بررسی داستان فیلم خواسته دل – Dil Chahta Hai

دل چاهتا های (ترجمه: آرزوهای قلب) یک فیلم هندی زبان هندی درام کمدی و درام به نویسندگی و کارگردانی فرهان اختر است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. این فیلم توسط رایتش سیدوانی تهیه شد و تحت عنوان اکسل اینترتینمنت (که اختر و سیدوانی با همدیگر تأسیس کردند) منتشر شد و اولین حضور سینمایی آنها را رقم زد. این فیلم بر یک دوره گذار مهم در زندگی عاشقانه 3 دوست فارغ التحصیل دانشگاه (امیرخان، سیف علی خان و آکشای خانا) تمرکز دارد. پریتی زینتا، سونالی کولکارنی و دیمپل کاپادیا نیز در این فیلم بازی می‌کنند.

دل چاهتا های بر اساس دفتر خاطرات اختر که جزئیات سفرهای او به بمبئی و نیویورک را شرح می دهد، و داستانی از یکی از دوستان او، قاسم جاگماگیا، که در نهایت تبدیل به یک همکار خلاق در اکسل اینترتینمنت می شود، نوشته شده است. او نوشتن فیلمنامه را در سال 1998 آغاز کرد اما دو سال بعد زمانی که فیلمبرداری اصلی فیلم آغاز شد، آن را به پایان رساند. این فیلم با بودجه 80 میلیون روپیه (1.0 میلیون دلار آمریکا) تولید شد و فیلمبرداری آن در هند و استرالیا انجام شد. این یکی از اولین فیلم‌هایی بود که با صدای همگام فیلمبرداری شد و Nakul Kamte و H. Sridhar ضبط صدا را انجام دادند. گروه سه گانه شانکار-احسان-لوی، با اشعار پدر اختر، جاوید اختر، موسیقی متن و موسیقی متن را ساخته است.

Dil Chahta Hai در 10 آگوست 2001 نمایش داده شد. این فیلم در گیشه نمایش متوسطی داشت و پس از پایان اکران خود به فروش 397.2 میلیون روپیه (5.0 میلیون دلار آمریکا) رسید. این یک موفقیت تجاری بزرگ در مناطق شهری بود، اما در مناطق روستایی شکست خورد. شکست آن در مناطق روستایی به سبک زندگی طبقه بالا و شهرمحور آن نسبت داده شد. این فیلم پس از اکران با تحسین گسترده منتقدان همراه شد و به خاطر خط داستانی تازه، کارگردانی، موسیقی متن، فیلمبرداری، لباس ها و بازی های بازیگران تحسین شد. چندین منتقد خاطرنشان کردند که با ارائه تصویری واقع گرایانه از جوانان مدرن هند، زمینه جدیدی را ایجاد کرد.

Dil Chahta Hai که جوایز متعددی را دریافت کرد، 2 جایزه را در چهل و نهمین دوره جوایز ملی فیلم از جمله بهترین فیلم بلند هندی به دست آورد. در چهل و هفتمین دوره جوایز فیلم فیر، این فیلم ۱۳ نامزدی از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی (فرهان)، بهترین بازیگر مرد (عامر) و بهترین کارگردانی موسیقی (شنکار-احسان-لوی) را دریافت کرد و برنده ۷ جایزه از جمله بهترین فیلم (منتقدان) شد. و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (Khanna) و بهترین کمدین (سیف).

بیشتر بخوانید: معرفی و بررسی خلاصه داستان سریال نیروانا در آتش (Nirvana in Fire)

داستان فیلم هندی Dil Chahta Hai

آکاش، سامیر و سید بهترین دوستان در دانشگاه هستند. آنها تمام وقت خود را با هم می گذرانند، به مسافرت می روند، با یکدیگر شوخی می کنند و در صورت لزوم از دیگری حمایت می کنند. پس از فارغ التحصیلی از کالج، آنها مجبور می شوند تصمیم بگیرند که با زندگی آینده خود چه کنند. والدین سامیر می خواهند ازدواج او را با دختر دوستانشان ترتیب دهند، در حالی که والدین آکاش از او می خواهند که تجارت خانوادگی در خارج از کشور را مدیریت کند. سید مشغول تلاش برای تبدیل شدن به یک نقاش است و برای توسعه مهارت خود تلاش می کند.

یک روز سید با همسایه جدیدش تارا برخورد می کند. او به هنر او علاقه مند می شود و آن دو با هم دوست می شوند. سید علیرغم سن بالاتر، جذب او می شود. بعد از یک شب بیرون رفتن، سید به سامیر و آکاش اعتراف می کند که عاشق تارا است. به طور معمول، دوستان از جدی گرفتن او خودداری می کنند. سامیر متوجه می شود که سید شوخی نمی کند اما آکاش به تمسخر او ادامه می دهد و باعث می شود سید به او سیلی بزند. آکاش با عصبانیت صحنه را ترک می کند و علیرغم تلاش های سامیر برای میانجیگری از آشتی با سید خودداری می کند. به زودی آکاش برای کار در تجارت خانوادگی راهی سیدنی می شود.

بیشتر بخوانید: بررسی و نقد فیلم Moonfall

سید به طور موقت برای شرکت در یک کارگاه نقاشی دور می شود و سامیر را به حال خود می سپارد. او تصمیم می گیرد پوجا را دنبال کند، دختری که والدینش می خواستند با او ازدواج کنند و در نگاه اول جذب او شد. پوجا دوست پسر دارد اما به نظر می رسد رابطه آنها قوی نیست. هنگامی که آنها به ناچار از هم جدا می شوند، سامیر از او درخواست خروج می کند و پوجا موافقت می کند.

در سیدنی، آکاش با شالینی آشنا می شود که شهر جدید را به او نشان می دهد. این دو به زودی عاشق هم می شوند، اما او باید به هند برگردد تا با نامزدش روهیت ازدواج کند. روهیت تندخو است و یک بار به خاطر شوخی در جشن فارغ التحصیلی کالج آکاش را مشت کرده بود. اما حالا آکاش مصمم است که شالینی را از دست ندهد و در مراسم عروسی او حاضر می شود. او در حضور همه مهمانان، روهیت و خانواده اش از او خواستگاری می کند. روهیت عصبانی می‌شود، اما تصمیم می‌گیرد با شنیدن اینکه شالینی به او می‌گوید که آکاش را هم دوست دارد، تسلیم شود.

مدتی بعد سید به خانه برمی گردد و سمیر را از بیمارستان فرا می خواند. سامیر سید را ملاقات می کند و در سالن انتظار بیمارستان، سید را در جریان وقایع زندگی آنها قرار می دهد. آنها درباره شبی که سید و آکاش از هم جدا شدند بحث می کنند و سامیر به سید دروغ می گوید که نمی تواند با آکاش تماس بگیرد. با این حال، صبح روز بعد، آکاش به بیمارستان می رسد تا هچ را با سید دفن کند. از او عذرخواهی می کند و آن دو در آغوش می گیرند.

بیشتر بخوانید: بررسی سریال کره ای حالا با عشق تمیز کن (Clean with Passion for Now)

در همین حال، تارا به دلیل سیروز کبدی در شرف مرگ است. کارکنان بیمارستان برای اطلاع به سید نزدیک می شوند و او برای آخرین بار در اتاق بیمارستان با تارا صحبت می کند. او از او تشکر می کند که در آخرین لحظات در کنار او بوده و می میرد و عشق سید به او را بی نتیجه می گذارد. شش ماه بعد دوستان با همراهی شالینی و پوجا برای سفر به گوا می روند. سید زنی را می بیند که شبیه تارا است و نزدیک می شود تا با او صحبت کند. به طور ضمنی گفته می شود که او و سید دور هم جمع می شوند، زیرا سه دوست در حال لذت بردن از شام با شریک مربوطه خود نشان داده می شوند.

منبع: پلازا