آذر ماه سال ۱۴۰۱، مرد سالخوردهای به شعبه نهم دادسرای امور جنایی، مراجعه کرد و به بازپرس عطیم سهرابی گفت: چند روزی میشود که از پسرم و همسرش بیخبرم، هر چقدر هم با تلفن همراهشان تماس میگیرم خاموش است؛ همسایهها هم مدعی هستند ۲ روز است که آنها را ندیدهاند.
تسنیم: آذر ماه سال ۱۴۰۱، مرد سالخوردهای به شعبه نهم دادسرای امور جنایی، مراجعه کرد و به بازپرس عطیم سهرابی گفت: چند روزی میشود که از پسرم و همسرش بیخبرم، هر چقدر هم با تلفن همراهشان تماس میگیرم خاموش است؛ همسایهها هم مدعی هستند ۲ روز است که آنها را ندیدهاند.
پس از تشکیل پرونده و ثبت شکایت مرد سالخورده، تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شدند و تحقیقات را در رابطه با این پرونده آغاز کردند.
تحقیقات در رابطه با این پرونده ادامه داشت تا اینکه ۱۰ روز پس از ناپدید شدن زوج جوان، دختری پای در یکی از کلانتریهای پایتخت گذاشت و مدعی شد میخواهد راز یک جنایت را فاش کند.
دختر جوان، هنگامی که مقابل مأموران پلیس قرار گرفت، گفت: با تهدید دوستانم شاهد قتل مرد جوانی بهنام داریوش بودم! من در یک کافه با الناز و داریوش آشنا شدم؛ داریوش در کافه کار میکرد و الناز همسرش نیز در کافه به او کمک میکرد؛ رفتوآمدهای من به کافه باعث دوستی ما سه نفر شد؛ من به خانه الناز میرفتم. داریوش مردی خوشقیافه و ورزشکار بود همچنین الناز میگفت که با همسرش مشکل و اختلاف زیادی دارد و بعد از مدتی هم متوجه شدم که الناز با مرد غریبهای که در کافه کار میکند، روابط پنهانی برقرار کرده است!
او ادامه داد: یک شب که با الناز و مرد غریبه به بام تهران در ولنجک رفته بودیم آنها از من خواستند با داریوش تماس بگیرم و او را بهبهانهای به آنجا بکشانم؛ بهناچار تماس گرفتم و بهدروغ به او گفتم میخواهم در مورد الناز صحبت کنم و او هم که از ماجرا بیخبر بود، خودش را به محل قرار رساند؛ زمانی که به محل رسید با دیدن همسرش و مرد غریبه تعجب کرد.
دختر جوان مدعی شد: ناگهان درگیری بین داریوش و مرد غریبه آغاز شد که شوهر الناز در این درگیری با ضربات چاقو به قتل رسید و سپس جسدش توسط قاتل به دماوند برده شد و در آنجا به آتش کشیده شد؛ الناز و مرد غریبه نیز با یکدیگر قرار گذاشتند که پس از این جنایت به ترکیه فرار کنند.
با اعتراف صریح دختر جوان، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ۲۷ آذر ماه سال ۱۴۰۱، راهی دماوند شدند و پس از چندین ساعت تجسس، جسد مقتول را پیدا کردند؛ تیم جنایی برای اطمینان از هویت مقتول از خانواده مقتول خواستند برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی بروند.
با حضور خانواده مقتول در سردخانه پزشکی قانونی از روی لباسها و ساعت پسرشان، هویت جسد سوخته شناسایی شد و بدین ترتیب بررسیهای تخصصی کارآگاهان جنایی دایره قتل پلیس آگاهی پایتخت برای دستگیری متهمان آغاز شد.
تحقیقات تیم جنایی نیز نشان میداد که مقتول روز قبل از جنایت متوجه شده بود که همسرش با مرد غریبه ارتباط پنهانی دارد و متهمان از قبل نقشه قتل را طراحی کرده بودند.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در نخستینگام با اقدامات اطلاعاتی و مخابراتی متوجه شدند متهمان قصد داشتند بهصورت غیرقانونی از مرز زمینی به کشور ترکیه فرار کنند، اما موفق نشدهاند و آنها به شمال ایران رفتهاند.
کارآگاهان پس از دریافت این سرنخ مهم، با بررسیهای موشکافانه متوجه شدند متهمان از شمال کشور به شهریار آمدهاند و مشغول شیرینیفروشی هستند که همین اطلاعات مهم کافی بود تا کارآگاهان برای دستگیری آنها وارد عمل شوند.
کارآگاهان پس از دریافت مجوزهای لازم قضایی، ظهر ۲۸ فروردین ماه سال ۱۴۰۲ راهی مخفیگاه زن و مرد جوان شدند و پس از تعقیب و مراقبت با یک عملیات غافلگیرانه، متهمان را دستگیر و برای تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل کردند.
متهمان پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی در تحقیقات ابتدایی به جرم خود مبنی بر قتل داریوش اعتراف کردند و مرد جنایتکار مدعی شد: مقتول با چاقو در بام تهران به من حمله کرد که من چاقو را از دستش گرفتم و ۴ ضربه به بدن او وارد کردم.
متهم ادامه داد: پس از به قتل رساندن مقتول جسدش را به دماوند بردم و در آنجا تصمیم گرفتیم تا جسد را به آتش بکشیم؛ پس از آتشافروزی، به مرزهای غربی کشور رفتیم تا به ترکیه فرار کنیم، اما قاچاقچیها پولهایی را که داشتیم، هدف سرقت قرار دادند که مجبور شدیم پنهانی به تهران برگردیم.
مهر ماه سال ۱۴۰۳ با تکمیل تحقیقات در شعبه نهم دادسرای امور جرائم جنایی تهران و بازسازی صحنه جرم توسط کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، کیفرخواست از سوی دادسرای جنایی برای ۳ متهم پرونده صادر و به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد تا متهمان بهزودی محاکمه شوند.
پاسخ ها