صد سال تنهایی از رمان های خارجی قرن ۲۰ به سبک رئالیسم جادویی نگارش شده است که برنده جایزه نوبل ادبیات۱۹۸۲ شده و تا کنون بیش از سی میلیون نسخه فروش داشته و به بسیاری از زبان های دنیا ترجمه شده است. مارکز در این کتاب داستان زندگی شش نسل خانواده بوئندیا در شهر ماکوندو، ناپدید شدن افراد و مرگ و میر های عجیب و غریب، اتفاقات سیاسی در شهر ماکوندو، داستان هایی که بیشتر به یک زندگی جادو شده شباهت داره و شخصیت ها و فضایی حقیقی که سرنوشتی خارج از روابط زندگی معمول دارن رو روایت می کنه.
– تا زمانی که والدین خود را به خاک نسپاری، به خوشبختی دست نمی یابی!
ربه کا بر خود لرزید. در ذهنش، دوران کودکی خود را به یاد می آورد که با یک چمدان، یک صندلی راحتی و کیسه ای که محتویات آن را هرگز ندیده بود، به آن خانه وارد شد. مردی را به یاد می آورد که مو نداشت و لباسی کتانی پوشیده بود که دکمه های طلایی داشت. ولی هیچ شباهتی به شاه خشت نداشت. زنی جوان و زیبا را به یاد می آورد که با دستهای گرم و خوش رایحه خودکه هیچ شباهتی به دستهای لاغر و استخوانی بی بی خشت نداشت، به گیسوانش گل می زد و هر روز بعد از ظهر او را به خیابانهای سبز دهکده می برد و می گرداند. ناگهان به خود آمد و گفت:
-نمی فهمم.
بیشتر اونایی که نظر مثبتی روی کتاب صد سال تنهایی ندارن به شباهت اسامی افراد داخل کتاب اشاره می کنن که همین اول کار باید بگم که اینم از زرنگی گابریل گارسیا مارکزه که برای اینکه شما دقتتان خیلی بالاتر باشه اسم شخصیت ها رو یکی انتخاب کرده تا شما با حرف هایی که زده میشه بفهمین در مورد کدوم شخصیت صحبت میکنه.
خب اوایل کتاب شاید اونقدر دلتون نمیخواد ادامه کتاب رو بخونید و با خود فکر می کنید وای اینه این رمان که همه ازش تعریف می کنن. اما خب باید ادامه بدین تا به قدرت کلام و نویسندگی گابریل گارسیا مارکز پی ببرین. اگه حوصله کنین تا کتاب تموم بشه بعد از تموم کردن این کتاب یه ستاره طلایی برای خودتون میدین که تونستین صبر کنین تا این کتاب رو تموم کنین. رمان صد سال تنهایی دارای جذابیتهای خاصیه که شما رو به اغما می بره و فقط در آخر کتابه که گابریل موضوع رو برای شما روشن می کنه به همین خاطره که افرادی که این سردرگمی رو تحمل نکردن و کتاب رو نصف و نیمه رها کردن کتاب رو چندان جذاب و خواندنی تلقی نمیکنن. حتی من خودم هم وقتی که این کتاب رو می خوندم نمیخواستم ادامه بدم ولی از خوش شانسی اون موقع سرباز بودم و داخل آسایشگاه فقط همین کتاب رو داشتم و مجبور بودم تمومش کنم. ماجرا های داخل کتاب آنقدر جذابه که بعد از مدتی دیگه نمیتونین دست از خوندنش بکشین تا بدونین بلاخره آخر داستان چی میشه.
برای اینکه از خوندن این کتاب لذت کافی رو ببرین باید به سبک نوشتن پاراگرافهای طولانی، نوسان کم در روایت، اتفاقات ماورای طبیعی علاقه داشته باشین. سعی کنید صدای راوی را بشنوید. رمانه حادثه محور و هیجان انگیزه ولی خطری که وجود داره اینه که شاید نتونین همپای زبان راوی بشین.
اگر علاقه مند به خرید کتاب صد سال تنهایی هستید پس عجله کنید.
پاسخ ها