
مانگا و انیمه وانپیس، اثر ایچیرو اودا، فراتر از یک داستان ماجراجویی ساده در ژانر شونن، یک شبیهسازی پیچیده ژئوپلیتیکی و فلسفی است که در بستر اقیانوسهایی پهناور روایت میشود. شخصیتهای دنیای وانپیس حاملان ایدئولوژیهای خاص و نمایندگان کهنالگوهایی هستند که در تضاد یا تعامل با یکدیگر، سرنوشت جهان را رقم میزنند.
برای درک معماری روایی وانپیس، باید بازیگران اصلی آن را نه فقط به عنوان قهرمان یا شرور، بلکه به ستونهای داستان تحلیل کنیم. این مطلب، به بررسی ۲۰ شخصیت تأثیرگذار در جهان وانپیس میپردازد. این شخصیتها بر اساس وزن روایی، تأثیر بر تعادل قدرت جهانی (World Balance)، و نقش نمادین آنها در رازهای «قرن تهی» و «اراده دی» انتخاب شدهاند.
در این تحلیل، شخصیتها به چهار دسته اصلی تقسیم شدهاند:

خدمه کلاه حصیری یک مجموعه تصادفی از آدمها نیستند؛ بلکه کلکسیونی دقیق از طردشدگان جامعه هستند. هر عضو نه تنها یک وظیفه ساختاری در کشتی (مانند دریانورد یا آشپز) دارد، بلکه یک نیاز عاطفی یا فلسفی را برای پادشاه دزدان دریایی آینده تأمین میکند.

مانکی دی. لوفی مرکز ثقل جهان وانپیس است. اگرچه او در ظاهر شخصیتی ساده، کمهوش و تحت هدایت غرایز (بهویژه اشتها) به نظر میرسد، اما کارکرد روایی او بسیار عمیق است. لوفی نماینده آشوب آزادی است. برخلاف قهرمانان سنتی که به دنبال بازگرداندن نظم هستند، لوفی فعالانه نظمهای موجود (پادشاهیهای فاسد، سندیکاهای جنایتکار، دولت جهانی) را مختل میکند. هدف او تحمیل حکومت خود نیست، بلکه آزادی است.
افشای اینکه میوه شیطانی لوفی نه گومو گومو نو می (لاستیک) بلکه هیتو هیتو نو می، مدل: نیکا (خدای خورشید) بوده است، معنای کل مسیر او را بازتعریف میکند. او صرفاً یک مرد لاستیکی نیست؛ او تجسم فیزیکی مفهوم «رهایی» است. سبک مبارزه او—مسخره، انعطافپذیر و رها از قوانین فیزیک—استعارهای مستقیم از نگاه اوست. او واقعیت را به میل خود خم میکند و نبردهای جدی و خونین دزدان دریایی را به یک زمین بازی کارتونی تبدیل میکند. این نکته کلیدی است: در دنیایی که با بردهداری، نسلکشی (اوهارا) و استبداد مطلق (ایمو) لکهدار شده است، تنها نیروی متقابل مؤثر نه یک نظم سختگیرانهتر، بلکه یک پوچی مطلق و خندهدار است. لوفی با خندیدن به استبداد، آن را شکست میدهد. فرم «دنده پنج» (Gear 5) اوج این فلسفه است که به او اجازه میدهد محیط اطرافش را به لاستیک تبدیل کند و با «آزادی مطلق» بجنگد.
«حماقت» ظاهری لوفی پوششی برای هوش عاطفی اوست. او به ندرت درگیر پیچیدگیهای روشنفکرانه موقعیتها میشود (نادیده گرفتن توضیحات تاریخی رابین یا نقشههای پیچیده)، اما فوراً هسته عاطفی یک درگیری را درک میکند. او فهمید که سانجی در جزیره سراسر کیک (Whole Cake Island) دروغ میگوید؛ و فهمید که رابین چه زمانی کمک میخواهد. نقش او این است که انسانها را بفهمد.
قدرتها:

اگر لوفی جاهطلبی آشوبناک است، زورو لنگر ثبات است. او نماینده وفاداری مطلق و جاهطلبی است. رویای او برای تبدیل شدن به بزرگترین شمشیرزن جهان متمایز از هدف جمعی خدمه است، با این حال او همواره این جاهطلبی شخصی را برای تضمین موفقیت لوفی قربانی میکند. این تنش—بین عظمت شخصی و خدمتگزاری— زورو را میسازد.
زورو اغلب به عنوان ناظم خدمه عمل میکند. او کسی بود که خواستار عذرخواهی اوسوپ پس از درگیری واترسون شد. او بود که در پانک هازارد به لوفی یادآوری کرد که دنیای جدید را جدی بگیرد. لحظه نمادین «هیچ اتفاقی نیفتاد» جوهره شخصیت اوست: رنج بردن در سکوت برای محافظت از رویای کاپیتان. پذیرش لقب «پادشاه جهنم» (King of Hell) در آرک وانو نشاندهنده تمایل او برای پذیرش تصویر شیطانی یا «شر» است. این در تضاد با خلوص «خدای خورشید» لوفی قرار دارد و تعادل یین و یانگ را در رهبری کلاه حصیریها ایجاد میکند.
پیشرفت زورو خطی و مبتنی بر سختکوشی و در تضاد با رشد انفجاری لوفی یا اصلاحات ژنتیکی سانجی است.

نامی ستون عقلانی و لجستیکی خدمه است. بدون او، کلاه حصیریها هم به معنای واقعی و هم به صورت استعاری در دریا گم میشدند. رویای او—ترسیم نقشه کل جهان—نیازمند سفر فیزیکی او در گرند لاین است که کاملاً با هدف لوفی همسو است. با این حال، نقش او فراتر از نقشهکشی است؛ او منابع خدمه را مدیریت میکند و اغلب به عنوان نماینده مخاطب عمل میکند و با ترس و شوک به خطرات پوچی که بقیه نادیده میگیرند، واکنش نشان میدهد.
سبک مبارزه نامی تاکتیکی و علمی است و بر استفاده از «کلیما-تاکت» (Clima-Tact) برای دستکاری آب و هوا متکی است. این در تضاد با نیروی فیزیکی مردان مبارز گروه است. به دست آوردن زئوس (یک هومی ساخته شده از روح بیگ مام) جهش قدرت قابل توجهی را برای نامی در پی داشت و به او اجازه میدهد قدرت ویرانگر یک امپراتور را مهار کند. از نظر روایی، این با موتیف «دزدی» او مطابقت دارد—او قدرت را از یک یونکو دزدید تا به پادشاه آینده خدمت کند.
نامی غالباً کسی است که تجاوز و بیپروایی زورو و سانجی را کنترل میکند. او همچنین لنگر عاطفی اولیه برای اعضای جوانتر یا آسیبپذیرتر است. پیشزمینه داستانی او با آرلانگ (Arlong) بر مضامین ظلم مالی و سوءاستفاده استعماری تأکید دارد و او را نسبت به ملتهای تحت اشغال (مانند وانو، درسروزا) عمیقاً همدل میکند.

اوسوپ نماینده بشریت است. در میان خدمهای از هیولاها، آدمهای عجیب و سایبورگها، اوسوپ به طرز دردناکی معمولی است. رویای او—تبدیل شدن به یک «جنگجوی شجاع دریا»—تنها رویای انتزاعی در بین خدمه است؛ هیچ خط پایان ملموسی مانند نقشه یا عنوان برای آن وجود ندارد. شجاعت برای اوسوپ فقدان ترس نیست، بلکه اقدام با وجود ترس است. این باعث میشود پیروزیهای او (که اغلب از طریق حقهبازی، شانس یا ابزارهای عجیب به دست میآید) برای خواننده قابلدرکترین باشد.
دروغهای اوسوپ عادت روایی دارند که به حقیقت تبدیل شوند. او در مورد آمدن دزدان دریایی دروغ گفت (و آنها آمدند)، در مورد ماهی قرمز غولپیکر دروغ گفت ( و آنها وجود دارند)، و در مورد داشتن ۸۰۰۰ پیرو دروغ گفت (و ناوگان بزرگ کلاه حصیری تقریباً این عدد را برآورده میکند). ارتقای او به «گاد اوسوپ» در درسروزا قدرت کاریزما و اسطورهسازی او را برجسته میکند. حتی بدون قدرت فیزیکی، اوسوپ میتواند ارتشها را بسیج کند.
اوسوپ هاکی مشاهده را در درسروزا باز کرد که متناسب با نقش تکتیراندازی اوست. برخلاف پیشبینی مبارزاتی لوفی/سانجی، هاکی اوسوپ بر «حس کردن» اهداف دور و احساسات متمرکز است و نقش او را به عنوان متخصص پشتیبانی که از سایهها عمل میکند، تقویت میکند.

سانجی نماینده جوانمردی و شفقت است. رویای او یافتن آل بلو (All Blue) است، بهشت آشپزی که در آن تمام دریاها به هم میرسند—استعارهای از دنیای متحد و بدون مرز. شخصیت سانجی با امتناع او از استفاده از دستانش برای خشونت (و حفظ آنها برای آشپزی) و امتناع او از آسیب رساندن به زنان تعریف میشود، شعاری که توسط مربی او زف (Zeff) خلق شده است. این شعار اغلب یک نقطه ضعف محسوب میشود، اما از نظر روایی، برتری اخلاقی کلاه حصیریها را تثبیت میکند.
آرکهای جزیره سراسر کیک و وانو هویت سانجی را تغییر دادند. به عنوان یک وینسووک، او طراحی شده بود تا سرباز بیرحم علم باشد. بیداری ژنهای جرما (اسکلت خارجی، بازسازی) ترس او از دست دادن انسانیت را به چالش کشید. او در کنار زورو «بالهای پادشاه دزدان دریایی» است و تحرک تاکتیکی و هوایی مورد نیاز خدمه را فراهم میکند.
نقش سانجی به عنوان آشپز در مضمون اصلی سری یعنی کمبود منابع بسیار مهم است. در دنیای دزدان دریایی، گرسنگی یک تهدید واقعی است. فلسفه سانجی مبنی بر غذا دادن به هر کسی که گرسنه است—حتی دشمنان—بشردوستی بنیادین خدمه را برجسته میکند.

نقش: پزشک
کهنالگو: کودک / حیوان خانگی / هیولا
چوپر نماینده معصومیت و علم اخلاقی است. گوزن شمالی که میوه هیتو هیتو نو می (انسان انسان) را خورده است، او از هر دو جامعه حیوانی و انسانی طرد شده است. رویای او برای تبدیل شدن به یک «درمانگر اعظم» رویای خاصی است. از نظر روایی، چوپر شکاف بین گونهها (مینکها، فیشمنها، انسانها) را پر میکند و این مضمون را تجسم میبخشد که «هیولاها» با قلبشان تعریف میشوند، نه ظاهرشان.
استفاده چوپر از رامبل بالها (Rumble Balls) برای تغییر طول موجهای میوه شیطانیاش، کاربرد منحصر به فرد «علم اعمال شده بر جادو» است. «نقطه هیولا» در ابتدا حالتی بود که او از آن میترسید و نشاندهنده از دست دادن کنترل بود. پس از پرش زمانی، توانایی او در کنترل این فرم نماد پذیرش ماهیت «هیولایی» خود به خاطر دوستانش است. او دیگر تلاش نمیکند انسان باشد؛ او خوشحال است که هیولای لوفی باشد.

رابین نماینده حقیقت است. او تنها فرد زنده قادر به خواندن پونگلیفهاست، توانایی که او را به خطرناکترین فرد برای دولت جهانی و باارزشترین دارایی برای هر خدمه دزد دریایی تبدیل میکند. رویای او کشف «تاریخ واقعی» قرن تهی است. این امر او را به کلید روایی پایان بازی وانپیس تبدیل میکند: رسیدن به لافتِیل (Laugh Tale) بدون او غیرممکن است.
قوس شخصیتی رابین بهبودی از تروما است. او که از ۸ سالگی تحت تعقیب بود، بتدا خود را یک جنایت میدانست. فریاد «میخواهم زنده بمانم!» او یک نقطه عطف بود. در وانو، او لقب «بچه شیطان» را در آغوش میگیرد و به فرمی شیطانی (Demonio Fleur) تبدیل میشود تا بلک ماریا را در هم بشکند. این نشان میدهد که او دیگر از برچسبهای جهان نمیترسد؛ او حاضر است برای محافظت از کسی که به او پناه داده (لوفی) تبدیل به شیطان شود. دانش او خدمه را به درگیری باستانی بین جویبوی و دولت جهانی متصل میکند.

فرانکی نماینده تکنولوژی و میراث است. رویای او ساختن «کشتی رویاها» است که بتواند تا پایان جهان سفر کند. تاوزند سانی (Thousand Sunny) این کشتی آرمانی او است و فرانکی مراقب آن است. به عنوان یک سایبورگ، او به معنای واقعی کلمه تلفیقی از انسان و ماشین است و فناوری پیشرفته وگاپانک (از زمان اقامتش در بالدیمور) را در بدن خود ادغام کرده است.3
فرانکی دانش سلاح باستانی پلوتون را داشت، این امتیازی بسیار خاص است. مانند مربیاش تام، که کشتی راجر را ساخت، فرانکی معتقد است که «هیچ کشتیای شیطانی به دنیا نمیآید»، فلسفهای که به خود تکنولوژی گسترش مییابد. در فاز نهایی، دانش او از منابع انرژی باستانی (کولا در برابر شعله مادر) ممکن است حیاتی باشد.

بروک نماینده زندگی و حافظه است. او که مرده و از طریق میوه یومی یومی نو می به زندگی بازگشته است، ۵۰ سال در انزوا زندگی کرد. رویای او وفای به عهد با نهنگ لابون است. این پایان گرند لاین را به آغاز آن متصل میکند و یک حلقه روایی ایجاد میکند.
قدرتهای بروک مستقیماً بر روح تأثیر میگذارد. در جزیره سراسر کیک، او ضد طبیعی تواناییهای دزدیدن روح بیگ مام بود، خود را «پادشاه روح» نامید و در برابر یک امپراتور ایستاد. او پیر خدمه است و اغلب دیدگاهی سبکبار نسبت به مرگ ارائه میدهد.

نقش: سکاندار
کهنالگو: رئیس یاکوزا / مربی خردمند / دیپلمات
جینبه نماینده شرافت و هماهنگی نژادی است. به عنوان یک شیچیبوکای سابق و فیشمن، او شکاف نژادی بین انسانها و فیشمنها را پر میکند. رویای او بهطور ضمنی با آرزوی ملکه اتوهیمه و فیشر تایگر برای همزیستی گره خورده است. پیوستن به کلاه حصیریها یک بیانیه سیاسی بود: یک فیشمن که نه از روی بردگی، بلکه از روی احترام به یک انسان خدمت میکند.
جینبه تنها کسی است که میتواند کشتی را در میان آبهای آشفته دنیای جدید هدایت کند (مانند فرار از موج جزیره سراسر کیک). او سطحی از بلوغ و تجربه استراتژیک را به ارمغان میآورد که خدمه جوان فاقد آن هستند. او اغلب کسی است که موقعیتهای پیچیده ژئوپلیتیکی را برای خدمه (و مخاطب) توضیح میدهد و به عنوان یک مربی ثانویه عمل میکند. او همچنین تنها کسی است که میتواند با خون خود جان لوفی را نجات دهد، نمادی قدرتمند از پیوند خونی بین نژادها.

امپراتوران (یونکو) به عنوان موانع اصلی و رقبای لوفی عمل میکنند.

شنکس لوفی را تبدیل به دزد دریایی میکند. او الهامبخش لوفی بود، کلاه حصیری (میراث راجر) را به او سپرد و دههها را صرف حفظ تعادل ظریف قدرت بین نیروی دریایی و دزدان دریایی کرده است. برخلاف سایر دزدان دریایی که به دنبال آشوب یا کنترل هستند، شنکس به دنبال ثبات برای رسیدن زمان مناسب است.
شنکس منحصر به فرد است؛ او میتواند وارد ماری جوآ (Mary Geoise) شود و با پنج ارشد (Gorosei) صحبت کند. شواهد اخیر (از جمله فیلم Red و مانگا) نشان میدهد که او متعلق به خانواده اشرافی فیگارلند (Figarland) است، یکی از خاندانهای اژدهای آسمانی. این به او مصونیت دیپلماتیک میدهد. با این حال، حرکت اخیر او برای تصاحب وانپیس نشاندهنده پایان دوران «نگهبانی» غیرفعال اوست. او اکنون یک رقیب فعال است و به عنوان آخرین مانعی عمل میکند که لوفی باید از آن عبور کند.
شنکس میوه شیطانی ندارد. او نماینده اوج هاکی است. حمله «عزیمت الهی» (Divine Departure / Kamusari) او که برای نابودی یوستاس کید استفاده شد، موازی با تکنیک راجر است و تأیید میکند که او وارث مستقیم سبک مبارزه راجر است. او ثابت میکند که اراده محض (هاکی) میتواند بر تمام حیلههای میوه شیطانی غلبه کند.

ریشسیاه نسخه تاریک لوفی است. آنها هدف یکسانی دارند (پادشاه دزدان دریایی) و باور مشابهی به رویاها («رویای یک مرد هرگز نمیمیرد!»)، اما روشهای آنها قطب مخالف هم است. لوفی بر سرنوشت و دوستان تکیه میکند؛ تیچ بر برنامهریزی، خیانت و انباشت قدرت. او تنها فرد شناخته شدهای است که دو میوه شیطانی را همزمان در اختیار دارد: یامی یامی نو می (تاریکی، خنثیکننده قدرت دیگران) و گورا گورا نو می (زلزله، نابودکننده جهان).
تیچ بر اساس فلسفه جبرگرایی خالص و فرصتطلبی عمل میکند. او فقط زمانی ضربه میزند که شانس به نفع او باشد (کشتن تاچ، تمام کردن کار وایتبرد، دستگیری ایس). خدمه او به عنوان مشابه تاریک برای کلاه حصیریها عمل میکنند—هر عضو نسخه پیچیدهای از یک کلاه حصیری است . از نظر روایی، او نماینده نوع «بد» آزادی است: آزادی برای نابودی!

باگی یک باگ و ایراد در سیستم قدرت است. او نه از طریق زور بازو، بلکه از طریق ادراک و کاریزما به یک یونکو تبدیل شده است. او فرماندهی زیردستان قدرتمندی (میهاوک، کروکودیل) را بر عهده دارد صرفاً به این دلیل که جهان باور دارد که او چنین میکند. او ثابت میکند که در دنیای دزدان دریایی، بدنامی و شهرت به اندازه هاکی مهم هستند.
با گذاشتن جایزه برای سر تفنگداران دریایی، باگی داستان کل وان پیس را برگرداند. او شکارچیان را به شکار تبدیل کرد و سیستم عدالت دولت جهانی را مؤثرتر از هر انقلاب خشونتآمیزی بیثبات کرد. او نماینده آشوب بازار است. رابطه او با شنکس (رقابت برادرانه) او را به عنوان بازماندهای از دزدان دریایی راجر تثبیت میکند.

اگرچه وایتبرد در مارینفورد کشته شد، اما حضور او همچنان سنگین است. او نماینده عصر قدیم و استانداردی بود که لوفی و نسل جدید باید از آن فراتر میرفتند. مرگ او نمادینترین لحظه گذار قدرت در سری بود. سخنان پایانی او، «وانپیس واقعی است!»، شعلهای را که دولت جهانی سعی در خاموش کردن آن داشت (با اعدام راجر و ایس)، دوباره شعلهور کرد. او نشان داد که یک «دزد دریایی خوب» کسی است که نه برای گنج، بلکه برای خانواده (خدمهاش) زندگی میکند. مرگ ایستاده او، بدون هیچ زخمی در پشت (نشانه فرار)، استانداردی از مردانگی و قدرت را تعریف کرد که هنوز معیار سنجش است.


آکاینو نماینده عدالت مطلق (Absolute Justice) است. او معتقد است که شر باید از ریشه خشکانده شود، حتی اگر به معنای قربانی کردن بیگناهان باشد (مانند نابودی کشتی پناهندگان اوهارا). او آنتیتز آزادی آشوبناک لوفی است. به عنوان دریاسالار ناوگان، او نیروی دریایی را به سمت موضعی تهاجمیتر سوق داده است. میوه ماگمای او (Magu Magu no Mi) نماینده ناپایداری و ظرفیت تخریبی اوست—او زخمهایی دائمی بر جهان (پانک هازارد) و افراد (سینه لوفی، پای آئوکیجی) به جا میگذارد.
پس از پرش زمانی، آکاینو اغلب خشمگین پشت میز دیده میشود. او بیشتر مواقع توسط سیاستهای پیچیده پنج ارشد محدود شده است. این محدودیتهای «عدالت مطلق» را هنگام خدمت به یک ارباب فاسد نشان میدهد. درگیری نهایی او با لوفی اجتنابناپذیر است، نه فقط برای انتقام ایس، بلکه به عنوان برخورد ایدئولوژیها: آزادی در برابر کنترل.

گارپ نماینده تضاد وظیفه در برابر خانواده است. او قویترین تفنگدار دریایی («مشت») و رقیب راجر است، با این حال از درجه دریاسالاری امتناع کرد تا مستقیماً به اژدهایان آسمانی خدمت نکند. او از دزدان دریایی متنفر است اما عاشق خانوادهاش (ایس و لوفی) است. بیعملی او در مارینفورد (سکوت در برابر مرگ ایس) بزرگترین تراژدی اوست. در خط زمانی فعلی (هاچینوسو)، او خود را فدا میکند تا نسل جدید (کوبی) را نجات دهد و در نهایت «آینده» را بر «سیستم» ترجیح میدهد. حمله «Galaxy Impact» او تأیید میکند که او حتی در پیری یک استاد برتر هاکی است که بر قدرت بدنی خالص تکیه دارد.


دراگون بدترین جنایتکار جهان است. در حالی که دزدان دریایی برای منافع شخصی به وضعیت موجود حمله میکنند، دراگون برای ایدئولوژی حمله میکند. او به دنبال سرنگونی اژدهایان آسمانی است. قدرت او (که احتمالاً مربوط به باد/آب و هوا است) نماد «بادهای تغییر» است. او یک معماست و نقشش تأمین نیروی نظامی لازم برای نابودی فیزیکی دولت جهانی است، در حالی که لوفی دولت جهانی را به صورت نمادین و معنایی نابود میکند.

سابو شانس دوم است. او «ایسی است که زنده ماند». با خوردن میوه مرا مرا نو می، او به معنای واقعی حامل و میراثدار آتش ایس شد. با این حال، سابو برای ارتش انقلابی میجنگد و ماهیت محافظتی ایس را با ایدئولوژی سیاسی دراگون ترکیب میکند. رویارویی اخیر او با ایمو و پنج ارشد (حادثه «تخت خالی») او را به شاهد اصلی تاریکترین راز جهان تبدیل میکند. او «امپراتور شعله» است، عنوانی که با شهرت لوفی رقابت میکند و شورشها را در سراسر جهان برمیانگیزد.

ایس مرده است، اما همچنان شخصیت موثر است. مرگ او در مارینفورد پایان عصر قدیم و کاتالیزوری برای رشد لوفی بود. ایس نماینده «پتانسیل» پادشاه دزدان دریایی (به عنوان پسر راجر) بود اما توسط نفرت از اصل و نسب خود مصرف شد. مرگ او به لوفی آموخت که شکستناپذیر نیست و آزادی نیازمند قدرت برای محافظت است. اراده ایس از طریق میوه آتش (که به سابو رسید) و وعدهاش به تاما در وانو (که توسط لوفی محقق شد) زنده ماند.

لا به عنوان محافظ عقلانی برای حماقت لوفی عمل میکند. او محاسبهگر، بدبین و استراتژیک است. اتحاد او با لوفی (که فقط برای سرنگونی کایدو بود) او را به مرکز طوفان کشاند. به عنوان یک «دی»، او به دنبال معنای «سرنوشت شطرنجی» خود است. میوه اوپه اوپه نو می او «میوه شیطانی نهایی» است که قادر به اعطای جوانی ابدی (عمل جراحی جوانی جاودان) به قیمت جان خودش است. شکست اخیر او در برابر ریشسیاه او را از رقابت اصلی برای پادشاهی خارج کرد اما نقش او را به عنوان افشاگر تثبیت نمود.

میهاوک شخصیتی ایستا است که به عنوان تیرک دروازه عمل میکند. او در قله سلسلهمراتب شمشیرزنی نشسته و منتظر زورو است. او هیچ علاقهای به وانپیس یا قدرت سیاسی ندارد و تنها به دنبال «زندگی آرام» است. اتحاد او با باگی عملگرایانه است (پنهان شدن پشت یک چهره پوشالی برای جلوگیری از مزاحمت نیروی دریایی). از نظر روایی، میهاوک به سفر زورو معنا میدهد. زورو تا زمانی که این مرد را شکست ندهد، نمیتواند بهترین باشد. آموزش زورو توسط میهاوک در طول پرش زمانی نشان میدهد احترام او به «قانون» جنگجویان فراتر از جناحبندیهای کوچک است.
در زیر جدول خلاصه نقشهای روایی و قدرتهای کلیدی این ۲۰ شخصیت آورده شده است:
| رنک | شخصیت و لقب | نقش استراتژیک | قدرت رزمی (Power) | سلاح / قابلیت ویژه |
|---|---|---|---|---|
| S+ | شنکس مو قرمز یونکو | نگهبان تعادل جهان | MAX99.9% | هاکی پادشاهی مطلق |
| S+ | دراکول میهاک کراس گیلد | قویترین شمشیرزن | LEGEND99.5% | تیغه سیاه (Yoru) |
| S+ | مانکی دی. دراگون انقلابی | رهبر شورشیان جهان | MYSTERY99% | کنترل باد/طوفان (احتمالی) |
| S+ | ساکازوکی (آکاینو) ادمیرال ناوگان | عدالت مطلق | FATAL98.5% | ماگو ماگو (مذاب) |
| S+ | مانکی دی. لوفی کلاه حصیری | جنگجوی رهاییبخش | NIKA98% | دنده ۵ (کارتونی) |
| S | ریشسیاه (تیچ) یونکو | آنتاگونیست نهایی | DARKNESS97% | تاریکی + زلزله |
| S | مانکی دی. گارپ قهرمان | مشت آهنین | HERO96% | مشت کهکشانی |
| A+ | سابو انقلابی | امپراطور شعله | FIRE94% | مرا مرا نو می + هاکی |
| A+ | ترافالگار لا هارت | جراح مرگ | TACTIC93% | اوپه اوپه (K-Room) |
| A | رورونوا زورو کلاه حصیری | پادشاه جهنم | POWER92% | سه شمشیر + انما |
| A | پرتگاس دی. ایس دزد دریایی (متوفی) | مشت آتشین | LEGACY90% | شعله (Mera Mera) |
| A | سانجی کلاه حصیری | پای سیاه / ژن جرما | SPEED90% | Ifrit Jambe |
| A- | جینبه کلاه حصیری | شوالیه دریا | TANK88% | کاراته فیشمن |
| B | فرانکی کلاه حصیری | سایبورگ | MECHA85% | لیزر رادیکال |
| B | نیکو روبین کلاه حصیری | فرزند شیطان | DEMON83% | هانا هانا (Gigante) |
| B- | بروک کلاه حصیری | سول کینگ | SOUL80% | یخ جهنم (Yomi Yomi) |
| C+ | چوپر کلاه حصیری | پزشک / هیولا | MONSTER75% | مانستر پوینت (موقتی) |
| C | نامی کلاه حصیری | جادوگر آبوهوا | GLASS70% | زئوس (رعد و برق) |
| C | اوساپ کلاه حصیری | گاد اوساپ / اسنایپر | SNIPER65% | گیاهان + هاکی |
| ? | باگی دلقک یونکو (کراس گیلد) | کاریزما / نماد | LUCK15% | بارا بارا + شانس مطلق |

با ورود وانپیس به حماسه نهایی (Final Saga) در جزیره اگهد (Egghead) و الباف، نقشهای این ۲۰ شخصیت در حال همگرایی است. ساختارهای صلب جهان (نیروی دریایی، یونکو، شیچیبوکای) در حال فروپاشی هستند و جای خود را به اتحادهای سیال (کراس گیلد، ناوگان بزرگ کلاه حصیری) میدهند.
مسیر روایی نشاندهنده یک «بتل رویال» عظیم برای وانپیس است که با یک «جنگ برای سپیدهدم» علیه دولت جهانی (ایمو) دنبال خواهد شد.
ایچیرو اودا استادانه این شخصیتها را نه به عنوان چهرههای ایستا، بلکه به عنوان نیروهای پویایی ساخته است که در برابر بافت جهان او فشار میآورند و کشیده میشوند. رویاهای آنها موتور داستان است و درگیریهای آنها جرقههایی است که خط قرمز (Red Line) را میسوزاند و دریاها را متحد میکند. این ۲۰ شخصیت، ستونهای اصلی بنایی هستند که اودا بیش از ۲۵ سال مشغول ساختن آن بوده است و هر کدام نقشی بیبدیل در پایانبندی این حماسه ایفا خواهند کرد.

پاسخ ها