رضایت مشتریان از خدمات:
دو عامل موثر خواهد بود برای شناخت نیازهای مشتریان:
اثربخشی محصول در ارائه مورد نظر مصرف کننده ارزش (مطابق با انتظارات خریدار) و کیفیت محصول. اگر سودآوری محصول کمتر از انتظارات خریدار باشد ، خریدار ناراضی است و اگر سودآوری با انتظارات او مطابقت داشته باشد ، خریدار راضی است. اگر عملکرد بیش از انتظارات ، خریدار راضی است. شرکت هایی که به خوبی آشنا در بازاریابی در حال تلاش برای مشتریان خود را خوشحال. یک مشتری راضی خرید خود را تکرار می کند و دیگران را در مورد برداشت های خوب محصول مطلع می کند. کلید موفقیت این است که انتظارات مشتریان در مورد عملکرد شرکت را برآورده کنیم. شرکت هایی که در حال هوشمند و روشنگری سعی کنید به لطفا مشتری هستند چرا که آنها نه تنها متعهد به ارائه خدمات و یا محصولات اما آنچه آنها را فراتر از تعهدات خود. رضایت مشتری نزدیک به کیفیت محصول و خدمات مرتبط است. در طول این سال ها بسیاری از شرکت ها برنامه ای به نام "مدیریت کیفیت کامل" (به طور کلی مدیریت کیفیت) به رقابت و هدف این است که به طور مداوم بهبود کیفیت محصولات و خدمات و فرآیندهای بهبود بازاریابی است. کیفیت محصول به طور مستقیم بر عملکرد آن تاثیر می گذارد. بنابراین ، رضایت مشتری را افزایش می دهد. تعریف دقیق "کیفیت" بی عیب و نقص است ، اما اکثر شرکت های مشتری گرا فراتر از چنین تعریف محدودی از کیفیت هستند.
آنها کیفیت را مطابق با رضایت مشتری تعیین می کنند. برای مثال معاون مدیر کنترل کیفیت در باز (یک شرکت پیشرو در کیفیت و تلاش در امریکا) گوید: کیفیت باید چیزی را به مشتری. تعریف که ما را در رابطه با نقص یا نقص در محصول به شرح زیر است: <اگر مشتری ندارد این محصول معیوب است. > به طور مشابه ، انجمن آمریکایی کنترل کیفیت کیفیت را به شرح زیر تعریف می کند: مجموعه ای از ویژگی ها و ویژگی های یک محصول یا خدمات که می تواند نیازهای مشتری را برآورده کند. این تعریف به اصطلاح مشتری گرا فرض می شود که یک شرکت می تواند کیفیت ایده آل تنها زمانی که محصولات و خدمات ارائه شده خود را برآورده و یا بیش از انتظارات مشتریان دست یابد. بنابراین ، در حال حاضر ، هدف اصلی جنبش برای کیفیت عالی ، اطمینان از رضایت کامل مشتری است.کیفیت با الزامات مشتری آغاز می شود و با رضایت او به پایان می رسد.
مدیریت تقاضا
= ارتباط سودآور با مشتری برخی از مردم بر این باورند که مدیریت بازاریابی به معنی پیدا کردن مشتریان به اندازه کافی و یا خریداران برای محصولات یا محصولات. اما این عملکرد محدود و ناقص است. هر سازمان دارای یک سطح معینی از تقاضا برای محصولات خود. اما در هر زمان یک شرکت با یکی از شرایط مورد کودکان ممکن است نیاز دارند که با آن روبرو می شوند این است که به هیچ درخواست و تقاضا باید به اندازه کافی مقدار تقاضا نامنظم است و در نهایت ممکن است بیش از حد. مدیریت باید راه هایی برای مقابله با شرایط مختلف جستجو پیدا کند. مثلا, در تابستان, جاذبه های, پارک ها و استخرهای شنا بیش از حد شلوغ تبدیل. یا در پایان سال ، سفارشات چاپ بزرگتر از ماه های دیگر خواهد بود ، گاهی اوقات شرکت های انرژی نیازهای مصرف کنندگان را در اوج مصرف برآورده نمی کنند. در این موارد, همانطور که در موارد دیگر زمانی که تقاضا بیش از حد بالا است, حکم مدیریت تخصصی است که کار tgranata. واقعیت این است که هدف از چنین بازار سم زدایی است برای از بین بردن تقاضا نیست ، اما برای کاهش و یا تغییر دهید. بنابراین ، مدیریت بازاریابی تلاش می کند تا بر سطح ، زمان و ماهیت تقاضا تاثیر بگذارد تا به سازمان کمک کند تا اهداف خود را به دست آورد. در یک اصطلاح بسیار ساده تر ، " مدیریت بازاریابی "به معنای"مدیریت جستجو" است. مدیریت تقاضا به معنای مدیریت مشتری است. تقاضا معمولا از دو گروه می آید:
مشتریان جدید و مشتریان قدیمی.
واقعیت این است که بازاریابی سنتی ، هر دو در تئوری و در عمل ، همیشه بر جذب مشتریان جدید و افزایش فروش تمرکز دارد. اما امروز این تاکید تغییر کرده است. در علاوه بر این به توسعه استراتژی برای جذب مشتریان جدید و کار با آنها, مدیریت, تلاش برای حمایت از مشتریان فعلی و ایجاد ارتباط دائم با آنها. چرا نگه داشتن مشتریان قدیمی? چرا این در رویکرد جدید به حفظ مشتری تاکید شده است ؟ در گذشته ، شرکت هایی که با یک سیستم اقتصادی در حال گسترش و بازارهای بسیار سریع در حال توسعه مواجه هستند ، می توانند از روش "Aquarius" در بازاریابی استفاده کنند. هدف از یک بازار در حال رشد است برای جذب بیشتر و بیشتر مشتریان جدید.
شرکت ها می توانند "دلو" انجام بازاریابی با مشتریان جدید و از دست دادن مشتریان قدیمی به علت وجود سوراخ (کالاهای معیوب یا منفی دیگر عامل) بهمن به بعد نیازی به نگران باشید. اما امروز ، شرکت ها با واقعیت های جدید در بازاریابی روبرو هستند: ترکیب جمعیت همواره در حال تغییر است. رشد سیستم اقتصادی بسیار کند است. شرکت های رقیب تبدیل شده اند بسیار پیچیده تر, و تعداد زیادی از صنایع بیش از ظرفیت تولید روبرو هستند. در حضور این عوامل ، پیدا کردن تعداد زیادی از مشتریان جدید غیرممکن است. این است که در آن شرکت ها باید به مبارزه برای دریافت سهم بزرگتر از بازار ثابت و یا کاهش. بدین ترتیب, هزینه های جذب مشتریان جدید در حال رشد.
هزینه جذب مشتریان جدید
در واقع هزینه جذب مشتریان جدید 5 برابر بیشتر از هزینه حفظ مشتریان فعلی است. این شرکت است که از دست دادن یک مشتری چیزی است که همراه است با از دست دادن فروش قلم-آن است که به معنی از دست دادن کل جریان خرید در آن مشتری می تواند در طول زندگی خود یا دوره ای از زمان که در طی آن مشتری انجام شده است. بنابراین ، تلاش برای حفظ مشتریان از لحاظ اقتصادی سودآور است. یک شرکت ممکن است پول در یک معامله خاص از دست دادن, اما حفظ یک رابطه طولانی مدت مزایای بیشتری به ارمغان بیاورد. به عنوان مثال ، یکی از مشتریان شرکت El. البین می گوید که او یک قایق از این شرکت خریداری, و به دلیل نشت آب, او تمام دنده ماهیگیری خود را از دست داده.
او شناگران را به ساحل آورد. آنها قایق را به ساحل کشیدند و نامه ای به شرکت فرستادند که از یک قایق جدید و 7,700 برای وسایل ماهیگیری گمشده درخواست کرد. این شرکت هر دو مورد نیاز را ارزیابی کرد. مشتریان راضی بازدید از شرکت بارها و بارها. بنابراین در دنیای بسیار رقابتی امروز اگر یک شرکت به دنبال ساخت بلند مدت مطمئن و سودآور روابط با مشتریان شما باید بخشی از درآمد است که شما را نادیده بگیرد. . شرکتی که می خواهد مشتریان راضی باشد نباید تنها با اقدامات زیر متقاعد شود: ایجاد یک بخش برای رسیدگی به شکایات مشتری ، خوش بینی و دوستی. شرکت های هستند که بهترین راه برای انجام این کار به ارائه خدمات به مشتریان مجموعه ای از استانداردهای بالا و متعهد به دستیابی به این استانداردها با تلاش زیاد.
پاسخ ها