این خاطره مربوط به هفتۀ اول تیرماه سال ۱۲۵۷ شمسی است. در این زمان شاه در شهر پاریس اقامت داشته و مشغول گشت و گذار و مشاهدۀ دیدنیهای این شهر و حومۀ آن بوده است.
فرادید: ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفرهای دور و درازش هم ترک نمیکرد. خود او نام یادداشتهایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامهها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کارها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما میگذارند.
دومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال 1257 شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای مجارستان، آلمان، فرانسه و اتریش شد.
در اینجا خاطرۀ یکی از شبهای حضور او در شهر پاریس و رفتن به یک شهربازی را میخوانید.
بازار عجیبی در کوچۀ نوئی ساختهاند موقتا برای همین عیدی که دارند، دو طرف خیابان را دکان از چوب و چادر و غیره ساختهاند. به قدر یک فرسنگ طول دارد و در این دو طرف انواع و اقسام اسبابهای بازی و قمار و انواع تماشاخانهها، انواع چرخها که آدمها و بچهها و زنها روی اسبهای مقوایی نشستهاند، شخصی اسباب را تکان داده میچرخاند. موزیک زده میشود و اینها که سوار اسب و غیره هستند در کمال سرعت چرخ میخورند.
و همچنین انواع تابها که زن و مرد نشسته با هم تاب میخورند . . . انواع و اقسام گلولهبازیها . . . آنقدر کچلکبازی در این خیابان و بازار بود که انسان متحیر میشد که چطور جمعآوری این قدر بازی و عیش مختلف را کردهاند و از اول غروب الی سفیدۀ صبح مشغول لهو و لعب هستند . . . انواع گردش و بازیها که به حساب نمیآید.
از آن جمله دیدم جمعی در یک جعبه مانند که از آهن ساختهاند نشستهاند و از هوا آویزان است . . . اسبابی دارد یک نفر میچرخاند ول میکند، این مردم در کمال تندی میروند به آن طرف و باز با کمال تندی میآیند جای اول . . . خیلی تعجب کردم از حال این مردم . . .
پاسخ ها