قراره چی بدونیم:
وقتی صحبت از بهبودی و درمان میشه، خیلی وقتها فقط به جنبههای جسمی فکر میکنیم. اما سلامت روان بیمار هم به اندازهی سلامت جسمش مهمه و این دو تا کاملاً به هم گره خوردن. در این مسیر بهبود، پرستار نقش خیلی ویژهای داره. پرستار معمولاً اولین و نزدیکترین کسیه که بیمار در طول درمان باهاش در ارتباطه و میتونه تغییرات کوچیک روحی و روانی بیمار رو خیلی زودتر از بقیه متوجه بشه.
وظیفه و مراقبت پرستاری فقط به کارهای فیزیکی مثل دادن دارو یا گرفتن علائم حیاتی محدود نمیشه. یک پرستار خوب میتونه با دقت و توجهش، مثل یک دوست دلسوز کنار بیمار باشه و بفهمه کی نیاز به حمایت روانی داره. توی این نوشته میخوایم دقیقتر ببینیم که چطور پرستار میتونه به شناسایی مشکلات سلامت روان کمک کنه، چطور میتونه از بیمار حمایت کنه و در نهایت، چطور به بهتر شدن حال روحی بیمار کمک کنه.
پرستار به خاطر ارتباط مداومش با بیمار، مثل یک دیدهبان عمل میکنه. اون اولین کسیه که میتونه متوجه بشه حال روحی بیمار چطوره. مثلاً اگه بیماری که دیروز پرانرژی بوده، امروز ساکت و گوشهگیر شده، یا اگه خیلی بیقرار و مضطربه، پرستار زودتر از همه این تغییرات رفتاری یا خلقی رو میبینه. این مشاهدات خیلی مهمن.
بخشی از کار مراقبت پرستاری اینه که این تغییرات رو دقیق ثبت کنه و به بقیه اعضای تیم درمان مثل پزشک خبر بده. اینجوری میشه خیلی زود فهمید که بیمار شاید به کمک بیشتری برای سلامت روانش نیاز داشته باشه. در واقع، پرستار در خط اول شناسایی نیازهای سلامت روان قرار داره.
وقتی پرستار با حوصله به حرفهای بیمار گوش میده و نشون میده که نگرانیهاش رو میفهمه، بیمار احساس آرامش و امنیت بیشتری میکنه. وقتی بیمار به پرستارش اعتماد کنه، راحتتر دربارهی احساساتش حرف میزنه و این خودش قدم بزرگی برای بهبود سلامت روان هست.
پرستار چه کارهایی میتونه برای کمک به سلامت روان بیمار انجام بده:
یکی از مهمترین کارهایی که پرستار میتونه انجام بده، ارائه حمایت عاطفیه. گاهی وقتها فقط کافیه پرستار کنار بیمار باشه، به حرفهاش گوش بده و نشون بده که درکش میکنه. این حس همدلی میتونه بار بزرگی رو از روی دوش بیمار برداره.
خیلی وقتها بیمار و خانوادهاش نمیدونن دقیقاً چه اتفاقی افتاده یا چطور باید با شرایط جدید کنار بیان. پرستار میتونه با زبون ساده توضیح بده که وضعیت بیمار چیه و چه راههایی برای مقابله با مشکلات روحی وجود داره. این کار باعث میشه بیمار احساس نکنه که کنترلی روی اوضاع نداره و خودش هم میتونه برای بهتر شدن سلامت روانش تلاش کنه.
اگه پرستار ببینه بیمار علائم شدیدتری داره، باید به موقع اون رو به روانپزشک یا روانشناس ارجاع بده. همکاری نزدیک پرستار با بقیهی تیم سلامت روان، مثل تبادل اطلاعات در مورد وضعیت بیمار و پیگیری برنامههای درمانی، باعث میشه بیمار بهترین مراقبت پرستاری و درمانی ممکن رو دریافت کنه.
البته، اینکه بگیم پرستار باید به سلامت روان بیمار توجه کنه، به این معنی نیست که کار راحتیه. واقعیت اینه که موانعی هم سر راه وجود داره:
پرستارها معمولاً سرشون خیلی شلوغه و فشار کاری زیادی رو تحمل میکنن. این شلوغی کار ممکنه باعث بشه وقت کافی برای صحبت کردن و توجه عمیق به نیازهای روحی بیمار نداشته باشن.
درسته که پرستارها آموزشهای اولیهای در مورد سلامت روان میبینن، اما رسیدگی به بعضی مشکلات بیمار نیاز به دانش و مهارت بیشتری داره.
نکتهی مهم دیگهای که نباید فراموش کنیم، خود پرستاره. یه پرستار برای اینکه بتونه مراقب سلامت روان دیگران باشه، اول باید مراقب سلامت روان خودش باشه. کار کردن در محیطهای درمانی، مخصوصاً وقتی با درد و رنج بیمار سروکار داری، میتونه خیلی فرسایشی باشه. اگه پرستار خودش دچار فرسودگی شغلی یا مشکلات روحی بشه، کیفیت مراقبت پرستاری که ارائه میده هم پایین میاد. پس خودمراقبتی برای پرستار یک انتخاب نیست، یک ضرورته.
برای اینکه این موانع کمتر بشن، باید راهکارهایی پیدا کرد؛ مثلاً میشه مباحث کاملتر و پیشرفتهتری در مورد سلامت روان توی دورههای آموزشی پرستاری گنجوند. همچنین، مراکز درمانی باید پروتکلها و راهنماهای مشخصی داشته باشن تا پرستار بدونه در موقعیتهای مختلف چطور باید به نیازهای سلامت روان بیمار رسیدگی کنه و ازش حمایت بشه. اینطوری میتونیم به تدریج کیفیت مراقبت پرستاری در حوزه سلامت روان رو بهتر کنیم.
حرف آخر اینکه، مراقبت پرستاری که با آگاهی و همدلی همراه باشه، میتونه تجربهی سخت بیماری رو برای بیمار قابل تحملتر کنه و به طور مستقیم روی بهتر شدن سلامت روان اون تأثیر بذاره. توجه پرستار به روح و روان بیمار، کلید رسیدن به بهبودی کاملتره.
پاسخ ها