اگر جزو کسانی هستید که اغلب به شما میگویند خیلی ساده هستید و نباید به همه اعتماد کنید، شاید دلایلی برای این خصلتتان دارید! اما این سادهدلی قطعاً جایی، کار دستتان میدهد. چطور کمتر سادهدل باشیم؟
اگر همیشه به دیگران اعتماد میکنید یا تجربه کمی از ارتباط با دیگران دارید، ممکن است بگویند سادهدل هستید. آدمهای ساده معمولاً خیلی سریع به دیگران اعتماد میکنند و همین باعث میشود که دائماً خیانت ببینند یا آسیب بخورند.
سادگی، همیشه چیز بدی نیست. سادهبودن باعث میشود که مثبتنگرتر و پذیراتر باشید. اما اگر بخواهید کمتر سادهدل باشید، باید تجارب جدیدی کسب کنید؛ بیشتر سفر کنید و با انواع مختلف آدمها آشنا شوید. این کارها، دید شما را به دنیا وسیعتر کرده و شما را جهاندیدهتر میکنند. همچنین، لازم است که در موقعیتهای اجتماعی یک سری موارد احتیاطی را رعایت کنید.
گاهی وقتها آدمها به خاطر داشتن جهانبینی محدود یا تجربه کم از زندگی، سادهدل به نظر میرسند. بیرون آمدن از خانه و تعامل با کسانی که زندگی بسیار متفاوتی نسبت به شما دارند، چیزهای زیادی به شما میآموزد. این آموختهها کمک میکنند تا به دنیا با درک ظریف و دقیقتری بنگرید.
برای آشنایی با افراد مختلف، چند نکته را در نظر بگیرید:
برخی افراد سادهدل بار آمدهاند، زیرا در محیطی بسته بزرگ شدهاند. ممکن است والدینتان اجازه نمیدادند به دورهمیها و جشنهای مختلف بروید و با همسالانتان به خوبی وقت بگذرانید. به همین دلیل، از برخی تجارب زندگی جا ماندید.
برای جبران زمان از دست رفته، هر فعالیت هیجانانگیزی که به ذهنتان میرسد، انجام دهید. چتربازی بروید، در پارکی طبیعی پیادهروی طولانی کنید یا کمپ بزنید، یک رمان بنویسید یا زبان جدیدی بیاموزید. به این طریق، دیدگاههای جدیدی نسبت به دنیا و آدمها پیدا میکنید.
تجربههای جدید، به رشد سلولهای جدید مغزی هم کمک میکند. پس با تجربههای جدید، نه تنها دایره رفتاری خود را گسترش میدهید و داستانهای جدیدی برای تعریف کردن پیدا میکنید، بلکه به سلامت مغزتان نیز کمک میکنید.
وقتی که همیشه کارهایتان را به یک روش ثابت انجام دهید، تغییر ناگهانی مسیر برایتان سخت خواهد بود. با این حال، اگر از منطقه امنتان بیرون نیایید، هرگز نخواهید فهمید که چه تواناییهایی دارید و قادر به انجام چه کارهایی هستید.
پس فقط به خاطر اینکه اکنون زندگی راحتی دارید، به سبک زیستن معمولی قانع نشوید. در همه حال، به دنبال تجربههای متفاوت باشید. در این مسیر، شناختتان از جهان هم بیشتر خواهد شد. خارج شدن از منطقه امن میتواند روح زندگیتان را تجدید کند و شما را با بخشی از وجودتان آشنا کند که تا به حال از آن غافل بودهاید. استقبال از فرصتهای جدید و چالشبرانگیز، باعث افزایش بهرهوری، خلاقیت و رضایت شما خواهد شد.
بازدید از مکانهای جدید، دنیا را برایتان کوچکتر میکند! سفر کردن به هر کجا که باشد، چه استان مجاور و چه دور دنیا، آدمی را از حالت خامی بیرون میآورد و به او، دیدگاهی وسیع میبخشد. اما چرا آدمهای ساده، کمتر بیرون میروند؟
آدمهای سادهدل ممکن است مهارتهای اجتماعی ضعیفی داشته باشند که باعث میشود کمتر بخواهند اینجا و آنجا بروند. اما سفر کردن، مهارتهای اجتماعی به شما میآموزد و نگاه و تعاملتان با دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد. به شما پیشنهاد میکنیم حتی به صورت انفرادی، سفر کنید! چرا؟
سفر انفرادی، غرایز طبیعیتان را تقویت کرده و شما را با چالشهایی مواجه میکند که پس از این تجربه، کارهایی مانند دوستیابی، غذا خوردن در رستوران یا فیلم دیدن به تنهایی، برایتان بسیار آسانتر خواهند شد. همچنین، اعتماد به نفس را افزایش میدهد. وقتی روی همراهی بقیه تمرکز نکنید، احتمال ملاقات با آدمهای جدید و تجربههای تازه افزایش پیدا میکند.
نکته مهم: اطمینان حاصل کنید که با ذهنی باز، به استقبال تجربههای جدید میروید؛ زیرا مواجه شدن با فرهنگهای متفاوت، خطر «شوک فرهنگی» را افزایش میدهد. اگر آدمی سادهدل باشید، این شوک ممکن است برایتان بسیار سنگین تمام شود. بپذیرید که در سفر قرار است با تجارب و آدمهای بسیار متفاوتی مواجه شوید و این تجارب، ممکن است همیشه برایتان خوشایند نباشند. این هم بخشی از شناخت جهان و زندگی در مکانهای دیگر است.
همانطور که ارتباط با دیگران از پیشینههای مختلف، دیدگاهتان را گسترس میدهد، کمک به نیازمندان هم چنین تأثیری دارد. به علاوه، شما را از حالت بیتجربگی بیرون میآورد و در حل مشکلات جامعه سهیم میکند.
شاید عجیب به نظر برسد اما کار داوطلبانه، برای سلامت بدن هم مفید است! چگونه؟ این نوع کارها، مزایای جسمانی و ذهنی متعددی دارند. برای مثال، به شما حس هدفمندی و رضایت میدهند.
برای شروع، به تواناییهای خود فکر کنید. بسیاری از موقعیتهای کار داوطلبانه، مهارت خاصی نیاز ندارند اما اگر در کار با رایانه مهارت دارید یا آدمی «مردمدار» هستید، میتوانید فرصتهایی متناسب با مهارتها و شخصیت خود پیدا کنید.
زمانی که بیشتر در معرض تعاملات اجتماعی قرار بگیرید، متوجه میشوید که آدمهای خوب و بد، همه جا حضور دارند. پس به نوع افرادی که با آنها آشنا میشوید، دقت کنید. خوب است دو تا نکته را در نظر داشته باشید:
قبل از اینکه به کسی اعتماد کنید، به او فرصت دهید تا ماهیت واقعیاش را آشکار کند. نیازی نیست برای لذت بردن از همنشینی دیگران، اجازه دهید که خیلی سریع به شما نزدیک شوند. دو نکته را در نظر بگیرید:
آشنایی با افراد جدید، تجربهای تازه و هیجانانگیز است اما باید مراقب رفتارهایی باشید که نشان میدهند ممکن است آن فرد، نیت مثبتی نسبت به شما نداشته باشد. هنگام آشنایی با آدمهای جدید، به چند موضوع دقت کنید:
تا زمانی که با افراد جدید احساس راحتی پیدا نکردهاید، تنها در حد گفتوگوهای سطحی با آنها صحبت کنید. بیشتر به حرفهای طرف مقابل گوش دهید تا اینکه از خودتان صحبت کنید. چنین رفتاری با آدمهای جدید میتواند نوعی مزیت هم محسوب شود؛ چرا که اغلب مردم از صحبت کردن درباره خود لذت میبرند و خوشحال میشوند که شنوندهای مشتاق داشته باشند. در این مورد، به دو نکته دیگر هم توجه کنید:
آنچه از زبان جاری میشود، ممکن است با آنچه در دل احساس میکنیم متفاوت باشد. کلمات تنها ۷ درصد ارتباط را تشکیل میدهند؛ در حالی که ۵۵ درصد منظور آدمها در زبان بدن و ۳۰ درصد در لحن صداست. برای فهم بهتر منظور دیگران، به نکتههای زیر دقت کنید:
به بعضیها سادهدل میگوییم، چون تصور میکنند که میتوانند دیگران را تغییر دهند؛ با محبت، کمک کردن یا باور داشتن به آنها. این دیدگاه بهویژه در روابط عاطفی رایج است. برای آنکه کمتر سادهدل باشید، بپذیرید که هر فرد مسئول رفتار و عملکرد خود است.
برای مثال، یکی از نشانههای رایج روابط عاطفی ناسالم این است که فرد باور دارد میتواند با عشق ورزیدن، شریک خود را وادار به ترک رفتارهای ناسالم یا انسانی بهتر کند. حمایت از شریک عاطفی خیلی خوب است، اما نمیتوانید او را صرفاً با عشق ورزیدن تغییر دهید.
حتی اگر سادهدل باشید، باز هم شخصیتی منحصر به فرد دارید که میتوانید به دنیا عرضه کنید. در حقیقت، افراد سادهدل ممکن است ریسکهای بیشتری بپذیرند و نسبت به افراد باتجربه که همواره به خود تردید و شک دارند، کارآمدتر باشند. یاد بگیرید که خود واقعیتان را بپذیرید.
تغییر از سادهدلی به فردی دقیق و نکتهسنج، یکشبه اتفاق نمیافتد. به خود فرصت بدهید تا در تشخیص نیات و شخصیت اطرافیانتان، مهارت بیشتری پیدا کنید. مدتی از شروع روابط جدید فاصله بگیرید تا زمانی که احساس کنید در تشخیص نیتهای دیگران توانمندتر شدهاید.
بعضیها، «ساده بودن» را تعریف میدانند و برخی، توهین! اینکه چه برداشتی از ساده بودن داشته باشید، به خودتان مربوط است اما لازم است که از خطرات سادهدلی بیش از حد جلوگیری کنید تا آسیب کمتری ببینید.
آیا شما آدم سادهدلی هستید یا آدم سادهدل نزدیکی را میشناسید؟ به نظر شما، شخصیت چنین آدمی مثبت است یا منفی؟ چه ویژگیهایی را در سادهدل بودن خود یا فردی نزدیک، ارزشمند و چه ویژگیهایی را آسیبزننده تلقی میکنید؟ لطفاً نظرات خود درباره سادهدل بودن را با ما و دیگر خوانندگان «چطور» در میان بگذارید.
سادهدلی ممکن است با نابالغی اشتباه گرفته شود، اما این دو یکی نیستند. «نابالغ» بهمعنای کاملنشده یا رشدنیافته است، در حالی که «سادهدل» به کسی گفته میشود که در یک زمینه خاص، دانش یا تجربه کافی ندارد. بسیاری از افراد کاملاً بالغ ممکن است در برخی زمینهها سادهدل باشند.
خیر، افراد بسیار باهوش هم ممکن است در برخی مسائل سادهدل باشند. واژه «نادان» به کسی اطلاق میشود که فاقد هوش یا قدرت قضاوت است، در حالی که سادهدل بودن تنها به کمتجربگی یا فقدان خرد در یک حوزه خاص اشاره دارد، نه میزان هوش فرد.
در بیشتر موارد، سادهدل خواندن یک فرد با بار منفی همراه است، اما همیشه اینگونه برداشت نمیشود. برخی افراد، سادهدلی را نوعی خوشبینی یا معصومیت میدانند.
منبع: wikihow
پاسخ ها