علم چاقی
چیزی که همیشه من را گیج کرده این است که چگونه چاق می شویم.
چرا دچار چاقی شکمی میشویم نوشته گری تابز حقیقت بیولوژیکی را در مورد اینکه چرا چاق میشویم آشکار میکند. در این فرآیند، Taubes بسیاری از ایده های پذیرفته شده در مورد کاهش وزن و تغذیه را از بین می برد.
در حالی که به راحتی می توان باور کرد که لاغر می مانیم زیرا با فضیلت هستیم و چاق می شویم زیرا خودکنترلی یا نظم و انضباط نداریم، شواهد به وضوح خلاف این را می گویند. Taubes به طور روشمند به خرد متعارف (و دولتی) و دلیل اشتباه بودن آن می پردازد.
این کتاب زیست شناسی است نه کتاب رژیم غذایی. این در مورد علم آنچه در بدن ما اتفاق می افتد است که ما را چاق می کند. بیایید استدلال Taubes را بررسی کنیم.
آیا این یک مشکل کاهش کالری ساده است؟
آیا رژیم های کم کالری موثر هستند؟ در کوتاه مدت بله اما در کل نه.
دو محققی که ممکن است بهترین سابقه درمان چاقی را در یک محیط آکادمیک در جهان داشته باشند، جورج بلکبرن و بروس بیستریان از دانشکده پزشکی هاروارد هستند. در دهه 1970، آنها شروع به درمان بیماران چاق با رژیم غذایی ششصد کالری در روز کردند که فقط شامل گوشت بدون چربی، ماهی و مرغ بود. بیستریان گفت که آنها هزاران بیمار را درمان کردند. نیمی از آنها بیش از چهل پوند از دست دادند.»
آنها نتیجه گرفتند: "این یک راه فوق العاده موثر و ایمن برای کاهش وزن زیاد است." با این حال، اندکی پس از آن، تاوبز میگوید: «بیستریان و بلکبرن درمان را کنار گذاشتند، زیرا نمیدانستند پس از کاهش وزن به بیماران خود چه بگویند. نمی توان انتظار داشت که بیماران برای همیشه با ششصد کالری در روز زندگی کنند، و اگر آنها به غذای عادی برگردند، همه وزن خود را افزایش می دهند.
بنابراین، حتی اگر با یک رژیم کم کالری وزن کم کنید، با مشکلی که اکنون دارید گیر کرده اید.
اگر فقط بیشتر ورزش کنم چه؟
چه اتفاقی میافتد وقتی با افزایش فعالیت بدنی، مصرف انرژی خود را افزایش میدهیم؟ Taubes میگوید: «با توجه به فراگیر بودن پیام، تأثیری که بر زندگی ما دارد، و سادگی ظریف مفهوم سوزاندن کالری، کاهش وزن، پیشگیری از بیماریها، آیا خوب نیست اگر درست باشد؟»
افسوس، باور کردن باعث نمی شود. در حالی که دلایل زیادی برای ورزش منظم وجود دارد، کاهش وزن یکی از آنها نیست.
تاوبز به شواهد نگاه می کند و ما را در زنجیره ای از استدلال راهنمایی می کند. شواهد نشان می دهد که چاقی با فقر مرتبط است. در بیشتر نقاط مدرن جهان، هر چه مردم فقیرتر باشند، احتمالا چاق تر خواهند بود. با این حال، این فقرا و محرومان هستند که با کار بدنی عرق می کنند. این یکی از دلایل تردید در این ادعاست که صرف مقدار زیادی انرژی به طور منظم ما را چاق می کند.
دلیل دیگری برای شک در فرضیه کاهش کالری، خود اپیدمی چاقی است. ما در چند دهه گذشته چاقتر شدهایم و این نشان میدهد که کمتحرکتر میشویم. تا دهه 1970، یعنی قبل از مشکل چاقی، آمریکایی ها به نیاز به گذراندن اوقات فراغت با عرق کردن اعتقاد نداشتند.
علاوه بر این، معلوم شد که شواهد بسیار کمی وجود دارد که این باور را تایید کند که تعداد کالری هایی که می سوزانیم تأثیر معنی داری بر چاق شدن ما دارد. انجمن قلب آمریکا حتی داده های حمایت کننده از این ادعا را "بخصوص قانع کننده" نمی خواند.
مطالعه ای که توسط پل ویلیامز و پیتر وود انجام شد، اطلاعات دقیقی را در مورد تقریباً 13 هزار دونده جمع آوری کرد و سپس مسافت پیموده شده هفتگی را با وزن سال به سال آنها مقایسه کرد. همانطور که انتظار دارید، کسانی که بیشتر می دویدند کمترین وزن را داشتند، اما، شاید به طور غیرمنتظره، همه این دوندگان هر سال چاق تر می شدند (حتی آنهایی که بیش از 40 مایل در هفته می دویدند!)
به گفته تاوبس، اعتقاد به ورزش بیشتر برای وزن کمتر «در نهایت بر اساس یک مشاهده و یک فرض است. مشاهده این است که افرادی که لاغر هستند نسبت به ما که فعالیت بدنی نداریم تمایل بیشتری به فعالیت بدنی دارند. این غیر قابل بحث است. ... اما این مشاهدات چیزی به ما نمی گوید که آیا دوندگان اگر نمی دوند چاق تر خواهند بود یا اینکه دنبال کردن دوی مسافتی به عنوان سرگرمی تمام وقت، یک مرد یا زن چاق را به یک ماراتن لاغر تبدیل می کند. ما اعتقاد خود به خواص چربی سوزی ورزش را بر این فرض استوار می کنیم که می توانیم انرژی مصرفی خود را افزایش دهیم (کالری خارج از بدن) بدون اینکه مجبور به افزایش انرژی دریافتی خود (کالری ورودی) باشیم.
این فرض اشتباه است. ما در نهایت به خرید این داستان ورزش بیشتر-کم خوردن- پرداختیم زیرا احساس بصری، درستی و تقویت باورهای ما می کند. ما مدرکی نخواستیم و در سالهای اخیر هیچ مدرکی ارائه نشده است.
پاسخ ها