چرا گاهی مکالماتمان خوب پیش میروند؛ اما همان موضوع با فرد دیگری بهطرز ناامیدکنندهای شکست میخورد؟ یکی از دلایل این اتفاق سبک های ارتباطی اشتباهی است که سالهاست خودمان و دیگران آنها را به کار میبریم. در این مقاله، سبک های ارتباطی مختلف را باهم بررسی میکنیم تا بیاموزیم چگونه روابط سالمتری داشته باشیم و در ادامه موفقیتهای بیشتری کسب کنیم. با ما همراه باشید.
آنچه در این مقاله خواهید خواند:
تعریف سبک های ارتباطی | نتایج تحقیقات درباره سبک های ارتباطی | انواع سبک های ارتباطی | تکنیکهای ساده برای تغییر سبک های ارتباطی
سبک های ارتباطی (Communication Styles) راههای گستردهایاند که افراد بهکمک آنها با دیگران ارتباط برقرار میکنند. ۴ نوع سبک ارتباطی اصلی وجود دارد: منفعل، پرخاشگر، منفعل ـ پرخاشگر، و قاطع. دانستن این سبک های ارتباطی به کیفیت روابط شما کمک میکند. قدرت حل مکالمات پیچیده بستگی به توانایی شما برای ارتباط دارد. شما باید بتوانید با فرد موردنظر خود وارد صحبت شوید و مکالمه را پیش ببرید.
اما گاهی عادتها و سبک ارتباطی دو طرف بین آنها سدی قرار میدهد. در این وضعیت، دور از ذهن نیست که آن رابطه به مرحله از هم پاشیدن برسد. رابطه بهتر، نقش بسیار مهمی در ایجاد فرهنگ مثبت در خانه، شرکت، دانشگاه یا حتی جامعه بازی میکند.
داشتن روابط بامعنی، در موفقیت در هر جنبه از زندگی سهمی حیاتی دارد. ما به ارتباطات نیاز داریم، چون:
ارتباط با افراد نیازمند مکالمه است؛ اما همان طور که همه ما بارها تجربه کردهایم، در زمان مکالمه خرابیهای زیادی بار میآید. گاهی بدون اینکه بدانیم، چیزهایی میگوییم که سبب میشود یک نفر سر به بیابان بگذارد، یک نفر خود را از ما پنهان کند یا یک نفر آماده جنگ در برابرمان شود. از طرفی، برخی از تعاملات هم ما را گیج و نامطمئن میکند. انگار قادر نیستیم بهخوبی از کلمات برای ابراز احساسات و افکار خود استفاده کنیم. در نهایت، گاهی آن لحظات طلایی هم اتفاق میافتند که تعامل مناسب، ما را به کسی نزدیکتر میکند؛ طوری که هر دو طرف احساس میکنیم درک شدهایم و مورد احترام قرار گرفتهایم. حقیقتا روابط عمیق معنای زندگی است. زمانی که رابطهای معنیدار را به دست میآوریم، ورقِ بازی برمیگردد.
دانش امروزی از روی اتفاقاتی که در فرایند تعامل افراد رخ میدهد پرده برداشته است. علوم عصبشناسی و اجتماعی نشان دادهاند که:
الگوهای رفتاری ما در طول زمان به عادت تبدیل میشود و نمیتوانند همگام با افکار و احساساتمان تکامل یابند. به همین دلیل، در خیلی از مواقع، چیزی که میگوییم، با چیزی که منظورمان است تفاوت دارد. عادتهای ارتباطیمان اصولا بازتاب مناسبی از افکار و احساسات پویای ما نیست؛ پس باعث میشود طرف مقابل منظورمان را اشتباه برداشت کند. این عادتها در طول تعاملاتمان روی ادراک و پاسخ اطرافیان ما اثر میگذارد. بهطور همزمان، ما هم در حال قضاوت رفتارهایی از دیگران هستیم که از روی عادت انجام میدهند. ما هم گاهی از درک آنچه طرف مقابل میخواسته منتقل کند عاجز میمانیم. این فرایند شکافی در تعامل ایجاد میکند و در غالب مواقع رخ میدهد.
نویسنده کتاب «هوش مکالمه» (Conversational Intelligence) توضیح میدهد نسبت مکالماتی که در آن برداشت ناقص اتفاق میافتد به کل، ۹ به ۱۰ است. معنی این آمار این است که ما از کلامی که ادا میکنیم منظوری داریم، اما سبکمان و الگوهایمان و ادراک طرف مقابل سر راه قرار میگیرد و باعث میشود درونمایه کلام منتقل نشود.
حالا چگونه مطمئن شویم چیزی که میگوییم با هدفمان همراستا است؟ بیایید باهم انواع سبک های ارتباطی را بررسی کنیم و یاد بگیریم که برای داشتن مکالمات بهتر، باید کدامشان را تمرین کنیم.
همان طور که گفتیم، افراد الگوهای رفتاری کلامی یا غیرکلامی را در خود پرورش میدهند که در طول زندگی تقریبا به ثبات میرسد. این عادتها روی ارتباطهای ما اثر میگذارند. البته همه میتوانند الگوهای متفاوتی را یاد بگیرند و تمرین کنند؛ اما سبک های ارتباطی کلی که اکثر افراد از روی عادت استفاده میکنند، شامل موارد زیر است:
کسانی که از لحاظ سبک ارتباطی منفعل (Passive communication) هستند در ابراز وجود خود مشکل دارند. این افراد تمایل دارند تسلیم دیگران شوند. آنها از بیان نظر خود، دفاع از حق خود، تعریف و رسیدن به نیازهای خود اجتناب میکنند. این افراد نسبت به موقعیتهای آسیبزا یا خشمآور، واکنش آشکار نشان نمیدهند. در عوض، اجازه میدهند این نارضایتیها و ناراحتیها بهطور مداوم افزایش یابد. آنها معمولا حتی از جمعشدن این احساسات منفی هم آگاه نیستند. اینکه نمیتوانند احساسات و افکار خود را ابراز کنند معمولا منشأ سوءتفاهم میشود و زمینه ایجاد احساس خشم یا ناامیدی را فراهم میآورد.
این افراد در برابر رفتارهای غیرقابلقبول صبوری میکنند؛ اما وقتی از آستانه تحمل خود عبور کنند، اصولا رفتارهای انفجاری از خود بروز میدهند. البته متأسفانه میزان خشم آنها با اتفاقی که افتاده توازنی ندارد و بنابراین، بعد از انفجارشان، احتمالا احساس شرم و احساس گناه و گیجی میکنند و دوباره به حالت منفعل خود بازمیگردند.
افراد منفعل را میتوانید از طریق رفتارهای زیر تشخیص دهید:
این سبک ارتباطی باعث میشود افراد منفعل عموما احساسات زیر را با خود به دوش بکشند:
افراد منفعل جملاتی مانند زیر را میگویند، در ذهن خود تکرار میکنند یا باور دارند:
سبک ارتباطی پرخاشگر (Aggressive Communication) نقطه مقابل سبک منفعلانه است. کسانی که در محل کار، خانه یا در میان دوستانشان از این سبک ارتباطی استفاده میکنند تمایل دارند بر بحثها مسلط باشند. آنها شنونده خوبی نیستند، به دیگران مدام دستور میدهند و سوالات گستاخانهای میپرسند. در واقع، آنها خودمحورند و تمام دغدغهشان درباره خودشان است. آنها عواطف و احساسات خود را بهگونهای ابراز میکنند و چنان مدافع خواستههای خود هستند که باعث تجاوز به حقوق دیگران میشود. سبک ارتباطی پرخاشگر در رفتار یا گفتار (یا هر دو) توهینآمیز است. در جایگاه اختیارات، بیشتر از اینکه رهبر باشند رئیساند.
افراد پرخاشگر را میتوانید از طریق رفتارهای زیر تشخیص دهید:
این سبک ارتباطی باعث میشود افراد پرخاشگر تجربههای زیر را داشته باشند:
افراد پرخاشگر جملاتی مانند زیر را میگویند، در ذهن خود تکرار میکنند یا باور دارند:
افرادی که سبک ارتباطی منفعلانه ـ پرخاشگر (Passive-aggressive Communication) دارند در ظاهر منفعلاند؛ اما خشم و رنجشی را که حمل میکنند با به روشهای غیرمستقیم یا در پشتصحنه بروز میدهند. افرادی که در این سبک رفتار میکنند خود را بدون قدرت، گرفتار و آزرده درمییابند. در واقع، آنها خود را از رویارویی مستقیم با آنچه آزارشان داده عاجز میدانند. در عوض خشم خود را با کوچککردن (در واقعیت یا در تجسم خود) عاملی که باعث کینهشان شده بروز میدهند.
یک فرد منفعل ـ پرخاشگر را میتوانید از طریق رفتارهای زیر تشخیص دهید:
این سبک ارتباطی باعث میشود افراد منفعل ـ پرخاشگر تجربههای زیر را داشته باشند:
افراد منفعل ـ پرخاشگر جملاتی مانند زیر را میگویند، در ذهن خود تکرار میکنند یا باور دارند:
سبک ارتباطی قاطع (Assertive Communication) کمک میکند خود را بهروشی سالم و مؤثر ابراز کنید و از حق خود محکم دفاع کنید، بدون اینکه به حقوق دیگران تجاوز کنید. این سبک از گفتوگویی باز و صادقانه حمایت میکند که در عین حال، نیازهای طرف مقابل را هم در نظر میگیرد. افرادی که این سبک را در پیش میگیرند، برای خودشان، زمانشان، احساسات، روح و بدنشان ارزش قائلاند و برای حفظ این ارزش ایستادگی میکنند. قاطعیت باعث میشود از خودمان مراقبت کنیم.
این سبک ارتباطی باعث میشود افراد قاطع تجربههای زیر را داشته باشند:
افراد قاطع جملاتی مانند زیر را میگویند، در ذهن خود تکرار میکنند یا باور دارند:
حالا میتوانید با یک مقایسه ساده، تشخیص دهید که چرا ۳ سبک اول به دردسر میانجامند. اینکه نتوانیم به حرف دیگران گوش بدهیم (سبک ارتباطی پرخاشگر)، از درگیری دوری کنیم (سبک ارتباطی منفعلانه ـ پرخاشگر) یا از ابراز خود واهمه داشته باشیم (سبک ارتباطی منفعلانه)، جلوی ارتباط مؤثر را میگیرد.
سبک های ارتباطی مانند مایعاتاند و شکل محیط را به خود میگیرند. ممکن است شما با خانواده خود رویکرد پرخاشگر داشته باشید؛ ولی با همکاران خود منفعلانه رفتار کنید. سبک های ارتباطی در طول زمان و با تجربیاتی که کسب میکنیم هم تغییر میکنند.
استفاده از جملات کافی نیست. مهم این است که بتوانیم مفهومی را که مدنظر داشتهایم منتقل کنیم. رسیدن به این نقطه به مهارت و تمرین زیادی احتیاج دارد. خبر خوب این است که سبک های ارتباطی مهارتهاییاند که میتوانید بیاموزید و در خود تقویت کنید. ممکن است خود را اسیرشده در سبک های ارتباطی منفعل، پرخاشگر یا منفعل ـ پرخاشگر بیابید؛ پس مشخص است آماده یادگیری سبکی از ارتباط هستید که شما را به تعاملات سالمتری برساند. این کار زمانبر است. سعی کنید تمایلات ارتباطی خود را تشخیص دهید و بهتدریج الگوی خود را تعدیل کنید.
سبک ارتباطی قاطع فضایی را ایجاد میکند که هم شنونده و هم گوینده بتوانند در فضایی باز و همراه با احترام خود را ابراز کنند. ایجاد این فضا به ذهنی روشن، صادق و شفاف احتیاج دارد. البته این خصوصیات با پرخاشگری متفاوت است. قاطعیت کمک میکند پیام خود را بهروشی دلپذیر به طرف مقابل منتقل کنید. این انتقال بدون حمله یا بیاعتنایی به مخاطبتان رخ میدهد.
از این تکنیکهای ارتباطی استفاده کنید تا بتوانید رابطهای قاطعتر را تجربه کنید:
اینکه بدانید سبک های ارتباطی چه هستند همچنین کمکتان میکند تشخیص دهید دیگران از کدامیک از این سبکها استفاده میکنند. درک الگوی رفتاری دیگران کمک میکند از منظورشان رمزگشایی کنید و تصمیم بگیرید بهترین پاسخ چیست؛ مثلا ممکن است کسی با الگوی منفعلانه ـ پرخاشگر، رفتار ضدونقیضی از خود نشان دهد. در این زمان، میتوانید او را کنار بکشید و از او بپرسید همهچیز روبهراه است. و اعلام کنید که نگران هستید چیزی اشتباه پیش برود. این کمک میکند فرد هوشیارتر شود و احساس کند راحتتر میتواند افکار خود را ابراز کند. در این فضا، بعید نیست او عصبانیت یا ناامیدی خود را رها کند و رویکرد فعالانهتری در گفتوگو پیش بگیرد.
ما همیشه از کلمات برای بیان چیزهایی استفاده میکنیم که قابلمشاهده نیستند. ما هستیم که معنی را به کلمات و موقعیت نسبت میدهیم تا چیزی را که در درونمان در غلیان است توصیف کنیم؛ اما فرایند درونی، احساسات، افکار، دیدگاه، نگرش و خیلی چیزهای دیگرمان ناپیدا باقی میماند. خیلی سخت است که این مفاهیم را رها کنیم و توقع داشته باشیم خودشان گویا و شفاف باشند. به همین دلیل، خیلی مهم است که قبل از اینکه بخواهیم ابراز کنیم به چه فکر میکنیم یا چه احساسی داریم، اول خودمان را بهتر بشناسیم. برای اطلاعات بیشتر، مقالات خودشناسی چطور را مطالعه کنید.
حالا که انواع سبک های ارتباطی را یاد گرفتهاید، وقتش رسیده خودآگاهی خودتان را توسعه دهید، گرایشهای متعصبانه رفتاریتان را کشف کنید و درباره نیازهای خود به درک برسید. سپس بهتدریج سبک رفتاری قاطع را در خود پرورش دهید، نیازهایتان را با قاطعیت بیان کنید و با اعتمادبهنفس درخواست داشته باشید.
اهداف شما هرچه که میخواهند باشند (شغل، خانواده، مسائل مالی)؛ تا زمانیکه یاد نگیرید چطور ارتباط برقرار کنید، به آن دست نخواهید یافت. تعامل بهمعنی دادوبیدادکردن یا حرف آخر را زدن نیست. همچنین بهمعنی فرارکردن از جروبحث هم نیست. همان طور که در این مقاله توضیح دادیم، ارتباطات قوی بهمعنی درک نیازهای خود است. اینکه یاد بگیرید چطور در عین اینکه برای پیام اطرافیانمان ارزش قائل هستید، نیازهای خود را بهطور شفاف بیان کنید.
شما به کدام سبک ارتباطی عادت کردهاید؟ آیا آماده تغییر هستید؟ نظرتان را درباره این مطلب با ما در میان بگذارید.
پاسخ ها