ناصر تقوایی (زاده ۲۲ تیر ۱۳۲۰ – درگذشته ۲۲ مهر ۱۴۰۴) فیلمساز، عکاس و نویسنده بزرگ ایرانی بود که نامش به عنوان یکی از پیشگامان و استوانههای موج نوی سینمای ایران جاودانه شده است. او فیلمسازی مؤلف، گزیدهکار و دقیق توصیف شده که با وجود کارنامه محدودش، تأثیری عمیق و انکارناپذیر بر هنر و سینمای این سرزمین گذاشت. تقوایی با خلق شاهکارهایی چون «آرامش در حضور دیگران»، «ناخدا خورشید» و سریال بیتکرار «داییجان ناپلئون»، پیوندی ناگسستنی میان ادبیات غنی معاصر و زبان تصویر برقرار کرد.
ناصر تقوایی در ۲۲ تیر ۱۳۲۰ در آبادان به دنیا آمد؛ اگرچه همسرش، مرضیه وفامهر، تأکید میکند که زادروز دقیق او ۲۱ تیر است. پدرش کارمند گمرک بود و به همین دلیل، تقوایی بخشی از کودکی خود را در بندر لنگه گذراند و از همان دوران، فرهنگ و اتمسفر جنوب با روح او آمیخته شد. او دانشآموخته دبیرستان رازی آبادان بود و از نوجوانی به سینما و ادبیات عشقی عمیق پیدا کرد.
تقوایی در زندگی خود سه بار ازدواج کرد؛ ابتدا با شهرنوش پارسیپور (۱۳۴۶ تا ۱۳۵۲) که حاصل آن یک فرزند بود و سپس با شهیندخت بهزادی و مرضیه وفامهر.
سرانجام در صبح ۲۲ مهر ۱۴۰۴، همسرش، مرضیه وفامهر، با انتشار متنی در صفحه اینستاگرام خود، خبر درگذشت این هنرمند بزرگ را اعلام کرد و او را هنرمندی نامید «که دشواری آزاده زیستن را برگزید».
تقوایی پیش از آنکه به سینمای داستانی وارد شود، کار خود را با مستندسازی برای تلویزیون در دهه چهل آغاز کرد. مستندهایی چون «نخل»، «فروغ فرخزاد»، «اربعین» و «باد جن» نه تنها گزارشهایی ارزشمند از فرهنگ بومی ایران بودند، بلکه استعداد بصری و نگاه دقیق او را به نمایش گذاشتند. او همچنین با حضور به عنوان یکی از کارکنان فنی فیلم «خشت و آیینه» (۱۳۴۴) ساخته ابراهیم گلستان، زیروبم فیلمسازی را به صورت عملی آموخت. فیلم کوتاه تحسینشده «رهایی» (۱۳۵۰) نیز جوایز معتبری از جمله شیر طلای ونیز را برای او به ارمغان آورد.
در کارنامه تقوایی ۶ فیلم بلند سینمایی و یک سریال ماندگار دیده میشود. او با «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹) بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی، ورود خود به سینمای موج نو را اعلام کرد؛ فیلمی که به دلیل نگاه جسورانهاش توقیف شد اما جایزه شیر نقره ونیز را کسب کرد. پس از آن با ساخت «صادق کرده» (۱۳۵۱) و «نفرین» (۱۳۵۲)، جایگاه خود را به عنوان کارگردانی صاحبسبک تثبیت کرد.
در سال ۱۳۵۵، او با ساخت سریال «داییجان ناپلئون» بر اساس رمان ایرج پزشکزاد، شاهکاری خلق کرد که هم مورد استقبال چشمگیر مخاطبان عام قرار گرفت و هم تحسین منتقدان و روشنفکران را برانگیخت.
پس از انقلاب، فعالیت او کمرنگتر شد اما به خلق آثاری درخشان ادامه داد. «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵) که اقتباسی هوشمندانه و بومیشده از «داشتن و نداشتن» همینگوی است، جایزه پلنگ برنزی جشنواره لوکارنو را برای او به ارمغان آورد و به گمان بسیاری، برترین اقتباس تاریخ سینمای ایران است. «ای ایران» (۱۳۶۸) و «کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) دیگر آثار او در این دوران هستند.
«آرامش در حضور دیگران»: تقوایی در این فیلم با تکیه بر پشتوانه ادبی خود، فضای فاجعهبار داستان ساعدی را در خانوادهای فروپاشیده به رهبری یک سرهنگ بازنشسته به بهترین شکل به تصویر کشید.
«صادق کرده»: در این اثر، تقوایی ظرافت هنری خود را در نمایش دو تلقی متفاوت از یک رنج واحد به نمایش میگذارد؛ یکی با روحیه عصیانگر، جنایت را راه آرامش میداند و دیگری با منطقی محتاطانه با آن برخورد میکند.
«نفرین»: در این فیلم نیز بحرانهای روحی آدمها عامل ایجاد جاذبه و دافعه میان آنهاست. تقوایی و نعمت حقیقی (فیلمبردار) در انطباق فضای فیلم با تلاطمات روحی شخصیتها بسیار موفق عمل کردهاند.
«ناخدا خورشید»: تقوایی با شناخت عمیق از شخصیتهای همینگوی و تعلق خاطر به محیط جنوب، به «ناخدا خورشید» هویتی اقلیمی و ابعادی اسطورهای بخشید و او را به آخرین بازمانده سازشناپذیر یک بندر پرتافتاده تبدیل کرد.
یکی از وجوه جداییناپذیر زندگی حرفهای تقوایی، انبوه کارهای ناتمامی است که در کارنامه دارد. او سه سال از عمر خود را صرف نگارش و پیشتولید سریال «کوچک جنگلی» کرد اما پروژه از او گرفته شد. دو فیلم سینمایی «زنگی و رومی» (۱۳۸۱) و «چای تلخ» (۱۳۸۳) نیز در میانه فیلمبرداری متوقف و برای همیشه بایگانی شدند. این «ناتمامها» نه تنها حاصل کمالگرایی او، بلکه نتیجه شرایط نامساعد، سانسور و عدم حمایتهای دولتی بود.
ابراهیم حاتمیکیا درباره او و بهرام بیضایی میگوید:
«کسانی مثل بیضایی و تقوایی فیلمهای سنگین میسازند و سخت میسازند. بنا بر این تهیهکننده هم به سختی به سمت آنها میرود.»
تقوایی همواره موضعی منتقدانه نسبت به سانسور داشت و آشکارا میگفت:
«تا وقتی که سانسور اینگونه عمل میکند، کار نمیکنم، فیلمی نمیسازم و کتابی چاپ نمیکنم.»
او در سال ۱۳۸۰ جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فجر برای «کاغذ بیخط» را با نوشتن نامهای کنایهآمیز نپذیرفت. تقوایی همچنین یکی از امضاکنندگان بیانیه توقف اعدام معترضان جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ بود.
منوچهر آتشی، شاعر بزرگ، درباره او گفته است:
«من فقط یک سینماگر در حد جهانی در ایران میشناسم و او هم ناصر تقوایی است.»
میراث تقوایی فراتر از تعداد آثارش است. او سینماگری بود که ادبیات را عمیقاً میشناخت و به سینمای ایران آموخت چگونه میتوان اقتباسی خلاق و در عین حال وفادارانه به روح اثر ادبی داشت. دقت او در جزئیات، فضاسازی بینقص و کارگردانی استادانهاش، او را به استادی بیجانشین تبدیل کرده است که تأثیرش بر نسلهای بعد انکارناپذیر خواهد بود.
ناصر تقوایی (۲۲ تیر ۱۳۲۰ – ۲۲ مهر ۱۴۰۴) فیلمساز، عکاس و نویسنده برجسته ایرانی بود که نامش به عنوان یکی از پیشگامان و استوانههای موج نوی سینمای ایران جاودانه شده است. او با خلق شاهکارهایی چون «آرامش در حضور دیگران»، «ناخدا خورشید» و سریال بیتکرار «داییجان ناپلئون»، پیوندی ناگسستنی میان ادبیات غنی معاصر و زبان تصویر برقرار کرد.
از مهمترین آثار سینمایی او میتوان به «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹)، «صادق کرده» (۱۳۵۱)، «نفرین» (۱۳۵۲)، «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵) و «کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) اشاره کرد. سریال «داییجان ناپلئون» (۱۳۵۵) نیز ماندگارترین اثر تلویزیونی اوست که هم مورد استقبال مخاطبان عام و هم تحسین منتقدان قرار گرفت.
تقوایی به عنوان فیلمسازی مؤلف، گزیدهکار و دقیق توصیف شده که ادبیات را عمیقاً میشناخت. سبک او شامل دقت در جزئیات، فضاسازی بینقص و کارگردانی استادانه بود. او به سینمای ایران آموخت چگونه میتوان اقتباسی خلاق و در عین حال وفادارانه به روح اثر ادبی داشت و غالباً به آثارش هویتی اقلیمی و ابعادی اسطورهای میبخشید.
او جوایز معتبری چون نشان فیروزه هفتمین دوره سینما حقیقت (۱۳۹۲)، جایزه پلنگ برنزی جشنواره لوکارنو برای «ناخدا خورشید» (۱۹۸۸)، شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز برای فیلم کوتاه «رهایی» (۱۹۷۲)، و شیر نقره جشنواره فیلم ونیز برای «آرامش در حضور دیگران» (۱۹۷۲) را کسب کرده بود. همچنین نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای فیلم «قصههای کیش» (۱۹۹۹) شد.
تقوایی همواره موضعی منتقدانه نسبت به سانسور داشت و آشکارا اعلام میکرد تا وقتی سانسور اینگونه عمل میکند، فیلمی نخواهد ساخت. او همچنین پروژههای نافرجامی چون سریال «کوچک جنگلی» و فیلمهای سینمایی «زنگی و رومی» و «چای تلخ» را در کارنامه خود داشت که به دلیل کمالگرایی او، شرایط نامساعد یا عدم حمایتهای دولتی در میانه راه متوقف و بایگانی شدند.
پاسخ ها