باورهای غلط درباره روانشناسی که مانع می شود فرد از کمک مشاور بهره بگیرد
مشاوره مفهومی است که تاریخ آن را می توان با سخن گفتن بشر همزمان دانست زیرا انسان موجودی اجتماعی است و تنها از طریق مشورت است که می تواند نسبت به نقطه نظرات دیگران آگاه شود. اما مشاوره روانشناسی مفهومی کاملا جدید است و سابقه آن به کمتر از دو سده می رسد. فرض پیشین مشاوره روانشناسی آن است که گروهی از انسانها (روانشناسان) بر روی قوانین روان و ذهن انسان مطالعات تخصصی انحام داده اند و در نتیجه شناخت بیشتری از ماهیت و نحوه کارکرد خودآگاه و ناخودآگاه انسان دارند. همانگونه که یک پزشک دانش تخصصی درباره بدن انسان دارد تحصیلات روانشناس نیز در زمینه روان انسان بوده است.
اگرچه تمایل و رغبت افراد به استفاده از جلسات مشاوره روانشناسی روز به روز رو به گسترش است ولکن می توان به چند نکته که مانع ذهنی افراد در این زمینه است می توان اشاره کرد.
1. در بسیاری از موارد موثر بودن جلسات مشاوره روانشناسی همانند تاثیر نسخه یک پزشک قابل اندازه گیری نیست و نمی توان تاثیر آنرا براحتی ارزیابی کرد. در نتیجه فرد پس از اتمام جلسه احساس می کند چیز محسوسی نگرفته است. این در حالی است که او عادت دارد هنگام مراجعه به پزشک یک داروی ملموس دریافت کند.
2. تاثیر جلسات روانشناسی بسیارتدریجی است. این در حالی است که بسیاری از مراجعان انتظار دارند همانند زمانی که نزد یک پزشک می روند با یک نسخه بهبود حاصل کنند. جلسات روانشناسی بهیچوجه شباهتی به تاثیر سریع داروها ندارد و نیازمند زمان است. ارزشها، سبک زندگی، مشکلات شخصیتی، بینش و نوع نگاه فرد که در طول زمان ایجاد شده است مسلما نمی تواند بسرعت مرتفع شود و نیازمند صبوری و پشتکار مراجع می باشد.
3. دلیل دیگر عدم رغبت افراد به جلسات روانشناسی هزینه بالای اتمام دوره درمان آن است زیرا فرد نیاز دارد تا جلسات متعددی با روانشناس داشته باشد.
4. از سویی دیگر بدلیل آنکه موضوعات روانشناسی به مواردی می پردازد که بسیاری از افراد آنرا با داشتن تفکر یکسان می بینند، در نتیجه رجوع به روانشناس را نشنه بی فکری می پندارند و یا نهایت جلسات روانشناسی را جرف زدن با یک شخص دیگر جهت تخلیه احساسی و در بهترین حالت دریافت احساس همدلی از روانشناس می دانند. این در حالی است که روانشناسی یک دانش است و نه نحوه تفکر. بنابراین روانشناس بواسطه تحصیل در این رشته مهارت دارد تا بواسطه اشراف یر قوانین روان انسان شناخت بیشتری از انسان و نحوه رفتار و تفکر او داشته باشد و در نتیجه به سایر انسانها بواسطه این دانش کمک کند.
5. مشکل دیگر آن است که بسیاری از افراد لااقل تا زمانی که کار بغرنج نشود به روانشناس مراجعه نمی کنند. باور بسیاری از افراد آن است که نشکل من چندان حدی نمی باشد و تنها افراد با مشکلات جدی نزد روانشناس می روند. به همین دلیل بسیاری از مردم زمانی به روانشناس مراجعه می کنند که شاید کار زیادی از عهده مشاور بر نیاید و نهایت مشاور بتواند مانع بدتر شدن اوضاع شود. در نتیجه مراجع این امر را به ناتوانی روانشناس نسبت می دهد.
پاسخ ها