گیـــــــگ gig

گیـــــــگ gig

روزمرگی های یک خوره تکنولوژی، بازی، لپ تاپ و ماشین
توسط ۴ نفر دنبال می شود

گفتگوی دیجیاتو با «نیما اشرف زاده»؛ روایتی از امید و سختی در مسیر سنگلاخ فناوری

گفتگوی دیجیاتو با «نیما اشرف‌زاده»؛ روایتی از امید و سختی در مسیر پرسنگلاخ فناوری

صحبت از نبود ثبات اقتصادی تا قوانین ناهماهنگ با نیازهای استارتاپ‌ها

آنهایی که مانده‌اند تا شاید بتوانند برای آبادی و توسعه ایران کاری کنند؛ این روایت تمام کسانی است که توانمند و متخصص حوزه خود هستند، شرایط مهاجرت را داشته‌اند و می‌توانستند در نقطه‌ای دیگر از جهان، زندگی راحت‌تری برای خودشان بسازند، اما ترجیح داده‌اند در ایران بمانند. به‌ویژه افرادی که در حوزه اقتصاد دیجیتال فعالند و در کشورهای پیشرفته خواهان بیشتری دارند اما حرف‌شان این است: ماندن را به‌جای مهاجرت انتخاب کرده‌ایم تا سهمی در شکل‌گیری و رشد اقتصاد دیجیتال ایران داشته باشیم. 

«نیما اشرف‌زاده»، مدیرعامل پیندو، یکی از همین افراد است. البته اهالی فناوری نام او را بیشتر با «شیپور» می‌شناسند؛ فعالی که شاید بتوان گفت «امید» کلیدواژه صحبت‌های اوست. او در گفت‌وگو با دیجیاتو می‌گوید: «اگر قرار باشد همه بروند، چه کسی بماند و کشور را بسازد؟» باور قلبی به ساختن و امید به آینده، انتخاب او را معنا می‌دهد؛ انتخابی که البته آسان نبوده است.

خودش می‌پذیرد که ماندن در ایران با دشواری‌های فراوان همراه است؛ از نبود ثبات اقتصادی گرفته تا قوانین ناهماهنگ با نیازهای استارتاپ‌ها. دغدغه‌اش هم شنیده شدن صدای فعالان این حوزه است: «استارتاپ‌ها توانسته‌اند اشتغال پایدار ایجاد کنند. همان‌طور که از صنعت و تولید حمایت می‌شود، باید کسب‌وکارهای اینترنتی هم در همان جایگاه دیده شوند. آن‌ها هم تولیدکننده‌اند، فقط جنس تولیدشان نرم‌افزار یا خدمات آنلاین است.»

این روایت، قصه ماندن است؛ ماندنی که با امید و سختی در هم تنیده شده و تصویری واقعی از مسیر پرسنگلاخ فعالان فناوری در ایران را پیش روی ما می‌گذارد.

در ادامه جزئیات بیشتری از نگاه او به چالش‌ها، امیدها و مطالبه‌های این حوزه را می‌خوانید.

شما امکان مهاجرت داشتید، اما تصمیم گرفتید در ایران بمانید و برای بهبود اکوسیستم دیجیتال تلاش کنید. چه عواملی باعث شد این تصمیم را بگیرید و چه چالش‌هایی در مسیر ماندن تجربه کرده‌اید؟

بله، من هم مانند بسیاری از عزیزانی که امکان مهاجرت داشتند، شرایط برایم فراهم بود اما تصمیم گرفتم در کشور بمانم. اعتقادم این است که اگر قرار باشد همه بروند، چه کسی باید بماند و کشور را بسازد؟ این یک باور قلبی و انگیزه‌ای درونی برای ساختن و بهتر کردن شرایط است.

واقعیت این است که بسیاری از دانشی که آموخته‌ام اینجا به کارم می‌آید. از آنجا که آموزش‌ها را هم به صورت تئوری و هم عملی فرا گرفته‌ایم، فکر می‌کنم درست‌ترین کار این است که فرد برگردد و بتواند آموخته‌هایش را در کشور خود پیاده‌سازی کند. این هم برای جامعه مفید است، هم برای نسل جوانی که تازه وارد بازار کار می‌شوند، و هم برای مردمی که می‌توانند از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های فناوری‌های نوین بهره‌مند شوند.

البته ماندن و رفتن هر کدام چالش‌های خاص خودشان را دارند. ماندن، با توجه به شرایط اقتصادی و نبود ثبات، بسیار دشوار است. از طرف دیگر، مهاجرت و دوری از خانواده هم سختی‌های خودش را دارد. در نهایت من تصمیم گرفتم بمانم.

گفتگوی دیجیاتو با «نیما اشرف‌زاده»؛ روایتی از امید و سختی در مسیر پرسنگلاخ فناوری

در مسیر فعالیت در حوزه فناوری، با چه نوع سنگ‌اندازی‌ها یا موانعی از طرف نهادها، قوانین یا فرهنگ سازمانی روبه‌رو شده‌اید که بیشترین تأثیر منفی را بر کارتان گذاشته‌اند؟

در مسیر ماندن هم طبیعتاً چالش‌هایی وجود دارد؛ بیشتر از جنس حوزه کسب‌وکار خودم. همان‌طور که می‌دانید، اکوسیستم استارتاپی ایران جوان است و طبیعتاً با چالش‌های گسترده‌ای روبه‌رو می‌شود. از جمله اینکه هنوز قوانین و مقررات متناسب با این حوزه تدوین نشده و سازمان‌های مرتبط مسئولیت‌پذیری و راهبری لازم را با سرعت کافی بر عهده نگرفته‌اند.

کسب‌وکارهای این حوزه ذاتاً چابک هستند، اما سازمان‌ها نتوانسته‌اند با این چابکی همراه شوند و همین موضوع عقب‌ماندگی‌هایی ایجاد کرده است. البته این را بیشتر ناشی از عدم شناخت و آگاهی نسبت به این فضا می‌دانم تا سنگ‌اندازی. وقتی این کسب‌وکارها وارد شدند، بسیاری از سازمان‌ها و اتحادیه‌ها نگاه متفاوتی داشتند و این ناآشنایی باعث شد سرعت رشد محدود شود.

با این حال، به مرور زمان با شکل‌گیری اتحادیه‌ها و تشکل‌های صنفی، شرایط بهتر شده است. هنوز کامل برطرف نشده اما هر روز نسبت به گذشته بهتر می‌شود. ما هم یاد گرفته‌ایم که با صدای واحد و هم‌صدایی از حقوق و منافع‌مان دفاع کنیم و در تعامل با سازمان‌ها و مراجع ذی‌صلاح پیش برویم.

البته همچنان تفاوت‌های فرهنگی میان سازمان‌های سنتی و کسب‌وکارهای نوپا وجود دارد. به عنوان مثال، در استارتاپ‌ها میانگین سنی پایین‌تر است و کمتر مدیرانی با سن بالای چهل یا پنجاه سال می‌بینیم. این شرکت‌ها بیشتر بر پایه تیم‌های جوان فعالیت می‌کنند و همین باعث می‌شود چالش‌های فرهنگی و مهارت‌های نرم بیشتری وجود داشته باشد. از نظر من، همین چالش‌ها هم بخشی از جذابیت این فضاست، چون فرصت یادگیری و رشد بیشتری ایجاد می‌کند.

از نگاه شما، چه موانع ساختاری یا نهادی مهمی وجود دارد که رشد استارتاپ‌ها و فعالان فناوری را محدود می‌کند و برای رفع آن‌ها چه راهکاری وجود دارد؟

اگر بخواهیم مسیر رشد را سریع‌تر کنیم، نیازمند نهادهای ذی‌صلاحی هستیم که بتوانند به صورت چابک قوانین متناسب را تدوین کنند. نمونه بارز آن رمزارزها یا پلتفرم‌های فروش طلای آنلاین است. زمانی که بازارشان داغ شد، همان موقع باید قانون‌گذاری و حمایت از حقوق مصرف‌کننده انجام می‌شد، نه اینکه سال‌ها بگذرد و تازه به فکر بیفتیم.

همین موضوع درباره تاکسی‌های اینترنتی هم صدق می‌کند. اگر یک نهاد منسجم و یکپارچه وجود داشت که مسئولیت تصمیم‌گیری را بر عهده می‌گرفت، بسیاری از مشکلات زودتر حل می‌شد.

در موضوع مجوزها هم پیشرفت‌هایی داشته‌ایم و روند ساده‌تر شده است، اما همچنان جای کار دارد. برای مثال، به نظر من مدیرعامل یک کسب‌وکار اینترنتی نباید برای دریافت مجوز مجبور باشد در کلاس‌های آفلاین شرکت کند، در حالی که ماهیت کار او کاملاً آنلاین است. ما خودمان هم به تازگی با چنین موضوعی مواجه بودیم و واقعاً جای سؤال دارد.

با توجه به تجربه و شناخت شما از اقتصاد دیجیتال ایران، از منظر مدیریتی و عملیاتی، چه سیاست‌ها یا تغییراتی می‌تواند بیشترین تأثیر را در بهبود محیط کسب‌وکار فناوری و حمایت از استارتاپ‌ها و نوآوری‌ها داشته باشد؟

اگر بخواهم پیامی بدهم، بیشتر از جنس یک خواهش است: اینکه همراهی و همکاری بیشتری با کارآفرینان این حوزه صورت بگیرد. دغدغه‌ها و چالش‌های این عزیزان شنیده شود و برای حل مسائلشان برنامه‌ریزی کنیم. چون طبیعتاً مشکلاتی که استارتاپ‌ها و کسب‌وکارهای نوین دارند، متفاوت از کسب‌وکارهای سنتی است و نیازمند نگاه تازه‌ای است؛ نگاهی توسعه‌ای و راه‌حل‌محور.

این شرکت‌ها توانسته‌اند اشتغال پایدار ایجاد کنند. امروز افرادی داریم که چند سال است در همین کسب‌وکارها مشغول‌اند، رشد کرده‌اند و موقعیت شغلی‌شان ارتقا پیدا کرده است. این ارزشمند است و نشان می‌دهد کسب‌وکارهای نوپا نیازمند حمایت جدی‌تر و قانون‌گذاری‌های به‌روز هستند. همان‌طور که از صنعت و تولید حمایت می‌کنیم، باید کسب‌وکارهای اینترنتی را هم در همان جایگاه ببینیم. آن‌ها هم تولیدکننده‌اند، فقط جنس تولیدشان نرم‌افزار یا خدمات آنلاین است.

این شرکت‌ها به دلیل ماهیت دیجیتال، سرعت رشد و فراگیری بسیار بیشتری دارند. گاهی در عرض یک ماه می‌توانند چند میلیون کاربر جذب کنند و خدمات پایدار ارائه دهند. بنابراین نیازمند حمایت مضاعف‌اند تا بتوانند سهم بیشتری از اقتصاد کشور را به خود اختصاص دهند و به رشد اقتصادی ملی کمک کنند.

تجربه شما نشان داده است که چه ویژگی‌ها یا مهارت‌هایی برای فعالان این حوزه ضروری است تا بتوانند در چنین شرایط چالش‌برانگیزی موفق شوند؟

از نگاه من، مهم‌ترین ویژگی‌ای که یک کارآفرین یا حتی کارکنان این شرکت‌ها باید داشته باشند، «پذیرش تغییر» است. یعنی بتوانند روحیه چابکی را در خود تقویت کنند و به سرعت با تغییرات گسترده روزانه سازگار شوند و تصمیمات درست‌تری بگیرند. توسعه فردی، چه در مهارت‌های نرم و چه در مهارت‌های تخصصی، باید در دستور کارشان باشد تا انگیزه و انرژی لازم برای ساختن، رشد دادن و حل مشکلات را داشته باشند.

افرادی که علاقه‌مند به برطرف کردن مسائل یا تسهیل فرآیندها هستند و از این کار لذت می‌برند، معمولاً موفق‌ترند. وظیفه ما به‌عنوان فعالان اصلی این اکوسیستم هم این است که انگیزه و انرژی آن‌ها را حفظ کنیم، دائم تشویق‌شان کنیم و همراهشان باشیم تا رو به رشد و پیشرفت حرکت کنند.

این حمایت باید به شکلی باشد که جوانان امید و انگیزه ماندن در کشور را داشته باشند و به‌جای فکر کردن به مهاجرت، به ساختن کشور خود بیندیشند. البته در کنار انگیزه‌های معنوی، باید از نظر اقتصادی هم شرایطی برایشان فراهم کنیم تا دغدغه آینده نداشته باشند. جوان باید مطمئن باشد اگر چند سال کار کرد، می‌تواند حداقل‌های زندگی مثل خودرو، اجاره یا خرید یک خانه کوچک را به دست بیاورد.

برای همین است که امروز در شرکت‌های نوپا تمرکز بر سرمایه انسانی بسیار پررنگ‌تر شده است. اگر در گذشته بخش «کارگزینی» یا «اداری مالی» صرفاً وظایف اداری داشت، امروز جای خود را به تیم‌های منابع انسانی داده است. این تغییر نشان می‌دهد نگاه سازمان‌ها به نیروی انسانی تغییر کرده و بیشتر بر بهبود شرایط کار و زندگی افراد متمرکز شده است.

چه توصیه‌ای به کسانی دارید که بین مهاجرت و تلاش برای تغییر و رشد در ایران مردد هستند، و بر اساس تجربه شما، چه چشم‌اندازی می‌توانند از ماندن داشته باشند؟

توصیه من به همه این است که تا جایی که برایشان مقدور است و صبوری لازم را دارند، در کشور بمانند و به سازندگی ایران فکر کنند. طبیعی است که مسائل، مشکلات و دغدغه‌ها زیاد است و هر چه انسان بزرگ‌تر می‌شود، این مسائل بیشتر به چشم می‌آیند. اما این مشکلات فقط مختص ایران نیست، در همه جای دنیا وجود دارد.

به نظر من اتفاقاً در ایران، چون کشور خودمان است، راحت‌تر می‌توانیم بسیاری از موضوعات را حل کنیم. وقتی با هم‌زبان و هم‌میهن خودمان کار و زندگی می‌کنیم، خیلی ساده‌تر می‌توان از مشکلات عبور کرد تا اینکه بخواهیم در کشوری دیگر، به‌عنوان مهاجر، با افراد غریبه چنین مسائلی را پیش ببریم.

ایران ظرفیت رشد و پیشرفت بسیار بیشتری نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر دارد. برای همین همیشه به کسانی که با من صحبت می‌کنند، با اطمینان توصیه می‌کنم که بمانند و تلاششان را صرف ساختن ایران کنند. من به آینده این کشور امید و باور عمیقی دارم و مطمئن هستم که عاقبت بسیار خوبی در انتظار تک‌تک ما خواهد بود.

گیـــــــگ gig
گیـــــــگ gig روزمرگی های یک خوره تکنولوژی، بازی، لپ تاپ و ماشین

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋