فرض کنید به دلایلی در دل طبیعت گیر افتادهاید یا اینکه در قایقی سرگردانید. شاید هم بعد از سقوط هواپیما در جایی دورافتاده از خواب بیدار میشوید یا حتی به فضا پرتاب شدهاید. آیا در چنین شرایطی میتوانید زنده بمانید؟ امکان ندارد به تماشای بهترین فیلم ها در ژانر بقا بنشینید و سوالی شبیه به این در ذهنتان رژه نرود. شاید با خودتان مدام فکر کنید که اگر من جای او بودم چه میکردم؟
در نبرد انسان با طبیعت چیزی بسیار غریزی نهفته است. همین رمز و راز باعث میشود تا داستان بهترین فیلم ها در ژانر بقا تا این حد جذاب به نظر برسند. از همین روی در این نوشته قصد داریم تا تعدادی از شاخصترین فیلمها با موضوع بقا را به شما معرفی کنیم. پس دفعه بعد که دلتان هوس آندرنالین کرد میتوانید یکی از همین فیلمها را برای خودتان پخش کنید و بعد شکرگزار باشید که از روی کاناپه خانهتان در حال تماشای این ماجرایید! بعضی از این فیلمها از پر بیننده ترین فیلم های جهان هستند.
اگر به دنبال بهترین فیلم ها در ژانر بقا در کوهستان هستید، ۱۲۷ ساعت انتخاب خوبی است. این فیلم امتیاز بالایی نیز در IMDb دریافت کرده و از همین روی میتوان حدس زد که احتمالاً مدتی شما را سرگرم خواهد کرد. فیلم ۱۲۷ ساعت داستان واقعی آرون رالستون یک کوهنورد جوان است. این کوهنورد هنگام کوهنوردی در گراند کانیون، تختهسنگی روی دستش افتاده و در دل کوهستان گیر میکند. او پنج روز در تنهایی مطلق با مرگ دستوپنجه نرم میکند. برای زنده ماندن از هر چیزی که داشت استفاده میکند. در این مدت مدام خانواده، دوستان و عشقش را به یاد میآورد. کسی هم نمیدانست کجا رفته و امیدی به نجات نداشت نیز نداشت.
داستان فیلم زنده از این قرار است که در ۱۳ اکتبر ۱۹۷۲ هواپیمای حامل یک تیم راگبی که از اروگوئه راهی شیلی بود بهدلیل طوفان و هوای نامساعد در کوههای آند سقوط کرد. برخی از سرنشینان جان باختند، اما تعداد زیادی نیز زنده ماندند. آنها در این شرایط باید با مرگ بجنگند تا در این کوهستان زنده بمانند.
از دیگر فیلمهایی که میتوان آن را در لیست بهترین فیلم ها در ژانر بقا قرار داد، یخزده است. داستان فیلم از این قرار است که چند دوست سوار تلهسییژ میشوند. این دوستان مدتی بعد، در ارتفاع گیر میافتند. هوا سرد است و زمان میگذرد. آنها بهدنبال راه نجات میگردند. اما ناگهان اتفاقی غیرمنتظره رخ میدهد.
رایان استون مهندس پزشکی ناسا برای نخستین بار به فضا رفته و همراه مت کوالسکی در حال تعمیر تلسکوپ هابل است. آنها بخشی از یک تیم پنجنفرهاند. یکی از راهپیماییهای فضایی، اخطاری درباره انفجار یک ماهواره روسی دریافت میکنند. تکههای ماهواره با سرعت بالا در حال پراکندگی هستند و به سایر ماهوارهها برخورد میکنند. در این موقعیت دستور داده میشود که همگی فوراً محل را ترک کنند.
اگر از آن دسته افرادی هستید که به فیلمهای ژانر بقا در فضاهای سرد و برفی علاقه دارید، قطعاً برفپیما انتخاب خوبی برایتان خواهد بود. در داستان این فیلم میبینیم که چارلی و دختری بومی از مناطق سردسیر شمالی از سقوط یک هواپیما جان سالم به در میبرند. اما آنها در سرمای شدید شمال گیر افتادهاند. حالا باید راهی برای نجات و خروج از این وضعیت پیدا کنند.
فیلم درباره گروهی از کاشفان نفت است. این افراد بعد از نجات از یک سانحه هوایی در صحرای گوبی، تلاش میکنند با استفاده از لاشه هواپیمای سقوطکرده یک هواپیمای جدید بسازند تا خودشان را نجات دهند.
فیلم به سوی طبیعت وحشی داستان واقعی کریستوفر مککندلس را روایت میکند. او جوانی است که بعد از فارغالتحصیلی، همه چیز را رها میکند و راهی دل طبیعت آمریکا میشود. کارگردان فیلم شان پن است و آن را از روی کتابی با همین نام ساختهاند. این فیلم سفری درونی و معنوی را نشان میدهد و صحنههای جالب توجهی دارد که تماشای آنها خالی از لطف نیست.
قطعاً یکی از مطرحترین فیلمهای ژانر بقا دورافتاده است. در این فیلم چاک نولاند تحلیلگر شرکت فدکس است که برای بهبود بهرهوری به کشورهای مختلف سفر میکند. او با کلی فریرز رابطه نزدیکی دارد و با هم در ممفیس زندگی میکنند. این دو شخصیت قصد ازدواج دارند، اما مشغله زیاد چاک مانع میشود. در شب کریسمس چاک مهمانی خانوادگی را ترک میکند تا به ماموریتی خارج از کشور برود. کلی به او یک ساعت جیبی با عکس خودش هدیه میدهد. چاک هم به او انگشتری میدهد که قرار است بعداً باز شود. هنگام پرواز بر فراز اقیانوس آرام جنوبی، هواپیما در طوفانی شدید سقوط میکند. چاک از هواپیما فرار میکند، با یک قایق بادی نجات مییابد. پس از مدتی شناور بودن به جزیرهای میرسد و در آنجا باید با مرگ مبارزه کند. بهتر است برای اطلاع از ادامه داستان خودتان به تماشای فیلم بنشینید چرا که بدون شک دورافتاده یکی از بهترین فیلم ها در ژانر بقا است.
در فیلم مدفون داستان از این قرار است که پل کانروی یک غیرنظامی آمریکایی است که در عراق کار میکند. یک روز از خواب بیدار میشود و خود را داخل یک تابوت چوبی میبیند. تنها چیزهایی که همراه دارد یک فندک زیپو، یک خودکار و یک تلفن بلکبری است. او در اینجا کمکم اتفاقات گذشته را به یاد میآورد؛ اینکه او و چند نفر دیگر در کمین تروریستها افتادند و پس از اصابت سنگ بیهوش شد. تماسهای او با ۹۱۱، افبیآی و کارفرمایش به جایی نمیرسد.
فیلم سپیدهدم رهایی داستان واقعی دیتر دنگلر، خلبان آمریکایی است که در سال ۱۹۶۵ هنگام بمباران لائوس، هواپیمایش سقوط میکند و اسیر میشود. او به اردوگاه زندانیان منتقل میشود و در شرایطی سخت زندگی میکند. داستان فیلم در واقع تلاش او برای بقا و فرار از اسارت را نشان میدهد.
این فیلم درباره یک زوج آمریکایی است که در تعطیلات به کارائیب میروند. آنها برای غواصی اسکوبا به دریا میزنند، اما خدمه کشتی به اشتباه آنها را جا میگذارند. حالا کیلومترها از ساحل دور ماندهاند و در آبهایی پر از کوسه گرفتار شدهاند. داستان فیلم بر اساس ماجرای واقعی تام و ایلین لونرگان ساخته شده که در سال ۱۹۹۸ هنگام غواصی با گروه Outer Edge Dive Company در سد بزرگ مرجانی، جا ماندند.
تماشای بهترین فیلم ها در ژانر بقا که قدیمی هستند هم لذت خاص خودشان را دارند. در فیلم جرمایا جانسون محصول ۱۹۷۲، شخصیت جانسون با بازی رابرت ردفورد تصمیم میگیرد دور از مردم و در کوهستان تنها زندگی کند. اما این آرامش زیاد دوام نمیآورد. قبیلهای به نام کلاغ به دلیل یک دشمنی قدیمی او را وارد نبردی سخت میکند و زندگیاش دگرگون میشود.
در سال ۲۰۱۰ ویروسی در آمریکا پخش شده که انسآنها را به موجوداتی هار تبدیل کردهاست. این موجودات دیگر انسان نیستند و نمیتوانند در نور زندگی کنند. از همین روی شبها بیرون میآیند و شهر را ویران میکنند. تنها بازمانده دکتر رابرت نویل است که هنوز انسان مانده. او فقط در روز از خانه بیرون میرود و از تاریکی دوری میکند. تنها همدمش هم سگ وفادارش سم است.
فیلم لمس خلأ داستان واقعی دو کوهنورد به نامهای جو سیمپسون و سایمن یاتس را روایت میکند. این دو کوهنورد در سال ۱۹۸۵ از قله سیولا گرانده در رشتهکوه آند پرو پایین میآمدند که جو دچار حادثه میشود. او با پایی شکسته، بهتنهایی و معجزهوار از کوهستان نجات پیدا میکند. این فیلم مستند بر اساس کتابی به همین نام است که جو سیمپسون در سال ۱۹۸۸ نوشته. لمس خلأ از سوی گاردین مهمترین مستند تاریخ سینمای بریتانیا معرفی شده است و بدون شک یکی از بهترین فیلم ها در ژانر بقا است که باید به تماشای آن بنشینید و غرق در حیرت و لذت شوید.
داستان پشت خطوط دشمن از این قرار است که جنگنده آمریکایی اف-۱۸ در یک پرواز شناسایی معمولی بر فراز منطقه بالکان با شلیک دو موشک حرارتی روبهرو میشود. خلبانان با انجام مانور سنگین، موشک اول را منحرف میکنند اما موشک دوم جنگنده را هدف قرار میدهد و آنها مجبور به ایجکت میشوند. نیروهای صرب پس از اسارت و اعدام یکی از خلبانان، به دنبال یافتن خلبان دوم، لاشه هواپیما و نگاتیو دوربین جنگنده هستند.
در سال ۱۹۹۳ جری شپارد (با بازی پل واکر) راهنمای یک پایگاه تحقیقاتی در قطب جنوب است. دکتر دیویس مک کلارن استاد دانشگاه UCLA، به دنبال شهابسنگی کمیاب از عطارد است. اما یخهای خطرناک اجازه نمیدهند وسایل نقلیه سنگین به سمت کوه حرکت کنند. شپارد تصمیم میگیرد از تنها راه رسیدن به کوه ملبورن یعنی استفاده از سورتمه سگها کمک بگیرد.
این فیلم درباره گروهی ۴۲ نفره از شکارچیان سفیدپوست در قرن نوزدهم است که بازرگانی آنها را رهبری میکند. آنها برای شکار میروند اما پس از دزدیده شدن دختری سرخپوست توسط دو مرد سفیدپوست، با حمله بومیان روبهرو میشوند و ۳۲ نفرشان کشته میشوند. ده نفر باقیمانده بخشی از پوستها را جا میگذارند و با قایق فرار میکنند. اما باز هم سرخپوستها آنها را دنبال میکنند. با پیشنهاد هیو گلاس برای دوری از درگیری دوباره سفر رودخآنهای را رها کرده و از راه کوهستان و جنگل به راه میافتند.
اگر یادتان باشد ما یک سریال ایرانی به نام لبه تیغ داشتیم که مضمون بسیار غمناکی داشت. اما لبه تیغی که الان قصد صحبت از آن را داریم یکی از بهترین فیلها در ژانر بقا است. در این فیلم چارلز مورس یک میلیاردر است که همراه با باب گرین و دستیارش استیون به آلاسکا سفر میکند. او از این فکر که همسر جوانش یعنی میکی به باب علاقه دارد بسیار رنج میبرد. داستان از جایی شروع میشود که هواپیمای آنها در دریاچهای دورافتاده سقوط میکند. حالا این سه نفر باید با پای پیاده راهی برای نجات پیدا کنند.
الیوت وون میلیاردر علاقهمند به کوهنوردی، آنی گارت را استخدام میکند تا همراه هم قله K2 در هیمالیا را فتح کنند. اما هنگام صعود، هوا بهطور ناگهانی تغییر میکند. گروه در یک غار گرفتار میشود. پیتر برادر آنی که همان نزدیکی مشغول عکاسی بوده، ماجرا را میفهمد و سریع گروهی برای نجات آنها تشکیل میدهد.
در این فیلم کوین کاستنر نقش ستوانی آمریکایی را بازی میکند که پس از جنگ به سرزمین سرخپوستان فرستاده میشود. او بهتدریج با سرخپوستها ارتباط برقرار میکند. عامل این نزدیکی هم زنی سفیدپوست است که گذشته تلخی دارد و از نظر روانی آسیب دیده است. این فیلم در واقع زندگی طبیعی و صمیمانه سرخپوستان را نشان میدهد و آن را با طمع و خشونت سفیدپوستان مقایسه میکند. سرخپوستان مرد سفیدپوستی را که فرهنگ و اخلاق دارد میپذیرند. اما سفیدپوستان همان مرد را که اکنون شبیه سرخپوستان شده، شکنجه میدهند.
مگر میشود لیام نیسون در یک فیلم ژانر بقا باشد و آن فیلم تبدیل به بهترین فیلم ها در ژانر بقا نشود؟ در این فیلم دیدنی جان رالف اتوی با هنرنمایی لیام نیسون در آلاسکا گرگهای مزاحم پالایشگاه را میکشد و این کار در واقع شغل اوست. او همسرش را از دست داده و میخواهد خودکشی کند، اما به دلایلی منصرف میشود. فردای آن روز همراه چند کارگر سوار هواپیما میشود، اما هواپیما سقوط میکند. فقط او و شش نفر دیگر زنده میمانند. آنها در سرمای شدید و گرسنگی گیر میافتند. خیلی زود میفهمند خطر اصلی نه سرما بلکه گلهای از گرگهاست.
در پیشنمایش این فیلم چنین صحنهای ظاهر میشود: زنی تنها در تاریکی فریاد میزند و نیرویی نامرئی او را میرباید. چهار جوان آمریکایی برای تعطیلات به مکزیک میروند و با ماتیاس(یک توریست آلمانی) آشنا میشوند. او دنبال برادرش هاینریش است که آخرین بار در حفاری یک معبد مایایی دیده شده. دوستش دیمیتری هم همراهشان میشود. به خرابهای دورافتاده میرسند و با روستاییان مایایی مسلح روبهرو میشوند. زبان هم را نمیفهمند.
فیلم جاده بر اساس رمان معروف کورمک کارتی ساخته شده. در این فیلم ویگو مورتنسن نقش مردی بینام بازی میکند. داستان فیلم تاریک و تلخ است و آینده بشر را زیر سؤال میبرد. زمین پس از فاجعهای ویران شده، گیاهی نمانده و غذا کمیاب است. پدری با پسرش راهی سفری در یک جاده میشود تا شاید راهی برای نجات پیدا کنند.
زندگی پی داستان جالبی دارد. در این فیلم یک خانواده بهخاطر مشکلات مالی باغوحششان در هند را میفروشند. بعد از انجام معامله همراه حیوانات با کشتی راهی کانادا میشوند. در میانه راه، کشتی غرق میشود. تنها بازمانده پسر خانواده است که روی قایقی با یک ببر وحشی گیر میافتد. این فیلم یکی از بهترین فیلم های جهان در ژانر خود است.
از دیگر مواردی که میتوان آن را از جمله بهترین فیلم ها در ژانر بقا دانست، مریخی است. در این فیلم شش فضانورد برای ماموریتی ۳۱ روزه به مریخ اعزام میشوند. اما طوفانی شدید آنها را مجبور به بازگشت در روز ۱۸ میکند. مارک (یکی از فضانوردان) در طوفان زخمی شده و بیهوش میشود.
بقیه فکر میکنند مرده و بدون او بازمیگردند. مارک به هوش میآید و درمییابد تنها مانده است. او تسلیم نمیشود و برای نجات خود تلاش میکند. با استفاده از دانش گیاهشناسیاش شروع به کشت سیبزمینی در خاک مریخ میکند. در این مسیر با چالشهای زیادی روبهرو میشود اما با خلاقیت و تلاش وضعیتش را به زمین اطلاع میدهد و دوستانش برای نجاتش برمیگردند.
این فیلم درباره مردی است که با قایق بادبانیاش در اقیانوس هند سفر میکند. در مسیر با یک کشتی تجاری برخورد میکند و وسایل ارتباطیاش از بین میروند. حالا تنها و بیپناه، وسط اقیانوس گرفتار شده و برای زنده ماندن تلاش میکند.
در سال ۱۹۳۹ یانوش (یک سرباز لهستانی) هنگام اشغال لهستان توسط شوروی اسیر شد. افسران ارتش سرخ او را بازجویی کردند. ابتدا جرمش را قبول نکرد. برای تحت فشار قرار دادنش، همسرش را شکنجه کردند و جلوی او آوردند تا علیهاش شهادت دهد.
داستان خلوتگاه از این قرار است که گروهی از غارنوردان به رهبری فرانک وارد غار عمیق اسائالا در پاپوا گینه نو میشوند. در میان آنها پسر نوجوان فرانک، دوست قدیمی فرانک یعنی جورج، مردی ثروتمند به نام کارل، نامزدش ویکتوریا و چند همراه دیگر حضور دارند. ورودی غار چاهی بزرگ در دل جنگل است. مسیر غار با دالآنها و دهلیزهای پیچدرپیچ ادامه دارد. آنها باور دارند این مسیر به اقیانوس میرسد، اما هنوز راه ارتباطی غار با دریا پیدا نشده است.
دو خواهر به نامهای لیزا و کیت برای غواصی به مکزیک میروند. آبهای آن منطقه پر از کوسه است. کیت دنبال هیجان است و لیزا میخواهد از ناراحتی جداییاش فرار کند. آنها سوار قایق کاپیتان تیلور میشوند. اما خیلی زود همهچیز ترسناک میشود. خصوصاً وقتی که میبینند یک کوسه تنها ۲۰ فوت با آنها فاصله دارد و مدام به آنها نزدیک میشود.
در اوایل دهه ۱۹۸۰ یک ماجراجوی اسرائیلی به نام یوسی گینزبرگ پس از سه سال خدمت در ارتش به جنگلهای آمازون در بولیوی سفر میکند. در راه با یک معلم سوئیسی به نام مارکوس و دوست مارکوس آشنا میشود. این سه نفر سپس با کارل که یک جهانگرد اتریشی است، ملاقات میکنند که وعده دیدن شگفتیهای آمازون و قبیلههای باستانی را میدهد. یوسی و کوین تصمیم میگیرند او را دنبال کنند و مارکوس را هم متقاعد میکنند که همراهشان باشد.
تماشای فیلمهایی با موضوع دزدان دریایی همیشه جذاب و جالب بوده است. کاپیتان فیلیپس هم یکی از همین فیلمهاست که تماشای آن خالی از لطف نیست. داستان این فیلم از این قرار است که یک گروه چهار نفره دزدان دریایی سومالیایی یک کشتی باربری آمریکایی را میدزدند. در این میان کاپیتان فیلیپس تلاش میکند جان خدمه را نجات دهد.
این فیلم درباره خلبان آمریکایی چسلی سالی سولنبرگر است. او در ژانویه ۲۰۰۹ پرواز ۱۵۴۹ خطوط هوایی یو اس ایرویز را بهطور اضطراری روی رودخانه هادسون فرود آورد. در این پرواز ۱۵۵ مسافر و خدمه حضور داشتند. فیلم نحوه فرود قهرمانانه را نشان میدهد. همچنین واکنشها و بررسی عملکرد خلبان پس از حادثه را به تصویر میکشد.
در سال ۲۰۵۰ زمین به خاطر آلودگی شدید در آستانه نابودی قرار دارد. گروهی از فضانوردان به مریخ فرستاده میشوند تا علت بحران را پیدا کنند و راهحلی بیابند. این فضانوردان قرار است زندگی جدیدی در مریخ آغاز کنند، اما با مشکلات غیرمنتظرهای مواجه میشوند و باید برای بقا بجنگند. داستان سیاره سرخ درباره تلاش برای نجات بشر از نابودی زمین است.
فیلم روز پس از فردا درباره جک هال یک متخصص هواشناسی است. او معتقد است که ظرف ۵۰ تا ۱۰۰ سال آینده عصر یخبندان جدیدی رخ خواهد داد اما کسی حرف او را باور نمیکند. جک با دانشمندی بریتانیایی به نام تری راپسن آشنا میشود. آنها به این نتیجه میرسند که روز فاجعه زودتر از پیشبینی جک اتفاق میافتد.
طوفان جهانی داستان عجیب و جالبی دارد. داستان از این قرار است که ماهوارههایی که برای کنترل آبوهوا ساخته شدهاند، حالا به زمین حمله کردهاند. زمان زیادی برای مقابله با این فاجعه باقی نمانده. اگر انسانها زود کاری نکنند، یک طوفان جهانی همهچیز و همهکس را نابود میکند.
در سال ۲۰۱۱ سه فضانورد برای تعمیر یک ماهواره به فضا میروند. موجودی ناشناس به شاتل حمله میکند، یکی را میکشد و یکی را بیهوش میکند. تنها بازمانده این حادثه برایان است که به زمین برمیگردد اما کسی حرفش را باور نمیکند و اخراج میشود. ده سال بعد کیسی که یک نظریهپرداز توطئه است، متوجه میشود مدار ماه در حال تغییر است. او این خبر را پخش میکند و باعث وحشت عمومی میشود. همزمان ناسا هم متوجه خطر شده و فضانوردانی را به ماه میفرستد. اما همان موجود دوباره ظاهر میشود و همه فضانوردان را میکشد.
داستان گرینلند از این قرار است که جان گریتی، همسرش آلیسون و پسرشان نیتن سفری پرتنش را شروع میکنند. آنها باید برای زنده ماندن بجنگند و به دنبال پناهگاهی امن باشند. همه توانشان را به کار میگیرند تا جان خود را نجات دهند.
فیلمهایی که در ژانر بقا هستند در کنار احساس هیجانانگیزی که با خود به همراه دارند رنگ و بوی فیلمهای حادثهای را هم به خود میگیرد. حتی بسیاری از این فیلمها ترسناک هم هستند چرا که تنها ماندن در چنین شرایطی واقعاً هم وحشتناک است. چنین فیلمهایی میتوانند چند ساعتی ذهن ما را درگیر خودشان کنند و کمی به رها شدن ذهن از مشغلههای روزمره کمک میکنند. آیا شما فیلم ژانر بقای دیگری دیدهاید که ما آن را در لیست ذکر نکردهایم؟ حتماً در بخش نظرات این فیلم را به ما اطلاع دهید.
پاسخ ها