مارگارت اتوود از بهترین نویسندگان زن جهان است که کارنامه درخشانی در داستاننویسی دارد و او را بیشتر بهواسطه داستانهای زنانهاش مانند «سرگذشت ندیمه»، «آدمکش کور» و «چشم گربه» میشناسیم. در ادامه، بیشتر با این نویسنده بزرگ و آثار ماندگارش آشنا میشویم.
مارگارت النور آتوود متولد ۱۸ نوامبر ۱۹۳۹ در انتاریو کاناداست. عمده شهرت او بابت داستانها و دیدگاه فمنیستیاش است. او دوره نوجوانیاش را در تورنتو و کِبِک در کنار پدرش گذراند که حشرهشناس بود.
وی اولین نوشتههای را در پنجسالگی نوشت و در پانزدهسالگی فعالیت جدی در حوزه نویسندگی را آغاز کرد. مارگارت تحصیلاتش را در کالج ویکتوریا تورنتو گذراند و کارشناسی ارشد ادبیات انگلیسی را از کالج رادکلیف کمبریج ماساچوست دریافت کرد. او علاوهبر نوشتن داستان، شعر هم میسراید و وجه مشترک همه آثار او زنان و ارتباطشان با جهان است. آتوود در بهتصویرکشیدن دنیای زنان و مسائل اجتماعی مربوط به آنها بسیار موفق بوده است. او تاکنون ۶ بار نامزد جایزه بوکر و ۲ بار موفق به دریافت آن شده است. جایزه آرتور سی. کلارک، گاورنر جنرال، ریتز همینگوی پاریس، پرنسس آستوریاس دیگر جوایز مهم ادبی هستند که آتوود موفق به دریافت آنها شده است.
در ادامه بهترین کتاب های مارگارت اتوود را معرفی میکنیم.
«سرگذشت ندیمه» معروفترین و پرحاشیهترین کتاب مارگارت آتوود است. گیلیاد حکومتی تمامیتخواه و مذهبی است که کشور را به دست میگیرد. بستن مرزها و اعمال قوانین سختگیرانه، بهویژه برای زنان، از اقدامات این حکومت است. داستان وجههای مختلف ظلم و ستم این حکومت را بهواسطه سرگذشته آفرد، یکی از این زنان، روایت میکند. سال ۲۰۱۷، بر اساس این داستان سریالی با همین عنوان ساخته شد که جایزه گلدن گلوب بهترین سریال و بهترین بازیگر زن را برای این مجموعه به ارمغان آورد.
سعی میکنم زیاد فکر نکنم. حالا دیگر فکرکردن هم باید مثل چیزهای دیگر سهمیهبندی شود. خیلی از مسائل ارزش فکرکردن ندارند. فکرکردن فرصتهای آدم را از بین میبرد.
مترجم (پیشنهاد کاربران): مریم آقاخانی
انتشارات (پیشنهاد کاربران): نگاه
تعداد صفحه: ۹۶
این اثر از مجموعه شعرهای آتوود است که بیش از هر مسئلهای به زندگی اجتماعی زنان در جامعهای نابرابر توجه دارد. او که همواره دغدغه انسان و ارتباط آن با جهان پیرامونش را دارد، در این اثر از طبیعت بیشترین استفاده را برای فضاسازی کرده است. اگر میخواهید بیشتر با آتوود و جهانبینی شاعرانهاش آشنا شوید، مطالعه این اثر خالی از لطف نیست.
مگر میشود جهانی که تو را در خود دارد آنقدر بد باشد؟ مگر میشود؟
«چشم گربه» از موفقترین رمانهای آتوود است که داستان زنی نقاش بهنام آیلین ریزلی را روایت میکند. او به شهری برمیگردد که نوجوانی و جوانیاش را در آن گذرانده است و خاطرات گذشته برای او زنده میشوند. او در این شهر به دنبال رهایی از گذشتهای است که آرامش را از او گرفته است. مارگارت آتوود برای این اثر نامزد جایزه بوکر ۱۹۸۹ و گاورنر جنرال ۱۹۸۸ شد.
زمان خط نیست، بُعد است، مثل ابعاد فضا. اگر بتوانید فضا را خم کنید، زمان را هم میتوانید خم کنید، و اگر میدانستید چطور سریعتر از نور حرکت کنید، میتوانستید به گذشته برگردید و در آنِ واحد در دو مکان باشید.
«چهره پنهان» کتاب جنایی جذابی است که شخصیت اصلی آن مانند سایر کتابهای مارگارت آتوود زن است. گریس مارکس ۱۶ساله متهم به قتل و محکوم به ۲۹ سال زندان است. گریس اعترافات متفاوتی درباره این پرونده ارائه کرده است و همین مسئله دکتر جردن، پزشک روانشناس، را به مداخله و پیگیری این پرونده واداشته است. اگر از طرفداران مارگارت آتوود هستید، این رمان معمایی هیجانانگیز را از دست ندهید.
از نگاه سرگشتهای که در چشمهایش بود خوشم نمیآمد یا از لحن سقوط صدایش و اندیشیدم که آینده آبستن مشکلاتی خواهد بود و تا بوده وضع به همین منوال بوده، یعنی زمانی که یک طرف عشق میورزد اما طرف دیگر نه.
مترجم (پیشنهاد کاربران): شهین آسایش
انتشارات (پیشنهاد کاربران): ققنوس
تعداد صفحه: ۶۵۵
«آدمکش کور» را میتوان اوج هنرنمایی مارگارت آتوود در داستانسرایی دانست. او در این کتاب ۲ داستان جداگانه تعریف میکند که البته یک نقطه مشترک دارند. آیریس زنی ۸۰ساله است که به گذشتههای دور میرود و حقایقی را درباره خانوادهاش کشف میکند که سالها از آنها بیخبر بوده است. این اثر در سال ۲۰۰۰ جایزه بوکر را برای مارگارت آتوود به ارمغان آورد.
کشیش مدرسه دعا خواند و برای خدا درباره خیلی از مشکلاتی که جوانان با آن روبهرو هستند حرف زد. مسلما شنیدن این حرفها برای خدا تازگی ندارد و مثل بسیاری از ما حوصلهاش از شنیدن مجدد آن سرمیرود.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید مارگارت آتوود داستانهای علمیتخیلی هم مینویسد. «آخرین انسان» همزمان روایتی تخیلی و داستانی عاشقانه دارد که جذابیت کتاب را بیشتر کرده است. اگر به ادبیات علمیتخیلی و پیشبینی آینده علاقه دارید، این رمان جذاب را در فهرست کتابهایی که باید بخوانید قرار دهید.
نمیداند کدام یک بدتر است، گذشتهای که نمیتواند دوباره به دست آورد یا اکنونی که اگر بیش از اندازه روی آن دقیق شود، او را نابود خواهد کرد. تازه آینده هم هست.
مترجم (پیشنهاد کاربران): شهین آسایش
انتشارات (پیشنهاد کاربران): ققنوس
تعداد صفحه: ۷۰۴
دوستی کاریس، راز و تونی به زمانی برمیگردد که در کالج همکلاسی بودند. هر سه آنها دوست مشترکی بهنام زینیا دارند که اکنون بعد از ۲۰ سال برای شرکت در مراسم تدفینش با یکدیگر ملاقات میکنند. دیدار این ۳ نفر در این مراسم آغاز ماجراهای عجیب و هیجانانگیز این کتاب است.
داستان زینیا را باید از وقت بستهشدن نطفهاش شروع کرد. بهنظر تونی داستان زینیا خیلی وقت پیش در جایی خیلی دور شروع شد؛ جایی که صدمات بسیار خراب کرده و از هم پاشیده بودش. جایی شبیه یک نقاشی اروپایی که با دست رنگ گل اخری بدان زده باشند با آفتاب غبارآلود و بوتههای انبوه که برگهای ضخیم و ریشههای کهن و درهمپیچیده دارند و در پشت آنها چکمهای بیرونزده از زیر خاک، یا دستی بیجان که از امری عادی ولی وحشتناک حکایت میکند.
مترجم (پیشنهاد کاربران): نسترن ظهیری
انتشارات (پیشنهاد کاربران): ققنوس
تعداد صفحه: ۲۹۶
«بر امواج» داستانی کارآگاهیروانشناسی است که زندگی یک زن هنرمند را روایت میکند که در شهر کِبِک به دنبال پدرش میگردد. توصیفهایی که از این شهر در این داستان شده است متأثر از تجربه کودکی نویسنده و زندگی در شهر کِبِکاند. داستان پیچیدگیهای خاصی دارد و مفاهیم زیادی را در قالب داستان بیان میکند که زنان و خانواده محورهای آن هستند.
عکسهای دوران مدرسه، صورت من و چهل دانشآموز دیگر که کنار هم به صف شده بودیم و معلمهای عظیمالجثه که عین برج بالای سرمان سایه انداخته بودند. همیشه خیلی زود خودم را در عکسها پیدا میکردم، همیشهٔ خدا یا توی عکسها تکان خوردهام یا رویم سمت دیگری بوده.
مترجم (پیشنهاد کاربران): نسترن ظهیری
انتشارات (پیشنهاد کاربران): ققنوس
تعداد صفحه: ۵۴۵
کتاب وصایا مارگارت اتوود ادامه داستان جنجالی و پرطرفدار «سرگذشت ندیمه» است. «وصایا» در سال ۲۰۱۹ منتشر شد تا مارگارت آتوود برای دومین بار برنده جایزه بوکر شود. ۳ زن داستان را روایت میکنند که ۲ نفر از آنها زیرسلطه و شرایط حاکم بر جمهوری گیلیاد بزرگ شدهاند. سرگذشت زنان این جامعه را این بار از دید این ۳ زن میخوانیم.
خواهرم اگنس کنار تختم بود، شلوار جین و سوییشرتی پوشیده بود که رویش نوشته شده بود «کمک کن با سرطان کبد بجنگیم، برای زندگی ما تلاش کن.» فکر کردم چقدر جالب است، چون کاری که ما کرده بودیم هم تلاش برای زندگی بود.
جون فاستر نویسندهای مشهور است که در نوجوانی بهدلیل چاقی مفرط قربانی تمسخر اطرافیانش میشود به همین دلیل از زادگاهش فرار میکند. او اکنون سالهاست که با هویت جعلی زندگی میکند. شهرت جون در نویسندگی به جایی میرسد که تصمیم میگیرد بار دیگر از هویت کنونیاش فرار کند و با یک مرگ جعلی هویت تازهای برای خود بسازد، اما آیا موفق میشود؟ مارگارت آتوود این رمان خواندنی را در سال ۱۹۷۹ نوشته است.
من به پایان خوش معتقد بودم، او به پایانهای پرمصیبت؛ من فکر میکردم عاشق او هستم، او آنقدر مسن و بدبین بود که میفهمید نیستم. عقیده دیگری که داشتم، من را بهسوی این باور سوق داده بود، اعتقادم به عشق حقیقی. چطور میتوانستم بدون عشق به زندگی با این مرد ادامه بدهم؟
کدامیک از کتابهای مارگارت آتوود را خواندهاید؟ بهنظر شما کدامیک از کتابهای معرفیشده آتوود از تأثیرگذارترین آثار او هستند؟ تجربه شخصی خود از مطالعه آثار مارگارت را در قسمت نظرها برایمان بنویسید.
پاسخ ها