما برخی برای تقویت ارزش وجودیشان نیاز دارند که دیگران آنها را تایید کنند. برای دریافت چنین حمایتی سراغ خودشیفتهها نروید، زیرا آنها از بروز آن ناتواناند.
همچنین این موضوع را در نظر داشته باشید که حتی اگر دربارهی موضوع مهمی با آنها صحبت کنید، نمیتواند اهمیت چیزهایی را که با آنها در میان میگذارید را بهدرستی درک کنند. درواقع ممکن است از این موضوع برای بهرهکشی از شما استفاده کنند؛ بنابراین دربارهی هرچیزی با خودشیفتهها صحبت نکنید.
واین را هم فراموش نکنید که فرد خودشیفته همیشه به یک چیز فکر میکند: «اول خودم.» پس شاید در برخورد با آنها مجبور شوید برمبنای این اصل رفتار کنید.
همذات پنداری کردن با آنها
سعی کنید با آنها همذاتپنداری کنید. البته این کار در حرف آسانتر است تا در عمل. باید بدانیم که باوجود اعتمادبهنفسی که خودشیفتهها در ظاهر بهنمایش میگذارند، در اعماق وجودشان خبری از اعتماد به نفس نیست و در واقع برای همین است که آنها دائما به تأیید و تمجید دیگران نیاز دارند.
افراد خودشیفته زندگی کامل و شیرینی ندارند، زیرا دامنهی وسیعی از احساسات را در خود خاموش کردهاند.
انتظار خوشحالی و خشنودی نداشتن از فرد خودشیفته
فرد خودشیفته بهدلیل غرور زیاد و خودبزرگبینی، دیگران را در هر حالتی پایینتر از خودش میداند. ممکن است در کوتاهمدت نظر فرد خودشیفته را جلب کنید، اما امیدی به جلب رضایت یا اثرگذاری بر او در درازمدت نداشته باشید.
بهتر است انتقادها و ایرادگیریهای آنها را بهدل نگیرید، چون این رفتار ناشی از نگرشی نامتعادل است. همچنین برای اثبات تواناییها و امتیازاتتان بحث نکنید، زیرا فرد خودشیفته برای آنها گوش شنوا ندارد.
گوش دادن به حرفهای او
در واقع میتوان گفت که یکی از بهترین رفتارها با فرد خودشیفته این است که حرفهای او را به خوبی گوش کنید. فرد خودشیفته دوست دارد که به او توجه کنید، ولی اگر ببیند که به حرفهای او گوش نمیدهید و توجهی به او ندارید، خشمگین و عصبانی میشود. البته هرچیزی حدی دارد. اگر هنگامیکه برایتان ممکن نیست، انتظار دریافت توجهتان را دارد، از او بگذرید و خودتان را اذیت نکنید. بههرحال اگر بهدنبال دوستی یا ارتباط با فردی خودشیفته هستید، باید برای گوشسپردنهای طولانی به او آماده باشید.
رو راست بودن در تعریفوتمجیدهای خود
گاهی در فرد خودشیفته هم ویژگیهایی وجود دارد که میتوان او را تمجید و تشویق کرد، بهتر است سراغ تمجید همین ویژگیها بروید. بهاینترتیب، حرفتان صادقانه بهنظر میرسد و باعث میشود توجه فرد خودشیفته را جلب کنید.
مثلا اگر فرد خودشیفته خوب مینویسد، با گفتن «من روش بیانت رو دوست دارم؛ وقتی ایدههات رو روشن بیان میکنی، خیلی خوشم میاد!» روراستی در کلامتان مشخص خواهد بود؛ بنابراین فرد خودشیفته کمتر میل به ناسازگاری خواهد داشت.
لبخند زدن و سر تکان دادن
گاهی فرد در شرایطی قرار میگیرد که باید حرفهای فرد خودشیفته را بشنود و نمیتواند از ا مهلکه بیرون برود، در این شرایط بهتر است فقط لبخند بزند و سر تکان دهد. د رحقیقت اگر نمیتوانید از فرد خودشیفته دوری کنید و درعینحال نمیتوانید بهاندازهیلازم از آنها تعریفوتمجید کنید، بهترین گزینه سکوت است. البته سکوت موجب نمیشود ارزشتان در چشم فرد خودشیفته بیشتر شود، اما دستکم حسی از تأیید را منتقل میکند.
بیان انتقاد سازنده با عبارتهایی خوب
فرد خودشیفته، انتقاد تند و صریح را نمیپذیرد و در حقیقت انتقاد صریح تنها باعث میشود که بقیه افراد را حسود یا معمولی و کمارزش ببینند. بهتر است از موقیعتی که باعث تحقیر میشود، دوری کنید، هرچند شاید دلتان خنک شود. طوری رفتار کنید که گویی فرد خودشیفته دستِبالا را دارد.
درمان اختلال شخصیت خودشیفته
روش درمان مشخصی برای همه افراد دارای اختلال شخصیت خوشیفته وجود ندارد، اما برخی از روشهای درمانی وجود دارد که در ادامه برخی از آنها را اشاره میکنیم:
روان درمانی
روان درمانی یکی از بهترین و موثرترین روشها در درمان اختلالات شخصیت است. مخصوصا در روان درمانیهای بلند مدت، فرد با مشکلات و ویژگیهای شخصیتی خودش آشنا میشود وکم کم رفتارهایش را تغییر و اصلاح میکند.
دارودرمانی
دارو درمانی جزو روشهای موثر برای درمان اختلال شخصیت خودشیفته به حساب نمیآید. اما گاهی از دارو برای کاهش رفتارهای آزار دهنده فرد استفاده میشود. در صورتی هم که فرد اعتیاد داشته باشد، باید همزمان برای درمان اعتیاد و درمان اختلال شخصیت خودشیفته اقدام کرد.
منبع: تبیان
پاسخ ها