در سخنرانی آموزشی مؤثر، سخنران باید مجموعهای از هدفها را برای خود تعیین کرده باشد. دستیابی به این اهداف، احتمال پیروزی سخنران را افزایش میدهد. اهداف اصلی همهی سخنرانیهای آموزشی، توضیح موضوعی خاص و کمک به مخاطبان در یادآوری اطلاعاتِ دریافتی در آینده است. در این مطلب درباره رسیدن به این منظور و افزایش اثربخشی سخنرانی صحبت میکنیم.
توصیه میکنیم ابتدا مطلب مقدمهای بر سخنرانی آموزشی را مطالعه کنید.
یکی از اهداف مهم (و احتمالا مهمترین هدف همهی سخنرانیهای آموزشی) اطلاعرسانی به مخاطبان دربارهی موضوع سخنرانی است. بنابراین سخنران باید بداند چگونه اطلاعات پیچیدهای را که از راه تجربهاندوزیهای شخصی و پژوهش بهدست آورده است، به بهترین شکل ممکن دستهبندی کند و به مخاطبان انتقال دهد.
هدفی نهایی و مهم در هر سخنرانی آموزشیِ مؤثر این است که مخاطبان، اطلاعاتِ بیانشده در سخنرانی را در آینده بهیاد آورند. بیشتر سخنرانیهای بهیادماندنی، از دیدگاه احساسی گیرا بودهاند و این گیرایی، مخاطبان را بر آن داشته تا مدتها پس از سخنرانی و گاهی پس از درگذشت سخنران، دربارهی آن گفتوگو کنند. برای اطمینانیافتن از اینکه اطلاعاتِ ارائهشده در سخنرانی به یادِ مخاطبان خواهد ماند، سخنرانِ آموزشی باید از ساختار، تکرار و تجسمهایی متمرکز بهره بگیرد و از این راه، اثربخشی سخنرانی را افزایش دهد. در چنین شرایطی، مخاطبان محل سخنرانی را درحالی ترک میکنند که بر اطلاعات و دانش آنها افزوده شده است.
یکی از راههای کمک به مخاطبان در بهخاطرسپردن جزئیاتِ ارائهشده در سخنرانی آموزشی، حفظ اشتیاق مخاطبان است. چالش موجود در سخنرانی آموزشی، ارائهی اطلاعات بهصورتی بیطرفانه است؛ و نیز بهشکلی که مخاطبان را خسته نکند. برخلاف سخنرانی متقاعدکننده که بهشدت بر گیرایی احساسی تکیه دارد، در سخنرانی آموزشی باید نشان دهیم که چرا مخاطب باید به اطلاعاتِ بیانشده در سخنرانی اهمیت بدهد؛ بیآنکه به بیطرفی سخنران لطمهای وارد شود.
در سخنرانی خود صرفا باید از مرتبطترین اطلاعات بهره بگیرید. محدودهی سخنرانی نباید بیشازحد گسترده باشد. در برخی از سخنرانیها دامنهای گسترده از اطلاعات ارائه میشود؛ بهگونهای که مخاطبان سردرگم میشوند و نمیدانند سخنران میخواهد چه چیزی به آنها بگوید. اگر سخنرانی دامنهای بسیار گسترده داشته باشد، توانایی مخاطبان برای حفظ اطلاعات کاهش مییابد. شناسایی درستِ محدودهی سخنرانی موجب میشود که سخنران مطالبی را که قصد دارد در سخنرانی ارائه دهد، محدود کند؛ ازاینرو، اطلاعرسانی به مخاطبان به شکلی مؤثرتر انجام میشود.
محدودهی سخنرانی یعنی گسترهای از موضوع که بیشترین نزدیکی را با اهداف سخنرانی دارد. واژهی کلیدی در اینجا ارتباط است؛ سخنرانی نباید در جهاتی بسیار متفاوت گسترش یابد. همهی مطالبِ ارائهشده باید با اهداف و فرضیهی اصلی سخنرانی مرتبط باشد.
یکی از راههای مؤثر برای تعیین محدودهی (Scoping) سخنرانی، پاسخدادن به این پرسش است که: «میخواهم مخاطبان در پایان سخنرانی چه اطلاعاتی بهدست آورند؟» شما میتوانید از پاسخِ این پرسش بهعنوان نقطهای کانونی برای تعیین اینکه چه مطالب دیگری را میتوانید در سخنرانی خود بگنجانید، بهره بگیرید. بنابراین، هر محتوایی که در سخنرانی میآید، باید با هدف و فرضیهی شما هماهنگ باشد. هر مطلب اضافی یا غیرضروری فقط موجب گستردگی محدوده شده و سخنرانی را از هدف نهایی خود دور میکند.
نباید ارتباطِ میان شواهد و استدلالهای پشتیبان با موضوع اصلی سخنرانی، صرفا ارتباطی حاشیهای و اندک باشد. حتما باید میان هریک از اطلاعات موجود با موضوع اصلی سخنرانی، رابطهای مستقیم وجود داشته باشد.
تعیین محدودهی سخنرانی تنها برای مخاطبان مفید نیست؛ بلکه برای سخنران نیز سودمند است. پرداختن به نکات اصلی و متمرکز نگاهداشتن سخنرانی، سخنران را یاری میکند تا آسانتر بتواند استدلالها و بحثهای معتبرتر و قویتر را بیان کند. با محدودکردن دامنهی سخنرانی، توانایی سخنران در انتقال مؤثرِ اطلاعات ضروری به مخاطبان بهبود مییابد.
یکی از بخشهای مهمِ آمادهسازی سخنرانی آموزشی مؤثر، آگاهییافتن از چگونگی هماهنگکردن پیچیدگیهای سخنرانی با مخاطبان است.
دو هدف بنیادین سخنرانی آموزشی عبارتاند از تشریح موضوعی مشخص و کمک به مخاطبان در یادآوری این آگاهی در آینده. برای دستیابی به این اهداف، سخنران باید بداند که چگونه دانستههای پیچیدهی خود را که از راه تجربههای شخصی و پژوهش بهدست آورده است، به بهترین شکل ممکن دستهبندی کند تا بهراحتی قابلانتقال به مخاطبان باشد.
یکی از راههای ارائهی سخنرانی آموزشی مؤثر و اطمینانیافتن از بالابردن سطح دانش و آگاهی مخاطبان پس از ترک جلسهی سخنرانی این است که میزان پیچیدگی سخنرانی را براساس سطح مخاطبان خاص خود تعیین کنیم.
هرگز فرض نکنید که مخاطبان، آگاهی بسیاری دربارهی موضوع سخنرانی دارند یا برعکس، تصور نکنید که هیچ چیزی درمورد آن نمیدانند. مخاطبان اهمیت زیادی در سخنرانی عمومی دارند. مخاطبان کسانی هستند که سخنرانی شما را خواهند شنید و بر چگونگی نگارش متن سخنرانی تأثیر میگذارند. برای نمونه، فرض کنید که برای ارائهی سخنرانی آموزشی دربارهی موضوع کلونینگ یا بافتزایی (Cloning) برای مخاطبانی از رشتهی ژنتیک آماده میشوید. آنها در آموزشهای حرفهای خود، مطالب زیادی دربارهی DNA آموختهاند. ازاینرو، شما نیز باید پیچیدگی سخنرانی خود را با دانشی که مخاطبان از پیش کسب کردهاند، سازگار کنید؛ یعنی در سخنرانی میتوانید از اصطلاحات تخصصی فراوانی بهره بگیرید و توضیح کوتاهی دربارهی آنها بدهید؛ زیرا مخاطبان پیشتر معنای این اصطلاحات را آموختهاند.
اکنون تصور کنید که باید برای سخنرانی دربارهی همین موضوع در مقابل دانشجویان سال اول آماده شوید. این مخاطبان (حتی اگر در کلاسهای زیستشناسی نیز شرکت کرده باشند) از سطح دانش تخصصیِ افراد حرفهای برخوردار نیستند. بنابراین، باید پیچیدگی سخنرانی خود را تا سطح دانش این دانشجویان پایین بیاورید و از اصطلاحات تخصصی کمتر و توضیحات ساده و آسانفهمِ بیشتری بهره بگیرید.
با بیان اینکه چرا مخاطبان باید به موضوعی که برای سخنرانی انتخاب کردهاید اهمیت بدهند، ارتباط میان موضوع سخنرانی با مخاطبانتان را نشان دهید.
هدف ما در سخنرانی آموزشی، اطلاعرسانی به مخاطبان است. در سخنرانی آموزشی میتوانیم به موضوعات گوناگونی بپردازیم، از تازهترین و پیشرفتهترین اختراعات از سراسر جهان که به امید درمان سرطان توسعه یافتهاند تا موضوعاتی سادهتر و کماهمیتتر. موضوع سخنرانی باید در زمان مناسب مطرح شود و جالب باشد.
بهمنظور افزایش احتمال بالابردن سطح دانش و اطلاعات مخاطبان، باید موضوعی مرتبط و مناسب انتخاب کنید. موضوع سخنرانی آموزشی باید بهموقع و بهجا مطرح شود. موضوعِ مرتبط موضوعی است که برای دوران معاصر مناسب است؛ زیرا اطلاعاتی که در سخنرانی آموزشی ارائه میشود، باید تازهترین اطلاعات باشد؛ حال چه این اطلاعات، دادههای آماری باشد یا صرفا بحث درمورد موضوعی خاص باشد.
راهی دیگر برای تعیین مرتبط و مناسببودن موضوع سخنرانی، توجهکردن به مخاطبانی است که به سخنرانی شما گوش خواهند داد. از خود بپرسید: «چه موضوعی از دیدگاه مخاطبان جالب یا مفید است؟» اگر اصرار دارید موضوع خاصی را بیان کنید، توجه کنید که چگونه میتوانید به مخاطبان نشان دهید که چرا موضوع موردنظر شما به آنها مرتبط است. شما باید به آنها بگویید که چرا موضوع انتخابی شما برای آنها اهمیت دارد. البته در سخنرانی عمومی باید بکوشید این مطلب را به شکلی بیطرفانه مطرح کنید و نباید مخاطبان را از نظر احساسی تحتتأثیر قرار دهید.
هنگام آمادهسازی سخنرانی، میان ایدهها و محتوا ارتباط برقرار کنید. پس از پژوهش و گردآوری اطلاعات لازم برای سخنرانی، میان ایدهها و بخشهای گوناگون اطلاعات ارتباط برقرار کنید و آنها را بهصورت پیامی منسجم و ساختاریافته دربیاورید. شما باید ایدههای مشابه را در یک دسته قرار دهید و میان آنها ارتباط برقرار کنید و از این راه، نکات اصلی سخنرانی خود را مشخص کنید. افزون بر ارتباط میان ایدهها و بخشهای اطلاعات، ارتباط مهم دیگری که باید برقرار کنید، ارتباط میان سخنرانی شما و مخاطبان است.
با بهرهگیری از واژگان ربط (Transitions)، ایدههای موجود در سخنرانی را به هم متصل کنید. ربطدهندهها، واژهها، عبارات یا ابزارهای خاص دیگری هستند که موجب میشوند متن سخنرانی پیوسته و منسجم باشد. این واژهها به واضحترشدن متن سخنرانی کمک میکنند و نشان میدهند چه ارتباطی میان ایدههای بیانشده وجود دارد. ربطدهندهها، افزودن نکات، بیان مثال، تضاد، مقایسه، پذیرش، نتیجه، خلاصه، زمان و مکان را نشان میدهند. نمونههایی از واژهها و عبارات ربط عبارتاند از:
آخر، ابتدا، دوم، سپس، ولی، ازسویدیگر، بهعلاوه، افزونبراین، گذشتهازاین، بههرحال، برایشروع، درغیراینصورت، وگرنه، بهطورقطع، در آخر، دوم، سوم، مهمترازهمه، درنتیجه، درپایان، پیشازهمه، درآخر، بهطورخلاصه، درنهایت، براینمونه، بالاترازهمه، سرانجام، بااینحال و…
ایدههای مهم را با بهرهگیری از واژگان راهنما (Signposts) به هم متصل کنید. واژگان راهنما (مانند اول یا آخر) عباراتی کوتاه هستند که نشان میدهند گوینده در کجای سخنرانی قرار دارد. با بهکارگیری ربطدهندههای راهنما، به مخاطبان کمک میکنید تا ایدهها را سازماندهی کنند. برای این کار، میتوانید نکات اصلی را بشمارید و مثلا بگویید: اول، دوم و غیره. همچنین ربطدهندههای راهنما به مخاطبان کمک میکند تا ایدهها را بهخاطر بسپارند. برای این منظور، میتوانید با جلبکردنِ توجه آنها به مفهوم یا ایدهای خاص، به آنها بگویید چه چیزی مهم است. مثلا میتوانید بگویید: حال به این نکته توجه کنید؛ این نکته بسیار مهم است؛ یا به خاطر داشته باشید که.
با بهرهگیری از پیشنمایهی داخلی (Internal Preview) و خلاصهکردن مطالب، ایدهها را به هم ارتباط دهید. معمولا زمان بیشتری را صرف برقراری ارتباط میان ایدهها خواهید کرد تا واژهها یا عبارات ساده. شما میتوانید مقدمهی کوتاهی برای آنچه میخواهید درموردش صحبت کنید ارائه دهید و مخاطبان را برای آنچه در ادامه خواهد آمد، آماده کنید. بهعلاوه، میتوانید پیش از آغاز صحبت دربارهی نکتهی بعدی، آنچه را که بهتازگی گفتهاید، خلاصه کنید و از این راه، نکتهی قبلی را به نکتهی بعدی ارتباط دهید.
شما باید میان ایدههای خود و علایق مخاطبان ارتباط برقرار کنید؛ درست مانند اپراتورهای تلفن در گذشته که خطوط تلفن را به یکدیگر وصل میکردند. برای این کار، هنگام سخنرانی، از واژگان ربط یا گذار، واژگان راهنما، پیشنمایههای داخلی و خلاصه استفاده کنید.
شما باید میان موضوع و علایق مخاطبان ارتباط برقرار کنید. راههای زیادی برای ایجاد این رابطهی مهم و اساسی وجود دارد. یکی از این راهها توضیح این مسئله است که چرا موضوع سخنرانی اهمیت دارد. شما میتوانید این کار را در مقدمهی سخنرانی و هنگامی انجام دهید که دربارهی موضوع سخنرانی توضیح میدهید. علاوه بر بیان خط سیر سخنرانی، میتوانید توضیحی اضافه نیز دربارهی دلیل ارتباط موضوع با مخاطبان بیان کنید. راه دیگر برقراری ارتباط میان سخنرانی و مخاطبان، بیان شیفتگی شخصی خود نسبت به موضوع سخنرانی است. ابراز هیجان شما میتواند زمینهساز ارتباط مخاطبان با شما و ایدههای شما شود.
شما باید میزان انتزاع موجود در سخنرانی را براساس محتوای موردنظر و سطح درک مخاطبان تعیین کنید.
انتزاع یعنی فرایندی که در آن، شباهتهای موجود در مشاهدات مستقیم و منحصربهفرد خود را در جهان درک کرده و سپس این شباهتها را سازماندهی میکنیم و پس از آن، واژهای برای مفهوم کلیترِ ایجادشده برمیگزینیم. توانایی سادهکردن تجربیات با بهرهگیری از یک واژه موجب میشود که آسانتر بتوانیم آن تجربه را انتقال دهیم؛ ولی ازسویدیگر نیز موجب میشود که ارتباط خود با معنای خاصی را که میخواهیم از طریق عبارات انتزاعی انتقال دهیم، از دست بدهیم.
برای نمونه، شماری از اشیای مختلف را میبینم که از یک نظر به یکدیگر شبیه هستند؛ مثلا، همهی آنها همرنگ هستند. سپس این ویژگی (یعنی رنگ) را درنظر میگیرم و برای آن برچسبی انتخاب میکنم؛ مثلا نام قرمز را برای آن انتخاب میکنم. در اینجا من تجربهای مستقیم و مشهود درمورد اشیا دارم و میتوانم رنگ آنها را ببینم. من این رنگ را انتزاعی میکنم و برچسب قرمز را برای آن برمیگزینم. برای شما برچسبِ قرمز با اشیایی که من دیدم مرتبط نیست. درواقع، شما اشیای همانندی را میبینید و میآموزید که درمورد رنگ آنها از همین برچسب، یعنی قرمز استفاده کنید. ما همهی تجربههای مشابه را در یک دسته قرار میدهیم تا مفهومی را در سطحی بالاتر تعریف کنیم که شامل تمام مشاهدات منحصربهفرد و مجزایی است که در انتزاع با آنها سروکار داریم.
ساموئل آی. هایاکاوا (S. I. Hayakawa) این مفهوم را بهکمک نردبان توضیح داد. هایاکاوا از گاو خود (بِسی) برای نشاندادن ۴ سطح انتزاع بهره گرفت؛ بهصورتی که سطح ۴ در بالاترین رده قرار داشت و پایینترین سطح نیز سطح ۱ در پایین بود.
بیایید نمونهای دیگر درمورد لباس درنظربگیریم. سطح ۱ بسیار خاص است؛ مثلا شلوار جین. در سطح ۲ اسم دستهها را دارید؛ مثلا لباس. وقتی یک سطح بالاتر میروید، به نام دسته یا گروه گستردهتری میرسید؛ مانند کالاهای تولیدی یا صنعت. سرانجام، در بالاترین سطح به مفهومهای انتزاعیتری مانند قدرت، زیبایی و راحتی میرسید.
تقریبا هر چیزی را میتوان بهکمک واژههای انتزاعی و کلی یا با واژههای ملموس و خاص توصیف کرد. برای نمونه، شما میتوانید بگویید که درحال تایپکردن با استفاده از یکی از تجهیزات الکترونیکی هستید یا درحال تایپکردن روی لپتاپ خود هستید. میتوانید بگویید شرکت شما کالاهای مصرفی تولید میکند یا بگویید شرکت شما تلفنهمراه تولید میکند. وقتی گروههای واژهها را براساس درجهی انتزاع ردهبندی میکنید، سلسهمراتبی به وجود میآید.
بهطورکلی، وقتی هنگام سخنرانی، از یک سطح انتزاع به سطح دیگر میروید، باید میزان انتزاع را با محتوای سخنرانی و سطح درک مخاطبان سازگار کنید. شما میتوانید بهکمک واژههای ملموس و خاص بهجای واژگان انتزاعی و کلی، وضوح و درنتیجه، تأثیرگذاری سخنرانی را افزایش دهید. بهکارگیری واژههای ملموس به مخاطبان کمک میکند که دقیقا بفهمند منظور شما چیست. برای نمونه، اگر بگویید میخواهید برای بخش جوانتر جمعیت برنامههای تلویزیونی بسازید، مخاطبان دقیقا متوجه نمیشوند که منظور شما نوجوانان هستند یا کودکان.
اگر بگویید درمورد پدیدههای طبیعی مطالعه میکنید، مخاطبان متوجه نمیشوند که منظور شما از پدیدههای طبیعی، فورانهای آتشفشانی است یا مهاجرت پروانهها. این ابهام مانع از این میشود که مخاطبان اطلاعاتی را که برای تصمیمگیری یا اقدامکردن نیاز دارند بهدست بیاورند. اگر میخواهید مخاطبان رابطهای ملموس میان گفتههای شما و تجربههای مستقیم خود برقرار کنند، باید از نردبان انتزاع پایین بیایید. درصورت نیاز به سخنرانی درمورد مفاهیم گستردهتر، دوباره میتوانید از این نردبان بالا بروید.
برای نمونه، برای ایجاد تصویری از افراد، مکانها یا چیزهایی خاص در ذهن مخاطبان باید تا حد زیادی بر سطح ۱ تکیه کنید. میتوانید سطح انتزاع را در صورت لزوم بالا یا پایین ببرید. مثلا، اگر دربارهی موضوعی بسیار انتزاعی مانند حملونقل صحبت میکنید، شاید ناگزیر شوید مطلب را برای مخاطبان خود، واقعی و ملموس کنید و وسایل واقعی حملونقل را توصیف کنید و مثلا درمورد دوچرخهی کوهستانِ سبزرنگی که در شهر سوار میشوید یا خودروی بیامو آبی و نقرهای رنگی که برای سفرهای طولانیتر خود استفاده میکنید، سخن بگویید.
عبارات انتزاعی و کلی، برای مخاطبان و موقعیتهای گوناگون کاربردهای مهمی دارند. برای نمونه، در رشتههای علمی، فنی و سایر رشتههای تخصصی، سخنرانان معمولا باید نکاتی کلی را بیان کنند؛ ویژگیهای کلی یک وضعیت را توصیف کنند یا راهنماییهایی کلی ارائه دهند.
بهرهگیری از اصطلاحات تخصصی و انتزاعی تنها هنگامی سودمند است که مخاطبان آنها را درک میکنند. شما هنگامی میتوانید از اصطلاحات تخصصی حرفه یا گروهی خاص بهره بگیرید که میدانید مخاطبان شما پیشتر با آن اصطلاحات انتزاعی، ارتباط برقرار کردهاند. اگر مخاطبان بتوانند مفاهیم انتزاعی را درک کنند، طرح مفاهیم فنی موجب میشود که پیامها را بهشکلی مختصر و مفید و با بیان واژگان کمتری انتقال دهیم و مجبور نباشیم توضیحات خود را با نمونههایی مشخصی در پایین نردبانِ انتزاع آغاز کنیم.
عینی (Objective) بودن، هنگام گزینش واژهها به این معنا نیست که از واژههای انتزاعی و کلی استفاده نکنید. شما زمانی باید از واژههای انتزاعی بپرهیزید که نیاز دارید مخاطبان، ارتباطهای مشخصتر و ملموستری با آنچه میگویید برقرار کنند.
بهیادماندنیکردن سخنرانی، راهی برای افزایش میزان اطلاعرسانی به مخاطبان است. فراموش نکنید که هدف اصلی در سخنرانی آموزشی، آگاهیبخشی به مخاطبان است. در حالت مطلوب، مخاطبان باید اطلاعاتی را که با گوشدادن به سخنرانی شما دریافت کردهاند، پس از سخنرانی نیز بهخاطر بسپارند. برای این منظور، باید سخنرانی خود را بهیادماندنی کنید.
راههای فراوانی برای بهیادماندنیکردن سخنرانی وجود دارد. یکی از این راهها تکرار اطلاعات کلیدی است که میخواهید مخاطبان بهخاطر بسپارند؛ یعنی اطلاعات مهم را در طول سخنرانی تکرار کنید. شما باید نکات مهم را در مقدمه سخنرانی بیان کنید؛ سپس آنها را در متن سخنرانی تکرار کنید و سرانجام دوباره این نکات را در بخش نتیجهگیری نیز تکرار کنید.
روش دیگر، بهرهگیری از کمکهای بصری است. بهکارگیری این ابزار سبب میشود که اطلاعات موجود در سخنرانی بهشکلی فهمپذیر ارائه شود. بهعلاوه، گاهی کمکهای بصری بسیار جذاب هستند. گاهی نمایش تصویر یا فیلمی جذاب، موجب جلب توجه مخاطبان میشود و احتمال اینکه اطلاعات موجود در آن تصویر یا فیلم را بهخاطر بسپارند، افزایش میدهد.
یکی از روشهای دیگر این است که سخنرانی را با اشتیاق و علاقه ارائه دهید. ابراز هیجانی که موضوع سخنرانی در شما برانگیخته است، مخاطبان را جذب میکند. اگر سخنران بیعلاقه به سخنرانی بهنظر برسد، چه دلیلی وجود دارد که مخاطبان به آن مشتاق باشند؟ بنابراین در وهلهی نخست، خود شما باید مجذوب سخنرانی شوید و هیجانزده باشید. این حالت موجب میشود که مخاطبان نیز شیفتهی سخنرانی شما شوند و سخنرانی شما را بهتر بهخاطر بسپارند.
موارد گفتهشده تنها شماری از روشهای موجود برای بهیادماندنیکردن سخنرانی است. فراموش نکنید که هدف از بهیادماندنیکردن سخنرانی آموزشی، بالابردنِ احتمال افزایش آگاهی و اطلاعات مخاطبان است. بهرهگیری از کمکهای بصری و تکرار نکات کلیدی، دو راهبرد کاربردی برای ارائهی سخنرانی آموزشی مؤثر هستند.
کمکهای بصری، میکروفون، نمایشگر تصویری و تریبون، به مخاطبان در درک بهتر محتوای سخنرانی کمک میکنند.
بسیاری از افراد برای درک موضوعهای پیچیده به کمکهای بصری نیاز دارند. بهرهگیری از کمکهای بصری سبب میشود که اطلاعات به شکلی بهتر در سخنرانی ارائه شود و درک و حفظ مطالب در مخاطبان افزایش یابد. کمکهای بصری شامل چیزهایی مانند اشیا، مدلها، جزوهها، نمودار، چارت، عکس و اسلاید است. سخنران در هنگام بهکارگیری کمکهای بصری باید بهوش باشد که این ابزار به ارائهی بهتر مطالب کمک کنند و باعث پرتشدن حواس مخاطبان نشوند.
وجود تریبون موجب میشود که مخاطبان سخنرانی را بهتر بفهمند. تریبون کمک میکند که سخنران، یادداشتها یا نوشتههایی را همراه خود داشته باشد و با نگاهکردن به آنها، هیچیک از اطلاعات و نکات مهم سخنرانی را فراموش نکند. افزون بر آن، با درج اطلاعات اضافه در یادداشتها، سخنران میتواند با مراجعه به این اطلاعات، به پرسشهای مخاطبان بهخوبی پاسخ دهد.
تقویت صدای سخنران موجب میشود که همهی مخاطبان بتوانند سخنرانی را بهخوبی بشنوند. برخی از تالارهای همایش و آمفیتئاترهای بزرگ بهگونهای طراحی شدهاند که صدای سخنران بهخوبی در سالن شنیده شود. ولی در این تالارها نیز بهتر است که از میکروفون استفاده کنیم. با پیشرفتهای توسعهیافته در فناوری بیسیم، میتوان از هِدسِت نیز بهره گرفت. بهرهگیری از هدست به سخنران امکان میدهد که در هنگام سخنرانی از این سو به آن سو برود؛ برای نمایش کمکهای بصری، آزادانه روی صحنه جابهجا شود یا در طول نشست پرسشوپاسخ، به میان مخاطبان برود.
بهرهگیری از نمایشگر تصویری بهویژه برای مخاطبانی سودمند است که در محل بزرگی به سخنرانی گوش میدهند. این نمایشگرها به مخاطبان کمک میکند تا سخنران و کمکهای بصری را بهتر ببینند؛ بهویژه اگر در انتهای تالار یا گوشههای راست و چپ و دور از صحنه نشسته باشند. نمایشگر تصویری در بیشتر سالنها و تالارهای همایش مدرن وجود دارد و میتوان آن را با ابزارهای بهکاررفته در سخنرانی، تنظیم و هماهنگ کرد.
با افزودن کمکهای بصری، تریبون، میکروفون و نمایشگر تصویری، میتوان اطمینان یافت که مخاطبان قادر به دیدن، شنیدن و فهمیدن مطالب هستند. سخنران باید هنگام گزینش نوع کمکهای بصری موردنیاز، مواردی چون موضوع سخنرانی، مخاطبان و محل سخنرانی را درنظر بگیرد تا بتواند از امکانات مناسبی برای بهبود درک مخاطبان بهرهبرداری کند.
پاسخ ها