کودکانی را تصور کنید که در کلاس علوم، خسته و بیحوصله نشستهاند و به صحبتهای معلمشان گوش میدهند یا در حال یادداشتبرداریاند. در همین حین، معلم در حال تشریح اندامهای درونی بدن است و یکییکی آنها را برای دانشآموزان بیان میکند. این تصاویر برای خیلی از ما آشناست. شیوه مرسوم و متداول آموزش علم. منتها آیا روشی جذابتر وجود ندارد؟ در این یادداشت با نظریه یادگیری اکتشافی، تاریخچه، مزایا و معایب و نیز کاربردهای آن آشنا میشوید.
راهنمای مطالعهنمایش
اهمیت آموزش و توانمندسازی معلمان در نظریه یادگیری اکتشافی
نظریه یادگیری اکتشافی فراگیران را تشویق میکند برای یادگیری دانش جدید، روی تجربیات و دانش پیشین خود تکیه کنند. سپس آنها را با درک شهودی، خیالپردازی، خلاقیت و انجام آزمایش و جستوجو ترکیب کنند تا بتوانند دانش جدیدی کسب (کشف) کنند. بر مبنای این نظریه، یادگیری بهمعنای جذب آنچه دیگران گفتهاند نیست؛ بلکه بهمعنای استفاده از دانش پیشینیان و ترکیب آن با روحیه جستوجوگری برای کشف پاسخها و پیداکردن راهحلهای جدید است.
جروم برونر، روانشناس مشهور آمریکایی، نظریه یادگیری اکتشافی را برای نخستینبار در دهه ۶۰ میلادی طرح کرد. آموختن با انجامدادن چیزی بود که او به آن تأکید میکرد. در نظریه یادگیری اکتشافی برونر، فراگیران بهجای آنکه صرفا دریافتکننده دانش باشند، بهطور فعال در یادگیری دانش مشارکت میکنند. آنها با جستوجو و دستکاری اشیا با محیط اطرافشان تعامل میکنند.
این تعامل فرصتی به وجود میآورد تا آنها فکر کنند، سؤال بپرسند، حدس بزنند و با دیگران همکاری کنند. بدین ترتیب، آنها اعتمادبهنفس لازم برای حل مسئله و استفاده از دانشِ ازپیشکسبشده را یاد میگیرند. با این حساب، بهجای آنکه دانشآموز انبار تلقی شود که باید از دانش پر گردد، فردی دیده میشود که دارای دانش و تجربیات پیشین است. حال این دانش و تجربه میتواند در امر یادگیری دانش جدید استفاده شود.
ژان پیاژه، روانشناس مشهور سوئیسی نیز که از مشاهیر حوزه روانشناسی رشد به شمار میرود کودکان را همچون فلاسفه یا دانشمندانی کوچک میدید. وی معتقد بود آنها باید در تعامل با محیط بیاموزند و مراحل رشد را طی کنند. بر مبنای نظریه او، مشارکت و درگیرشدن کودکان با محیط زندگی نقشی مهم در رشد فکری آنها دارد. ازاینرو وی معتقد بود کودکان دبستانی باید با دستکاری و لمس اشیا گوناگون، فرایند یادگیری را در محیط مدرسه طی کنند.
یادگیری اکتشافی را میتوان در ۵ اصل به شرح زیر خلاصه کرد:
معلمان باید دانشآموزان را هدایت و تشویق کنند تا با ترکیب دانش پیشین و اطلاعات جدید، هنگام حل مسئله راهحلهای نو پیدا کنند. با این روش، «دانشآموزان» عامل اصلی و تأثیرگذار در فرایند یادگیریاند که با توسعه مهارتهای خود و درگیرشدن با مسئله، راهحلهای جدید مییابند.
معلمان باید به فراگیران اجازه دهند مسیر یادگیری اکتشافی را خود بهتنهایی یا با همکاری دیگران و با سرعت مناسب طی کنند. این شیوه، برخلاف روشهای معمول تدریس، استرس فراگیران را کاهش میدهد و اجازه میدهد آنها با آسودگی خاطر بیاموزند.
معلمان باید به فراگیران شیوه و اصول صحیح ترکیبکردن دانش پیشین با دادههای جدید را آموزش دهند و آنها را تشویق کنند برای آنچه کشف شده است کاربردهایی بیابند.
یادگیری اکتشافی یادگیری فرایندمحور است، نه محتوامحور. ازاینرو، فراگیران بهجای بهیادسپاری آنچه آموختهاند، باید بیاموزند دادههای کسبشده را تحلیل و تفسیر کنند.
یادگیری صرفا زمانی که ما پاسخ صحیح را پیدا میکنیم رخ نمیدهد. یادگیری اکتشافی صرفا روی پیداکردن پاسخها و راهحلهای درست تمرکز ندارد؛ بلکه این فرصت را به فراگیران میدهد تا با اشتباهکردن نیز بیاموزند. در اینجا وظیفه معلم ارائه بازخورد است.
یادگیری اکتشافی مزایای زیادی دارد از جمله:
با این حال، این نظریه، مانند هر نظریهای دیگری، محدودیتها و نقاط ضعفی نیز دارد مانند:
نقش معلمان در اجرای موفقیتآمیز یادگیری اکتشافی بسیار مهم است. معلمان نهتنها باید انعطافپذیر باشند که بهخوبی خود را نیز باید برای اجرای روشهای این نظریه آماده کرده باشند. آنها باید این موضوع را درک کنند که چگونه موضوعی آموزشی میتواند از سوی دانشآموزان کشف شود و به پیشبرد برنامه درسی کمک کند. معلمان باید شیوه صحیح طرح پرسش و ارائه بازخورد را برای هدایت اکتشافات دانشآموزان حین انجام این شیوه بدانند.
برای کسب این شایستگیها، معلمان باید دورههای روانشناسی رشد و یادگیری را بگذرانند و دورههای مختلف سنی و مراحل رشد فراگیران را بشناسند. چطور از یادگیری اکتشافی در کلاس درس استفاده کنیم؟ برای کاربرد این نظریه در کلاس درس و استفاده از آن برای تقویت یادگیری دانش آموزان، ۵ روش را به شما پیشنهاد میکنیم:
صحبت و تبادل نظر با دیگران همیشه آموزنده است. از فراگیران بخواهید درباره موضوعاتی مشخص با بزرگترها یا سایر معلمان مصاحبه کنند. در خلال این مصاحبه، آنها چیزهای زیادی میآموزند. از آنها بخواهید متن مصاحبه را بنویسند و آنچه را آموختهاند خلاصه کنند.
به فراگیران خود موضوعی بدهید و از آنها بخواهید بهتنهایی تحقیق کنند. آنها را تشویق به استفاده از منابع مختلف راجع به آن تحقیق کنند. سپس هرکس نتایج خود را با دیگران به اشتراک بگذارد.
دادههای مربوط به موضوعی درسی را در اختیار فراگیران قرار دهید و از آنها بخواهید دادهها را تحلیل، تفسیر و طبقهبندی کنند و نتایج و نظریات احتمالی را حدس بزنند. با این روش، علاوه بر پیشبرد یادگیری اکتشافی، اهمیت تحلیل داده را به آنها آموزش میدهید.
گاهی امکانات یا زمان کافی برای انجام یادگیری اکتشافی بهشیوه مرسوم وجود ندارد. در این شرایط، میتوانید از شبیهسازها استفاده کنید؛ برای مثال، کلاس کالبدشکافی را با کمک نرمافزارهای آموزشی برای دانشآموزان اجرا کنید و از آنها بخواهید آنها نیز دستبهکار شوند و با چاقوی جراحی مجازی کار کنند.
وقتی دانشآموزان کنترل آموزش را در فرایند اکتشاف به دست میگیرند، اشتباهها اجتنابناپذیرند. در این شرایط، از هر خطا بهعنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کنید. بهموقع بازخورد بدهید. به فراگیران کمک کنید خطاها را شناسایی و اصلاح کنند و آنها را تشویق کنید از اشتباهکردن نترسند.
نظریه یادگیری اکتشافی بین روانشناسان حوزه رشد و یادگیری محبوبیت زیادی دارد. آنها بر این باورند که آموختن با انجامدادن محقق میشود. اگر معلم این نکته را که دانشآموزش دانش و تجربیاتی از قبل دارد در نظر بگیرد، آنگاه میتواند به او نشان دهد محتوای آموزشی به دانستهها و تجربیات او مرتبط است.
اجرای موفق این شیوه به آگاهی و تلاش معلمان نیاز دارد. آنها باید مراقب باشند فعالیتی آموزشی را صرفا بهخاطر آنکه فعالیتی انجام میشود اجرا نکنند؛ بلکه روی هدایت فعالیتها برای نیل به اهداف آموزشی تمرکز کنند.
پاسخ ها