فاجعه سازی (Catastrophizing) یعنی تمایل به فرضکردن بدترین سناریوی ممکن! «اگر رتبه کنکورم بد شود، دانشگاه نمیروم و برای همیشه بیکار میمانم»؛ «اگر بیعیبونقص کار نکنم، حتما اخراج میشوم»؛ «بدنم درد میکند، نکند فلان بیماری مهلک را گرفته باشم!» و هزاران درشتنمایی منفینگرانه دیگر. فاجعهپنداران در ذهن خود فقط یک قدم با ویرانی فاصله دارند و این طرز فکر مانع قطعی شادی آنهاست. در این مقاله قصد داریم درباره این خطای شناختی و روشهای توقف آن مفصل صحبت کنیم.
فاجعه پنداری در نتیجه مشکلات سلامت روان، دردهای جسمی یا رویدادهای آسیبزای گذشته اتفاق میافتد؛ وقایعی که نگاه فرد را به دنیا و آدمها تغییر دادهاند و او را بدبین کردهاند. در ادامه، چند نمونه از ریشههای اصلی این خطای شناختی را بیان کردهایم.
اضطراب و فاجعهسازی ۲ مقوله متفاوتاند و مهمترین تفاوت آنها این است که اضطراب ممکن است نقش مثبت هم در زندگی افراد ایفا کند. مثلا باعث شود فرد در موقعیتهای خطرناک بیشتر مراقب خود باشد. درحالیکه فاجعه سازی هیچ فایدهای ندارد و تنها نتیجهاش پرشدن ذهن از احساسات غیرواقعی و آزاردهنده است. بر اساس نتایج تحقیقاتی که تاکنون انجام شدهاند، ممکن است اضطراب شدید ذهن افراد را در معرض فاجعه سازی قرار دهد.
از سوی دیگر فرد افسرده مدام احساسات و افکار منفی خود را نشخوار میکند و اگر حس ناامیدی مدتزمان طولانی در ذهن او بماند، بدترین سناریوهای ممکن را تصور میکند. به همین خاطر خیلی وقتها فاجعه پنداری حاصل ناامیدی و افسردگی است.
گاهی ۲ مفهوم روانشناختی اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و فاجعه پنداری به هم پیوند میخورند. یعنی فرد پس از رویدادی آسیبزا، خاطرات منفی را در ذهن حفظ و برای موقعیتها و رویدادهای مشابه عواقب ویرانگری پیشبینی میکند. درنتیجه قرارگرفتن در آن موقعیتها برای فرد دشوار یا حتی غیرممکن خواهد بود.
اختلال وسواس فکری و عملی (OCD) شامل افکار ناخواسته و رفتارهای وسواسگونهای است که نتیجهای جز استرس و پریشانی ندارند. افراد مبتلا به این اختلال بهکرّات به احتمال وقوع وقایع ناخوشایند مثل بیکارشدن یا بیمارشدن فکر میکنند و همین الگوی تفکر همیشگی زمینه فاجعه انگاری را فراهم میکند.
خیلی وقتها فاجعه سازی نتیجهی ابتلا به اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD) است. این اختلال پیچیده عصبی که معمولا با پرتحرکی، بیتوجهی و رفتارهای ناگهانی همراه است، معمولا موجب بروز الگوهای فکری سریع و اغلب تکراری (افکار مسابقهای) در مغز میشود و زمینه فاجعه پنداری و پیشبینی اتفاقات منفی را فراهم میکند.
فاجعه سازیِ درد بهمعنی واقعینبودنِ درد آدمها نیست، بلکه تمرکز زیاد آنها روی درد را نشان میدهد. این آدمها از بهبودی ناامید شدهاند و حالا با قلبی درمانده باور کردهاند که «این درد فقط بدتر و بدتر میشود». این مثالِ بارز فاجعهسازی درد است.
زمانی که نگاه افراد به درد وسواسگونه است و نمیتوانند این نگرانی را لحظهای کنار بگذارند، دچار فاجعهسازی درد شدهاند. بر اساس تحقیقات، این فاجعه پنداری بر اختلالاتی همچون سندرم فیبرومیالژیا، اندومتریوز و بیماری پارکینسون آثار منفی شدید میگذارد.
افراد مبتلا به حساسیت احشایی (Interoceptive Sensitivity) خیلی سریع متوجه کوچکترین تغییرات جسمی خود میشوند. مثلا جزئیترین تغییرات سیستم گوارش را میفهمند یا تغییر ضربان قلبشان را حس میکنند. این افراد خیلی وقتها نگاه فاجعه انگاری به تغییرات بدنی دارند، از کاه کوه میسازند و درباره وضعیت سلامت خود بزرگنمایی میکنند.
مغز انسان برای تنظیم تکانهها از سیستمهای فعالسازی و بازداری رفتاری استفاده میکند. گاهی اوقات تفاوتهای میان این ۲ سیستم ذهن فرد را بهسمت فاجعهسازی میکشاند.
همه آدمها قدرت تغییر افکار خود را دارند. برای درمان خطای شناختی فاجعه سازی، راهکارهایی که در ادامه معرفی میکنیم به کمکتان میآیند.
رفتار درمانی شناختی (CBT) نوعی رواندرمانی یا گفتاردرمانی است که ذهن فرد را بهلحاظ شناختی مجددا قالببندی میکند تا با شناخت کافی به عملکرد خود و مهار افکار غیرمنطقی جلوی فاجعه انگاری را بگیرد. این چند تکنیک فاجعه زدایی زیر چتر درمان شناختی رفتاری قرار میگیرند:
ترس و نگرانی مقطعی نیازی به مصرف دارو ندارد، اما اگر ذهن فرد مدام ناآرام بوده باشد و به پیشبینی وقایع ناگوار خو گرفته باشد، باید به فکر درمان بود. برای افرادی که فاجعه سازی ذهن آنها از افسردگی سرچشمه میگیرد، پزشک این داروهای ضدافسردگی را تجویز میکند:
همچنین پزشک برای افراد دچار اضطراب، این داروها را تجویز میکند:
ذهن فاجعهساز لزوما بیمار نیست. گاهی اوقات این رفتار نتیجه استرس و فشار ذهنی زیاد در یک بازه زمانی است بااینحال اگر همچون عادت شود و در زندگی روزمره فرد اختلال ایجاد کند، ممکن است زمینهساز افسردگی و اضطراب شود و باید هرچه سریعتر فکری به حال آن کرد.
چقدر خودتان را فاجعهپندار میبینید؟ راهی برای متوقفکردن این خطای شناختی بلدید؟ نظراتتان را با ما و همراهان عزیزمان به اشتراک بگذارید.
پاسخ ها