جهان ادبیات در روز پنجشنبه، ۹ اکتبر ۲۰۲۵، شاهد اعلام نامی بزرگ به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات بود: لاسلو کراسناهورکایی (Krasznahorkai László)، نویسنده برجسته مجارستانی. آکادمی سوئد، این نویسنده را به پاس «آثار تأثیرگذار و الهامبخشی که در میان وحشت آخرالزمانی، قدرت هنر را دوباره تأیید میکند» شایسته دریافت این جایزه دانست. کراسناهورکایی که اغلب با نویسندگان بزرگی چون فرانتس کافکا (ترتیب خواندن کتاب های کافکا) و ساموئل بکت مقایسه میشود، به خاطر نثر پیچیده، جملات طولانی و مارپیچ، و نگاه بدبینانه اما عمیقاً انسانیاش به جهان شهرت دارد. در ادامه، نگاهی جامع به زندگی، سبک نوشتاری و مهمترین آثار این نویسنده خواهیم داشت.
لاسلو کراسناهورکایی در ۵ ژانویه ۱۹۵۴ در شهر کوچک گیولا در مجارستان به دنیا آمد. او پس از تحصیل در رشته حقوق و ادبیات مجاری، فعالیت ادبی خود را آغاز کرد. اولین رمان او، «تانگوی شیطان» (Sátántangó) که در سال ۱۹۸۵ منتشر شد، به سرعت او را به عنوان صدایی نو و قدرتمند در ادبیات مجارستان مطرح کرد. این رمان که تصویری تاریک و آخرالزمانی از فروپاشی یک روستای کوچک ارائه میدهد، تمام ویژگیهای اصلی سبک او را در خود داشت: جملات بلند و نفسگیر، فضاسازی مالیخولیایی و شخصیتهایی که در مرز فروپاشی روانی و اجتماعی قرار دارند.
شهرت جهانی کراسناهورکایی با ترجمه آثارش به زبانهای دیگر و همکاریهای سینماییاش با بلا تار، کارگردان شهیر مجار، گسترش یافت. اقتباس سینمایی هفت ساعته بلا تار از رمان «تانگوی شیطان» در سال ۱۹۹۴، جایگاه این اثر را به عنوان یک شاهکار مدرن تثبیت کرد. این همکاری در فیلمهای دیگری چون «نفرین» (Kárhozat) و «هارمونیهای ورکمایستر» (Werckmeister harmóniák) – که بر اساس رمان «سودای مقاومت» ساخته شد – ادامه یافت.
سوزان سونتاگ، نویسنده و منتقد سرشناس آمریکایی، او را «استاد معاصر مجارِ آخرالزمان» نامید؛ عبارتی که به خوبی بیانگر جهانبینی حاکم بر آثار اوست.
آنچه بیش از هر چیز، نثر کراسناهورکایی را متمایز میکند، استفاده او از جملات بسیار طولانی و پیچیده است. او خود راوی این سبک است و معتقد است که جملات کوتاه، مصنوعی هستند و زندگی واقعی در جریانی پیوسته از کلمات و افکار رخ میدهد. مترجم انگلیسی او، جورج سیرتس، این سبک را به «جریان آهسته گدازهی روایی» تشبیه کرده است.
نثر او خواننده را به نوعی هیپنوتیزم میکند و مرز میان واقعیت، رویا و کابوس از بین میرود. این سبک نوشتاری، راهی قدرتمند برای به تصویر کشیدن مضامین اصلی آثار اوست:
پیش از دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۲۵، کراسناهورکایی جوایز معتبر دیگری را نیز از آن خود کرده بود که نشان از جایگاه والای او در ادبیات معاصر جهان دارد:
برای ورود به دنیای پیچیده و مسحورکننده این نویسنده، که هر اثرش دعوتی به یک مکاشفه آخرالزمانی است، میتوان از شاهکارهای زیر آغاز کرد:
این رمان که نقطه عطفی در کارنامه کراسناهورکایی است، داستان ساکنان یک روستای دورافتاده و در حال احتضار در مجارستان را روایت میکند که با بازگشت دو شخصیت مرموز، امیدوار به تغییر و رستگاری میشوند اما در نهایت در دام وعدههای دروغین گرفتار میآیند. این کتاب یک مرثیه قدرتمند درباره امیدهای واهی و ماهیت فریبکار قدرت است.
داستان در یک شهر کوچک و یخزده در مجارستان رخ میدهد که با ورود یک سیرک عجیب و یک نهنگ غولپیکر، دچار هرجومرج و خشونت میشود. رمان از طریق شخصیت اصلی خود، یانوش والموسکا، به مفاهیمی چون نظم و بینظمی، زیبایی و زشتی، و مقاومت در برابر جنون جمعی میپردازد.
کورین، یک بایگان منزوی، به نسخهای خطی و اسرارآمیز برمیخورد و متقاعد میشود که باید آن را پیش از نابودی جهان، در اینترنت جاودانه کند. او برای این مأموریت خطیر به نیویورک سفر میکند. این رمان کاوشی تکاندهنده در باب تاریخ، حافظه و تلاش مذبوحانه انسان برای حفظ معنا در برابر نیستی است.
این رمان که بسیاری آن را شاهکار کراسناهورکایی میدانند، داستان بازگشت یک بارون پیر و تبعیدی به زادگاهش در مجارستان است. بازگشت او شهر را – که غرق در شایعات و توهمات است – به آشوب میکشد. کتاب، ترکیبی استادانه از کمدی سیاه، هجو اجتماعی و تأملات فلسفی درباره پوچی و هستی است.
این کتاب ساختاری متفاوت دارد و از داستانهای کوتاهی تشکیل شده است که هر یک بر لحظهای از خلق یا درک زیبایی هنری تمرکز دارند؛ از بازسازی یک مجسمه بودا در ژاپن گرفته تا تمرین یک بازیگر تئاتر نو. این اثر نگاهی عمیق به ماهیت مقدس و زودگذر هنر و تلاش انسان برای دستیابی به کمال دارد.
لاسلو کراسناهورکایی (Krasznahorkai László) نویسنده برجسته مجارستانی است که در ۹ اکتبر ۲۰۲۵ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. آکادمی سوئد او را به پاس «آثار تأثیرگذار و الهامبخشی که در میان وحشت آخرالزمانی، قدرت هنر را دوباره تأیید میکند» شایسته این جایزه دانست.
سبک نوشتاری او با جملات بسیار طولانی و مارپیچ، نثر پیچیده، فضاسازی مالیخولیایی و نگاه بدبینانه اما عمیقاً انسانیاش به جهان شهرت دارد. او معتقد است جملات کوتاه مصنوعی هستند و زندگی واقعی در جریانی پیوسته از کلمات و افکار رخ میدهد.
مضامین اصلی آثار او شامل فروپاشی و زوال دنیا، پوچگرایی و جستجوی معنا، کمدی سیاه و گروتسک، و یافتن زیبایی در دل ویرانی است. شخصیتهای او اغلب سرگشته و تنها هستند که در جهانی بیمعنا به دنبال امید میگردند.
بله، بلا تار، کارگردان شهیر مجار، اقتباسهای سینمایی موفقی از رمانهای او ساخته است. از جمله معروفترین آنها میتوان به فیلم هفت ساعته «تانگوی شیطان» (۱۹۹۴) و همچنین «هارمونیهای ورکمایستر» (بر اساس رمان «سودای مقاومت») اشاره کرد.
بله، او پیش از نوبل، جوایز معتبر دیگری از جمله جایزه جهانی من بوکر (۲۰۱۵)، جایزه ملی کتاب آمریکا برای ادبیات ترجمه شده (۲۰۱۹) و جایزه بهترین کتاب سال آلمان (۱۹۹۳) را نیز کسب کرده بود.
برای ورود به دنیای او میتوان از رمانهای «تانگوی شیطان»، «مالیخولیای مقاومت»، «جنگ و جنگ»، «بازگشت بارون ونکهایم» و «سئیوبو آن پایین بود» آغاز کرد. هر یک از این آثار جنبهای از جهانبینی و سبک منحصر به فرد او را به نمایش میگذارند.
لاسلو کراسناهورکایی نویسندهای برای خوانندگان صبور و جسور است؛ آنهایی که حاضرند در جملات بیپایان او غرق شوند تا به درکی عمیقتر از وضعیت بشری در دنیای مدرن برسند. آثار او تجربهای ادبی است که تا مدتها ذهن را به خود مشغول میدارد و جایزه نوبل، مهری درخشان بر کارنامه این غول ادبیات معاصر بود.
پاسخ ها