تا حالا شده احساس کنی خانواده همسرت توی زندگیت دخالت میکنن و این قضیه اذیتت میکنه؟ اگه آره، باید بدونی که تنها نیستی و خیلی از زوجها با این چالش روبهرو میشن. دخالت خانواده همسر میتونه یکی از مسائلی باشه که اگه درست مدیریت نشه، آرامش رابطه رو به خطر میاندازه. اما واقعاً تا چه حد مجازه خانوادهها توی زندگی مشترک دخالت کنن؟ بیایین با هم این موضوع رو باز کنیم و ببینیم چطور میشه باهاش کنار اومد.
خب اول از همه، باید بفهمیم خانوادهها چرا بعضی وقتها دخالت در زندگی مشترک فرزندان رو انجام میدن. واقعیت اینه که معمولاً نیت خانوادهها از روی دلسوزی و علاقه به فرزندشونه. اونها سالها از فرزندشون مراقبت کردن و حالا وقتی میبینن که زندگی جدیدی رو با یه نفر دیگه شروع کرده، ممکنه بخوان همچنان توی تصمیماتش نقش داشته باشن.
گاهی وقتها هم بعضی از خانوادهها بهخاطر وابستگی زیاد به فرزندشون، نمیتونن به راحتی قبول کنن که دیگه باید از زندگی شخصی اون فاصله بگیرن. البته این دلیل نمیشه که بخوان همه چیز رو کنترل کنن، ولی باید این موضوع رو درک کنیم که نیت اصلیشون معمولاً از سر دلسوزیه.
هرچند نیت خانوادهها خوبه، اما وقتی دخالت در زندگی مشترک فرزندان بیش از حد میشه، مشکلاتی به وجود میاد. ممکنه احساس کنی که دیگه کنترل زندگی خودت رو نداری و تصمیمات مهم توسط افراد دیگه گرفته میشه.
دخالت خانواده همسر میتونه اعتماد بین زوجها رو هم خراب کنه. مثلاً فرض کن که همسرت برای هر تصمیمی باید اول با خانوادهاش مشورت کنه و توی هر مشکلی اونها رو وسط بیاره. اینطوری تو ممکنه احساس کنی که نظر تو به اندازه کافی مهم نیست و این مسئله میتونه باعث ناراحتی و حتی دعواهای بزرگتر بشه.
حالا که فهمیدیم چرا خانوادهها ممکنه دخالت کنن و چه تاثیری میذاره، سؤال اصلی اینه: دخالت خانواده همسر تا چه حد مجازه؟
ببین، یه حد وسطی وجود داره که باید رعایت بشه. خانوادهها حق دارن نگران باشن و مشاوره و راهنمایی بدن، ولی اونها نباید تصمیمات اصلی زندگی شما رو بگیرن. تو و همسرت باید به عنوان دو فرد بالغ، خودتون تصمیمگیرنده اصلی باشین و خانوادهها فقط در مواقعی که لازم باشه مشورت بدن.
یه راه خوب برای کنترل این وضعیت اینه که از اول رابطه، مرزهای مشخصی برای دخالتها تعیین بشه. مثلاً میتونی با همسرت صحبت کنی و با هم تصمیم بگیرین که در چه موضوعاتی میخواین با خانوادهها مشورت کنین و در چه مواردی ترجیح میدین که خودتون تصمیمگیرنده باشین. اینطوری هم خانوادهها احساس نمیکنن که نادیده گرفته شدن و هم شما میتونین کنترل بیشتری روی زندگی خودتون داشته باشین.
خب حالا که میدونی دخالتها چطور میتونه مشکلساز بشه، باید یاد بگیری چطور باهاش برخورد کنی. اولین قدم اینه که با همسرت صادقانه صحبت کنی. شاید همسرت اصلاً متوجه نباشه که دخالتهای خانوادهاش تو رو اذیت میکنه. بهش بگو که احساساتت چیه و چطور میتونین بهطور مشترک این موضوع رو مدیریت کنین.
خیلی مهمه که به این مسئله با حساسیت برخورد کنی. نباید مستقیماً به همسرت بگی که خانوادهاش رو دوست نداری یا اونها رو مقصر بدونی. بهجای این کار، بگو که تو فقط میخوای رابطهتون محکمتر و مستقلتر باشه و این دخالتها ممکنه به اون آسیب بزنه.
اگه همسرت متوجه شد و تصمیم گرفت که بیشتر حواسش به مرزهای رابطهتون باشه، نصف راه رو رفتین! ولی اگه باز هم مشکل ادامه پیدا کرد، شاید نیاز باشه که با خانوادهها هم به شکلی محترمانه صحبت کنین. میتونین ازشون بخواین که به تصمیمات شما احترام بذارن و بدون دخالت، کنارتون باشن.
یادت باشه که حفظ رابطه خوب با خانوادهها خیلی مهمه. زندگی مشترک فقط بین دو نفر نیست و خانوادهها هم بهنوعی بخشی از این رابطه هستن. پس تلاش کن که همیشه احترام و محبت رو توی رابطه با خانواده همسر حفظ کنی. اما در عین حال مرزهای شخصی و خانوادگی خودت رو هم رعایت کن تا تعادلی بین این دو پیدا کنی.
در نهایت، دوست عزیز، دخالت خانواده همسر تا یه حد مشخص میتونه قابل قبول باشه، ولی باید از همون اول مرزها رو مشخص کنین و تصمیمات اصلی زندگیتون رو خودتون بگیرین. حفظ احترام و محبت در کنار استقلال رابطهتون میتونه کمک کنه که هم رابطه بهتری با همسرت داشته باشی و هم خانوادهها رو در کنار خودتون نگه دارین. هر مشکلی که پیش اومد، قبل از هر چیز با همسرت صحبت کن و سعی کنین با هم به یه راه حل مشترک برسین.
پاسخ ها