تربیت فرزند پسر کار سخت و چالشبرانگیزی به نظر میرسد. چطور باید فرزندمان را تربیت کنیم که گرفتار کلیشههای جنسیتی نشود؟ چه نکاتی را باید مدنظر داشته باشیم؟ در این مقاله، ابتدا پای صحبت یکی از والدینی مینشینیم که او هم دغدغه تربیت پسرش را دارد و بعد درباره تربیت فرزند پسر در گروههای سنی مختلف صحبت میکنیم. با ما همراه باشید.
پسر کوچک من رهبری گروهی پسرانه را بر عهده دارد. من این را تازگی فهمیدهام، زمانی که برای تماشای مسابقه اسبسواری رفته بودیم. پسرم در جمع خانواده روی یکی از اسبها شرطبندی کرده بود. اسب در ابتدا جلو بود، اما کمکم از اسبهای دیگر عقب ماند و با عقبماندن این اسب، رنگ از روی پسرم پرید و با نگرانی مسابقه را دنبال میکرد.
درنهایت یک سوارکار زن برنده این مسابقه شد و تحلیلگران میگفتند اولین بار است که در مسابقات ملی اسبسواری نفر اول زن بوده است. یکدفعه پسر کوچک من زد زیر گریه. او از اینکه یک دختر برنده شده بود، ناراحت بود و من با تعجب به این فکر میکردم که چرا پسرم چنین افکاری دارد و منشأ این افکار کجاست. این کلیشههای نادرست باعث میشود دختران و پسران کوچک از همان ابتدا از هم فاصله بگیرند.
پسر ۴ساله من کودکی دوستداشتنی و کنجکاو است و بهشدت خواهر بزرگترش را دوست دارد، اما به نظر میرسد که با خواهرش هم گرفتار همین تضادهاست. پسر من و میلیونها پسربچه دیگر برای عبور از دوران بلوغ و رسیدن به جوانی راه پرپیچوخمی را در پیش دارند و ما والدین باید به آنها کمک کنیم که بهخوبی این مسیر را طی کنند.
ما اولین نسلی نیستیم که میخواهیم پسرانی متفاوت تربیت کنیم؛ قطعا در نسلهای گذشته هم پدران و مادران زیادی بودهاند که بهدنبال تربیت بهتر پسران و ازبینبردن کلیشههای نادرست بودهاند. تفاوت ما و نسلهای پیشین احتمالا این است که اکنون مردان بیشتری این را پذیرفتهاند که باید در بسیاری از الگوهای زندگی تجدیدنظر کنند.
شب ناامیدکننده مسابقه اسبسواری، وقتی میخواستم پسرم را بخوابانم، سعی کردم کمی دلداریاش بدهم و به او گفتم: «موفقیت فقط مال مردها نیست و زن و مرد برای رسیدن به موفقیت تلاش میکنن. درسته که برنده مسابقه زن بود، اما اسبش نر بود.» پسرم از این حرفم خوشش آمد، آرام شد و خوابید. خودم هم تصمیم گرفتم از گوگل و والدین دیگر در این زمینه کمک بگیرم.
سؤالاتم را تایپ کردم:
گوگل در جواب سؤالاتم مقالهها، تحقیقات و پادکستهای زیادی را پیشنهاد داده بود؛ فیلمی از سخنرانی چیماماندا آدیچی، نویسنده و فمینیست نیجریهای، را تماشا کردم. آدیچی گفته بود زمان آن رسیده است که از مردان جوان جهان فمینیست بسازیم.
با چند کلیک کنجکاوانه دیگر به کتاب نویسندهای بهنام سونورا جها، نویسنده و محقق، رسیدم. نام کتابش این بود: «چطور فرزندی فمینیست تربیت کنیم؟» پس از مطالعه چند فصل از کتاب، به او ایمیل زدم و پرسیدم «چطور پسرم را تربیت کنم؟» سونورا به ایمیلم جواب داد و بعد با هم تلفنی صحبت کردیم. او گفت: «در وهله اول خوشحالم که از من کمک گرفتی، چون من اعتقاد دارم که دیگر زمان تغییرکردن است. مردانگی سنتی دیگر مؤثر نیست و نهتنها برای زنان، بلکه برای مردان هم کاراییاش را از دست داده است.»
سونورا هم مثل آدیچی معتقد بود که پسران باید در نوعی سیستم فمینیستی بزرگ شوند. سونورا مادری مجرد است که پسرش را بهتنهایی بزرگ کرده است. او در میان صحبتهایش گفت: «در تمام مدتی که پسرم را بزرگ میکردم، شاید رویهمرفته ۳ بار از کلمه فمینیسم استفاده کرده باشم. منظورم این است که هر روز صبح اصول فمینیسم را برایش تکرار نکردهام. در عوض رفتارهای کلیشهای را در برخورد با او کنار گذاشتم. به پسرم اجازه دادم گریه کند و هیچوقت به او نگفتم مرد که گریه نمیکند! از تبعیضها و مشکلاتی که پیش روی دختران قرار دارد برایش صحبت کردم و در کل طوری با او رفتار میکردم که خودبهخود فمینیست بار بیاید.»
بهاعتقاد سونورا، توافق اجتماعی همدلانه و عادلانه نهتنها برای دختران، بلکه برای پسران هم بهتر خواهد بود و چه مسیری سریعتر از واردکردن اصول فمینیستی به ذهن پسران؟
سونورا گفت باید نحوه ارتباط برقرارکردن با پسرم را تغییر بدهم و شیوهای جدید را امتحان کنم. او گفت باید از موقعیت ناراحتی پسرم در مسابقه اسبسواری استفاده میکردم و با مکالمهای متفاوت با او ارتباط برقرار میکردم. مثلا گفت اگر من جای تو بودم، چیزی شبیه به این به پسرم میگفتم: «متأسفم که اسب تو در مسابقه برنده نشد، اما الان خانواده سوارکار برنده خیلی برایش خوشحالاند و مردانی که در این مسابقه باختند احتمالا از این بهبعد بیشتر تلاش خواهند کرد. من فکر میکنم ما باید برای پیروزی آن زن و تلاشش خوشحال باشیم. اینطوری ما هم بخشی از پیروزی او هستیم.»
بهاعتقاد سونورا، برای تربیت پسرانی بیدار و هوشیار گفتوگو مهمترین اصل است.
اوجو آسیکا، نویسنده وبلاگ فرزندپروری و مادر ۲ پسر نوجوان، میگوید از هر ابزاری مانند بازیهای ویدئویی، مسابقات فوتبال و انواع فعالیتهای فرهنگی برای ایجاد انگیزه فکرکردن به مسائل در فرزندانش استفاده کرده است.
او میگوید: «مثلا وقتی پسر بزرگم در حال بازی ویدئویی با دوستانش است، به حرفهایشان گوش میکنم و میبینم در حال بازی چقدر فحش میدهند. شاید فکر کنید در این شرایط بهترین کار این باشد که از فرزندتان انتقاد کنید یا بخواهید صحبتکردنش را اصلاح کند، اما این برای من نوعی فرایند یادگیری است. من در این شرایط شاید این سؤال را از پسرم بپرسم که «چرا این کلمات زشت رو گفتی؟ میدونی معنیشون چیه؟» من سعی میکنم دیدگاه فرزندم را به چالش بکشم، ولی در عین حال میپذیرم که همه اینها بخشی از تجربیات اوست.»
«باید اعتراف کنم که این مسیر، مسیر همواری نیست. یعنی شرایط طوری نیست که بتوانید بهراحتی و طی ۱ یا چند بار گفتوگو همهچیز را حل کنید. همیشه باید این را در گوشه ذهنتان داشته باشید که کودکان گستره توجه محدودی دارند و در تعامل با آنها نباید وارد حالت سخنرانی شوید.»
در ادامه تحقیقاتم، در فضای مجازی از کاربران پرسیدم که آیا تکنیکهای راحتی دارند که برای والدین دیگر هم مؤثر باشند و یکی از کاربران بهنام مالینا دربن پاسخ غیرمنتظرهای به سؤالم داد: «پتو».
او گفت: «اگر روشهای معمولی و غیرتخصصی تربیت و پرورش پسرانمان را بررسی کنیم، متوجه شکاف بزرگی میشویم. ما هیچوقت به پسرانمان یاد ندادهایم که چطور در لحظات سخت خودشان را آرام کنند و به آرامش برسند. در حالی که در این زمینه آموزشهای کاملی برای زنان وجود دارد. در واقع بهجای آموزش خودمراقبتی به پسرانمان، از آنها میخواهیم وقتشان را با کارهایی مانند ورزش پر کنند. من مواقعی که احساس میکنم پسرم حال روحی خوبی ندارد، به او پیشنهاد میکنم دوش بگیرد، یک نوشیدنی گرم برای خودش درست کند و دورش یک پتو بپیچد. شاید این بهنظرتان عجیب باشد، اما با این کار به او یاد میدهم که خودش را کمی آرام کند. در واقع من از رفتارهایی که بهاشتباه به زنان نسبت داده میشوند برای آرامکردن پسرم استفاده میکنم آن هم بدون فکرکردن به اینکه این کار مردانه است یا نه.»
در ادامه با روانشناسی بهنام مایکل رایچرت صحبت کردم. رایچرت سال گذشته کتابی بهنام «چگونه پسرمان را تربیت کنیم؟» نوشته و منتشر کرده است.
رایچرت در این کتاب از والدین میپرسد: «روزتان را مرور کنید. در روزی که گذشت چند دقیقه به حرف پسرتان گوش دادید، او را بازخواست نکردید، از او سؤالی نپرسیدید، افکارتان را به زبان نیاوردید و فقط و فقط از بودنش خوشحال بودید و به حرفهایش گوش کردید؟»
برای تربیت فرزند پسر ۴ساله در وهله اول از آموزش کلیشههای جنسیتی خودداری کنید. به نحوه تقسیم کارها در خانه توجه داشته باشید. از پدر خانواده هم بخواهید برای انجام کارها کمک کند. با چنین کاری این ذهنیت را از بین میبرید که مردان مسئول هیچ کاری در خانه نیستند. مراقب باشید چه میگویید و چگونه با جنس مخالف رفتار میکنید. پرهیز از کلیشههای جنسیتی در درازمدت نتیجه خواهد داد. بر اساس پژوهشها، مردانی که کلیشههای جنسیتی کمتری دارند، ازدواج شادتر و رابطه عاشقانه مثبتتری دارند.
مایک دومیترز، نویسنده و محقق، میگوید: «در این مرحله لازم نیست وارد مرزهای جنسی شوید، اما مهم است که خیلی زود به پسرتان بفهمانید که حق دارد تعیین کند چه کسی میتواند بدنش را لمس کند یا او را ببوسد.»
یعنی همه، حتی مادربزرگ و پدربزرگ، قبل از بوسیدن یا درآغوشگرفتنش باید از او اجازه بگیرند. اگر تمایلی نداشت، مجبورش نکنید. سپس به او بیاموزید که دیگران هم این حق را دارند و نمیتوانیم بدون اجازه کسی را ببوسیم یا لمس کنیم. یادگیری احترام به این حدومرزها باعث میشود در آینده روابط موفقتری داشته باشد.
پژوهشها حاکی از ایناند که تقریبا ۴۰درصد از پسران دبستانی فکر میکنند پسران باهوشتر از دختران هستند. برای پیشگیری از ایجاد چنین تفکری پسرتان را به بازی و دوستی با دختران جمع تشویق کنید. هرچه بیشتر پسران را تشویق کنید که وقتشان را با دختران بگذرانند، کمتر درگیر این نوع کلیشههای خودبرتربینی میشوند.
در تربیت فرزند پسر 7 ساله، هنگام تشویق پسرتان به بازی با دختران فقط به جنسیت اکتفا نکنید. به او یاد بدهید که باید بدون توجه به نژاد، جنسیت، مذهب و وضعیت اجتماعیاقتصادی دیگران، با آنها محترمانه رفتار کند.
در تربیت فرزند پسر 6 ساله، هرگز به او نگویید «مرد که گریه نمیکنه» یا «چرا مثل دخترها رفتار میکنی؟». این نوع صحبتکردن علاوه بر تقویت کلیشههای جنسیتی، واقعا مضر است. اگر پسربچهها نتوانند صادقانه احساسشان را بیان کنند، ممکن است سرخورده شوند و احساسات منفی زیادی در وجودشان ایجاد شود.
بر اساس گزارش سال ۲۰۱۷ گروه پروموندو (سازمانی که عدالت جنسیتی را ترویج میکند)، مردانی که با هنجارهای سنتی جنسیتی از جمله پنهانکردن احساسات موافقاند، بیشتر در معرض افسردگی، افکار خودکشی و رفتارهای پرخطر قرار دارند. بنابراین مهم است که برای پسرتان گوش شنوا باشید و به او اجازه دهید احساساتش را بیان کند.
دکتر رایچرت میگوید: «زمانی که والدین بتوانند با پسرشان بهگونهای ارتباط برقرار کنند که احساس ارزشمندی کند، پسر قدرت این را پیدا میکند که از تنشها، درگیریها و استرسها خلاص شود.»
دوران نوجوانی زمان خوبی است که به پسرتان توضیح دهید اظهارنظرها، شوخیها و حرکات جنسی ناخواسته یا نامناسب هیچوقت خوب نیستند. ممکن است احساس ناخوشایندی داشته باشید، اما میتوانید مکالمه را با این سؤال شروع کنید: «بهنظرت راه نشوندادن دوستداشتن چیه؟» به پسرتان کمک کنید یاد بگیرد چطور به شیوهای خوشایند به کسی لبخند بزند یا کسی را تحسین کند. همچنین به او کمک کنید رکبودن را تمرین کند.
شاید فکر کنید دوران نوجوانی برای صحبت درباره این موضوعات زود است، اما طبق نظرسنجیها و تحقیقات، بسیاری از روابط در این دوره شکل میگیرند و یادگیری برخی اصول خوب است. درباره احترام به یکدیگر، صرف زمان و تلاش برای رابطه، نشاندادن قدردانی، مخالفت توأم با درک و شفقت و عذرخواهی در صورت اشتباهکردن با پسرتان صحبت کنید.
طبق پژوهشی که سال گذشته انجام شد، نوجوانانی که در محیط خانوادگی مثبتی بزرگ شدهاند (یعنی پدر، مادر و سایر اعضای خانواده به یکدیگر محبت میکنند و یکدیگر را حمایت میکنند) در روابط خود مهارتهای حل مسئله بهتری دارند.
متأسفانه ممکن است انتظارات اجتماعی باعث شوند پسران نوجوان احساس کنند باید سرسخت، پرخاشگر یا حتی خشن باشند. این فشارها را درک کنید. به پسرتان بگویید: «میدونم که فکر میکنی برای مردشدن باید خشن و سختگیر باشی، اما راههای زیادی برای مردشدن هست.» سپس چند نمونه برایش مثال بزنید، مانند پسران بزرگتر یا مردان خانوادهتان که به حل مسالمتآمیز تعارضات احترام میگذارند یا افراد مشهوری که فکر میکنید الگوی خوبی هستند.
میزان خشونتی را که پسرتان در معرض آن قرار میگیرد، محدود و به او یادآوری کنید که اگرچه عصبانیت و ناامیدی احساساتی عادیاند، او نمیتواند آنها را با خشونت ابراز کند. به او کمک کنید روشهای مناسبی برای مهار اینگونه احساسات پیدا کند.
مادران الگوی اصلی زن در زندگی پسران هستند و نقش مهمی در رشد هویت پسرشان ایفا میکنند. این بهنوبه خود بر نحوه ارتباط آنها با دیگران، به ویژه با دختران و زنان، اثر میگذارد.
چند تکنیک برای تربیت فرزند پسر لجباز:
شما هم فرزند پسری دارید که نگران تربیت او هستید؟ راهکار یا نکتهای دارید که به این مقاله اضافه کنید؟ لطفا نظرات و تجربیات ارزشمندتان را با ما و کاربران عزیزمان در میان بگذارید.
پاسخ ها