تا حالا اسبابکشی کردهاید؟ حرف از اسبابکشی که میشود، استرس میگیرید؟ شما تنها نیستید! تغییر محل زندگی معمولاً همیشه با استرس زیاد و دردسرهای خاص خودش همراه است. حتی فکر به اسبابکشی، هزینههای جابهجایی و انجام وظایف خانه جدید، سخت و طاقتفرساست. اما غیر از مسائل مادی و خستگی جسمانی، چطور؟ آیا تا به حال حس کردهاید که از نظر ذهنی، برای تغییر محل زندگیتان انرژی ندارید؟ حتی اگر واقعاً متمایل به جابهجایی باشید؟ در این مطلب قصد داریم، کمی عمیقتر در این باره صحبت کنیم.
تغییر محل زندگی، کار سادهای نیست. ممکن است در طول سال بارها با خود بگوییم که حتماً سال بعد، خانهام را عوض میکنم. اما در زمان موعد، جرئت و توان این کار را در خود نمیبینیم و همان جای قبلی میمانیم. حتی اگر موفق به شروع فرایند جابهجایی شویم، ممکن است بارها تردید به دلمان بیفتد، آشفته شویم، یا در پایان کار، پشیمان. آیا اکثر مردم همینطور هستند یا فقط بعضی از ما، چنین واکنشی نشان میدهیم؟ چرا این اتفاق برای ما میافتد؟
تحقیقات علمی ثابت کردهاند که تغییر محل زندگی، جزو استرسزاترین اتفاقات زندگی آدمها محسوب میشود. در سال ۲۰۲۲، دو پژوهشگر در دانشگاه اوکلند، پژوهشی با عنوان «سنجش میزان استرس ناشی از تغییر محل زندگی» انجام دادند که در ژورنال اربن ساینس منتشر شد. این پژوهش نشان داد که آدمها با نقل مکان زندگی، میانگین استرس بیشتری نسبت به سالهای پیش تجربه میکنند. در این پژوهش، سطح استرس شرکتکنندگانی با سنین ۱۹ تا ۵۴ سال، بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ اندازهگیری شد. یکی از نتایج پژوهش این بود: سطح استرس کسانی که طی یک دوره پنجساله، بیش از یک بار نقل مکان کردند نسبت به کسانی که در مدت مشابه تنها یک بار نقل مکان کردند، بالاتر بود.
سال ۲۰۱۹ نیز یک تحقیق روی ۴۰۰۰ دانشجوی سال اولی انجام شد که نشاندهنده ارتباط بین تغییر مکرر محل زندگی با سلامت روانی بود. پژوهش دیگری در سال ۲۰۱۷ نشان داد که اگر از آن دسته آدمهایی باشید که در دوران کودکی، مدام و مکرر محل زندگیتان تغییر کرده است، این موضوع، سلامت روان شما را در بزرگسالی تحت تأثیر قرار میدهد. اگر در کودکی، مدام محل زندگیتان تغییر کرده است، در بزرگسالی و در مقایسه با کسی که در دوران کودکیاش، تغییر مکرر محل زندگی را تجربه نکرده است، سلامت روانی کمتری خواهید داشت.
چرا تغییر محل زندگی، این تأثیر عمیق را بر ما دارد؟ در ادامه، به برخی از این عوامل اشاره میکنیم:
طی سالهای اخیر، خانهدار شدن برای عده زیادی از مردم سرتاسر جهان سختتر شده است. در ایران، این وضعیت بغرنجتر است. تا جایی که حتی اجارهکردن خانه، سال به سال، سختتر میشود. همین موضوع باعث شده که بتوان با اطمینان زیادی گفت که عمده مشکل و استرس ایرانیان در تغییر محل زندگی، مشکلات مالی عمیق است.
اثاثکشی به دلایل مختلف استرسزا است. فکر جابهجا کردن وسایل و خستگی جسمانی، بهتنهایی فرساینده هست. اما اضطراب و استرس ناشی از مسائل متعدد دیگر، باعث میشود تا حس خستگی جسمانی اسبابکشی، بیشتر هم شود. وقتی ذهنتان خسته و فرسوده شود، قدرت تصمیمگیری شما کاهش مییابد و تمام فرایند اثاثکشی غیرقابلتحمل میشود.
یکی از مهمترین دلایل خستگی ذهنی در زمان اسبابکشی، لزوم تصمیمگیریهای مهم و متعدد است. شما مجبور هستید تصمیمهای درست و بیشماری را در زمان بسیار کم اتخاذ کنید. از فکر به پیدا کردن خانهای با ویژگیهای مناسب و در عین حال اقتصادی، راحتی رفتوآمد به محل کار و دیدار عزیزان، رسیدگی به فرزندان و حیوانات خانگی، گرفته تا نحوه جمعکردن و بستهبندی وسایل، انتخاب وسایل برای بردن به خانه جدید و تردید در رها کردن برخی از آنها، و مسائلی از این دست، انرژی زیادی از مغز میگیرد.
ممکن است تغییر محل زندگی، شما را از چیزها و مکانهای موردعلاقهتان دور کند. عزیزان، دوستان و همسایگان خوب، کافه دنج نزدیک خانه، دسترسی راحت به پارک و مهد کودک و مواردی از این دست. گاهی ممکن است از یک محیط، خاطرات بهیادماندنی داشته باشیم یا حتی کودکیمان را در آنجا سپری کرده باشیم. گاهی هم ممکن است بخواهیم وطنمان را پشتسر بگذاریم. دور شدن از این محیط خوشایند، حس نوستالژی به زندگی خوب گذشته در ما ایجاد میکند.
با لزوم جابهجا شدن و نقل مکان، احتمالهای زیادی در زندگی ایجاد میشود که پاسخ واضحی برای آنها نداریم. نمیدانیم که آیا میتوانیم با چالشهای احتمالی زندگی آینده در محیط جدید رو در رو شویم؟ آیا قرار نیست اتفاق بدی در محیط جدید برای ما بیفتد، یا بهطور ناگهانی، اتفاق غیرمنتظرهای بیفتد و همه امیدهایمان را نقش بر آب کند؟
طبیعی است که درباره ناشناختهها، حس ترس داشته باشیم و بخواهیم از چالشهای کنار آمدن با محیط جدید دوری کنیم. اما کاری جز منتظر ماندن نمیتوان کرد و این باعث میشود تا احساس کنیم که کنترل روی زندگیمان را از دست دادهایم.
احتمالاً با محیط جدید زندگی، آشنایی نداشته باشیم. همهجا حس غریبی بدهد. دسترسی به محل کار سخت شود، یا نتوانیم به میزان قبل، دوستانمان را ببینیم. شاید نیاز باشد تغییر در روال کارها ایجاد کنیم، برنامهریزی همهچیز را تغییر دهیم و زندگیمان را با محیط جدید وفق بدهیم. تمام اینها باعث میشوند تا از روال همیشگی مسائل دور شویم و احساس کنیم که دیگر هیچ چیز، مانند قبل پیش نمیرود.
هر آدمی با نقل مکان، تغییرات زیادی در زندگی خود احساس میکند. چه نقل مکان به محلهای جدید، شهری جدید، یا حتی کشوری جدید باشد. مشکل آنجا عمیقتر میشود که حس غم ناشی از تغییر محل زندگی، ادامهدار شود و از بین نرود. اینجاست که جابهجا کردن محل زندگی، ممکن است حتی منجر به افسردگی هم شود.
«سندروم افسردگی جابهجایی» اصطلاحی است که به تغییرات روانی ناشی از تغییر محل زندگی اشاره دارد. تجربهای که بهواسطه این اتفاق رخ میدهد، بهطور دقیقتر، یک نوع اختلال سازگاری است و عبارت «سندروم افسردگی جابهجایی»، در واقع، در راهنمای جامع تشخیص اختلالات روانی (DSM) وجود ندارد.
اختلال سازگاری ناشی از جابهجایی محل زندگی، علائمی مانند افسردگی بالینی دارد که عبارتند از:
این اختلال، نهایتاً میتواند تا ۶ ماه طول بکشد، اما اگه علائم ادامه پیدا کند، ممکن است فرد واقعاً به افسردگی بالینی مبتلا شود. چه زمانی میتوانیم با اطمینان بیشتری بگوییم که مبتلا به افسردگی شدهایم؟ زمانی که این علائم، حداقل دو هفته طول بکشند و تأثیر منفی بر جنبههای مختلف زندگی بگذارند و زندگی شما را سخت کنند.
نمیتوان بهطور دقیق گفت که چه ویژگیهایی، منجر به افسردگی جابهجایی در آدمها میشود. اما برخی عوامل، بر احتمال ابتلا به افسردگی بالینی تأثیرگذار هستند. از جمله:
اگر پس از نقل مکان، نشانههای اضطراب و استرس را در خود مشاهده کردید، متوجه خواهید شد که جابهجایی تأثیر منفی بر شما گذاشته است. پاسخ طبیعی بدن در این شرایط، به تأخیر انداختن، یا ممانعت از برنامهریزی برای انجام کارهاست. با این حال، این عملکرد، خود عاملی برای افزایش استرس است. برای مدیریت استرس ناشی از جابهجایی محل زندگی و مراقبت از خود طی این فرایند، پیشنهادهای زیر را در نظر بگیرید:
تغییر مکرر محل زندگی، مسئلهای است که متأسفانه در کشور ما، بهدفعات و بهاجبار رخ میدهد. بسیاری از ما، ممکن است بهخاطر مشکلات اقتصادی جامعه، در خانههای اجارهای ساکن باشیم. ممکن است با دوستان و آشنایان زیادی بهخاطر مهاجرت، خداحافظی کرده باشید یا با هدف مستقلشدن، از والدین جدا شوید و در خانه کوچکی زندگی را بگذرانید.
در این مواقع، برای شما هم پیش آمده است که از محل زندگی حال حاضر خود چندان راضی نباشید اما زمان تحویل خانه، هیچ کاری نکنید و خانه را برای سال بعد هم تمدید کنید؟ آن هم تنها از ترس پیدا نکردن خانهای مناسب در محلهای خوب و مقرونبهصرفه؟ مستأجر هستید؟ معمولاً در زمان تغییر محل زندگی، به چه چیزهایی فکر میکنید و چه تصمیمی میگیرید؟
منبع: healthline , mymovingreviews
پاسخ ها