کلیک🖱️ فناوری و تکنولوژی‌های جدید

کلیک🖱️ فناوری و تکنولوژی‌های جدید

اخبار کامپیوتر و سخت‌افزار، بررسی فناوری‌های جدید، خبر فناوری اطلاعات IT، گجت‌های تازه، دنیای موبایل، اینترنت و شبکه، امنیت، سیستم عامل، آموزش کامپیوتر
توسط ۶۵ نفر دنبال می شود
 ۱۴ نفر را دنبال می کند

اختلاف طبقاتی؛ دلیل عشق و نفرت توأمان به سلبریتی های فضای مجازی

اختلاف طبقاتی؛ دلیل عشق و نفرت توأمان به سلبریتی‌های فضای مجازی

انتشار کلیپی از رفتار عجیب بازیگر نام‌آشنا با یک پاکبان باعث شد تا در دیجیتال به‌سراغ بررسی جامعه‌شناختی علت بروز چنین رفتارهایی ازسوی سلبریتی‌های دنیای مجازی برویم.

در روزهایی که نیمی از جمعیت جهان به‌دلیل شیوع ویروس کرونا در خانه‌های خود قرنطینه هستند، فضاهای مجازی به محلی جدید برای اجتماعات بدل شده‌اند. چنین اتفاقی در ایران نیز رخ داده و ظرف دو ماه اخیر شاهد فعالیت‌های گسترده‌ی مردم در فضاهای مجازی بودیم؛ مردم سعی دارند با انتشار انواع محتوا، از شیوه‌ی سرکردن با قرنطینه، پختن غذا، سرگرمی‌های این دوران، هنرها و خلاقیت‌ها، ورزش و تغذیه و دیگر مسائل مرتبط با زندگی، تعاملی بیشتر با اجتماع داشته باشند. در این میان، قطعا افراد شناخته‌شده یا به‌اصطلاح سلبریتی‌های فضای مجازی نیز فعالیت‌های مجازی‌شان را گسترش داده‌اند و توجه بسیاری را به خود جلب کرده‌اند.

آنطور که مشاهده کردیم، تعداد لایوهای اینستاگرامی رشد فزاینده‌ای یافته و تعداد بازدیدکنندگان از لایوها نیز رکوردی بی‌نظیر در این دوران ثبت کرده است. اما از یک سو مشاهده کردیم که بحث‌ها، جنجال‌ها و حاشیه‌های فراوانی نیز حول این فعالیت‌ها شکل می‌گیرد. در همین اثنا بود که انتشار کلیپی جدید از سحر قریشی، بازیگر جنجالی کشورمان، درحالی‌که رفتاری عجیب درقبال یک پاکبان در پارک نشان می‌دهد، واکنش‌های زیادی ازسوی مردم دریافت کرد. همین موضوع، گذشته از ارزیابی اخلاقی این رفتارها، بهانه‌ای شد تا دیجیتال با دکتر محمد عاملی، استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه تهران صحبتی داشته باشد و علت این اقبال و توجه گسترده‌ی مردم به سلبریتی‌ها در فضای مجازی را جویا شود.

رفتار سلبریتی یا حد انعکاس مردم؛ کدام مشکل‌زا است؟

آنطور که دکتر عاملی می‌گوید، در ۱۰ سال اخیر و به‌خصوص با پاگیری شبکه‌های اجتماعی، ما شاهد دموکراته‌شدن یا پراکنده‌شدن ابزار رسانه‌ای هستیم؛ زمانی اخبار را تنها از تلویزیون پیگیری می‌کردیم؛ اما اکنون هر شخصی با گوشی هوشمند خود می‌تواند خبر تولید کند و این موضوع دادگاه افکار عمومی را بسیار گسترده‌تر کرده و باعث افزایش تراکم و تعدد آن شده است.

اگر به ۵۰ الی ۶۰ سال اخیر نگاه کنیم، ایران فعلی به‌شدت دچار دوقطبی طبقاتی شده، فاصله‌ی طبقاتی در هیچ دوره‌ای به این میزان نبوده است. به باور عاملی، این فاصله به‌خودی خود احساساتی در جوامع می‌آفریند و زیر پوسته‌ی این شکاف، نفرت به‌وجود می‌آید. این احساس نفرت معمولا باید در جایی تخلیه شود، نه‌تنها درمورد سلبریتی‌ها بلکه در جایگاه دوگانه‌ی استاد - دانشجو، پولدار - فقیر، کارگر - کارفرما و اشکال مختلف دیگر نیز شاهد هستیم که احساسات منفی به‌وجود می‌آید.

ازنظر مردم، سلبریتی‌ها کسانی هستند که شایسته‌ی این میزان موفقیت و توجه و وضعیت اقتصادی خوب نیستند بااین‌حال به آن دست یافته‌اند؛ درنتیجه‌ی تصور رخ‌دادن چنین بی‌عدالتی، حس نفرتی نسبت به آن‌ها به‌وجود می‌آید. حس نفرت اکنون به یک سلبریتی معطوف شده اما چیزی که در این میان خطرناک جلوه می‌کند این است که این حس به جایگاه اشخاص دیگر نیز سرایت کند؛ برای مثال دیده‌ایم که درمورد پزشک هم چنین احساسی شکل گرفته است یا نسبت به کارفرما و اساتید دانشگاه. عاملی می‌گوید، درواقع هرجا فرودست و فرادستی هست مردم احساس بی‌عدالتی می‌کنند و این فرودست نسبت به آن فرادست احساس نفرت دارد.

بااین‌حال چنین اتفاقی جدید نیست و در جاهای دیگر دنیا نیز تابه‌حال رخ داده است؛ مثلا در آلمان دهه‌ی ۳۰ یا در فرانسه ۱۹۶۸ که به‌نوعی منجر به جنبش مه ۱۹۶۸ شد، یک شکاف میان حاشیه و متن به‌وجود آمد که سندرم آن چنین رفتارهایی بود. کلمه سندرم بدین‌دلیل به‌کار برده می‌شود که این‌ها نشانه‌ی بیماری است. عاملی می‌گوید رفتار سحر قریشی و برخورد مردم هردو نشانه‌ی بیماری است؛ در یکجا یک نفر رفتار نابهنجار انجام داده و در جای دیگر (فضای مجازی) یک جمع رفتار نابهنجار نشان داده‌اند.

فضای مجازی همیشه کانالی برای ارتباطات مجازی بوده اما نزدیک به دو ماه است که با قرنطینه‌شدن مردم در خانه‌ها و کاهش تحرک جغرافیایی، به یکی از معدود کانال‌های ارتباط برای افراد تبدیل شده است. با پناه‌آوردن به فضای مجازی، اکنون رفتار برخی افراد شناخته‌شده درمیان مردم جنجال‌برانگیز شده است. عاملی می‌گوید:

شخصی مانند امیر تتلو (با نام اصلی امیرحسین مقصودلو) قبلا هم همین اعمالی را مرتکب می‌شد که در ماه‌های اخیر شاهدشان بودیم. تنها فرق این است که اکنون حساسیت بیشتری به‌وجود آمده چراکه مصرف رسانه‌ای مردم چندبرابر قبل شده و ارجاعشان به ابزارهای رسانه‌ای افزایش پیدا کرده است.

اما این جریان موجی اقتصادی را هم با خود بر دوش می‌کشد. همان‌طور که پس از برگزاری لایوهای جنجال‌برانگیز حاوی جدل‌ها، طرح مباحث و پیشنهادهای غیراخلاقی شاهد بودیم، جماعتی از این اتفاق‌ها بهره‌برداری اقتصادی کردند و دوباره کاسبی در سایت‌های شرط‌بندی خود را رونق دادند. این افراد به سلبریتی‌های پرطرفدار دنیای مجازی پیشنهاد می‌کنند تا کاری به‌خصوص در این جهت انجام دهند، مثلا لایوی برگزار کرده و به‌گونه‌ای صحبت کنند تا جذب مخاطب صورت بگیرد، برای نمونه با ایجاد درگیری یا تنش لفظی. با این جذب مخاطب بابت هر لایو، سودی عاید هردو طرف معامله می‌شود. عاملی می‌گوید جلب توجه همین اشخاصِ کرکس‌صفت به پتانسیل فضای مجازی در دوران قرنطینه و تجمع مردم در این فضا باعث شده تا انعکاس چنین اتفاقاتی نیز شدید شود.

حال درنظر بگیرید که این اتفاقات و درگیری‌های جنجالی سلبریتی‌های فضای مجازی دو یا سه ماه پیش می‌افتاد؛ یعنی در زمانی که‌ مردم درحال رسیدگی به زندگی و کسب و کار خود بودند و فرصتی نداشتند تا به چنین اتفاقاتی توجه کنند؛ اما اکنون تراکم مجازی مردم درکنار یکدیگر نوعی گردهم‌آیی متراکم مجازی به‌وجود آورده؛ در چنین فضایی، معمولا احساسات جمعی تند و تیز نشان داده می‌شود. عاملی توضیح می‌دهد:

برای مثال اگر در این فضا از کسی خوشمان بیاید، این فضای گردهم‌آیی جمعی باعث می‌شود که به میزان زیادی از او خوش‌مان بیاید و اگر از کسی بدمان می‌آید، به‌طرز شدیدی حس نفرت‌مان را نشان می‌دهیم. این موضوع به فضای زمانی تعلیقی برمی‌گردد؛ فضایی موقتی که در آن قرنطینه هستیم و گویی تنها مجاری برای ارتباط با جامعه است. این فضا قبلا در این حد حساسیت ایجاد نمی‌کرد اما فعلا توجه ما را درگیر کرده است.

به‌عقیده‌ی عاملی، ماجرای اخیر حول سحر قریشی نیز به موضوع شکاف طبقاتی موجود دامن زده و به همین دلیل مردم احساس نارضایتی نشان می‌دهند؛ مردم با خود می‌گویند چه شده که فرد کاملا متوسطی مانند سحر قریشی تا این میزان به خود حق و جسارت می‌دهد که چنین رفتاری نشان دهد. درحقیقت این موضوع ریشه در اختلافی طبقاتی دارد که ده سال است درحال تشدید است.

دیجیتال: شما می‌گویید فاصله طبقاتی چنین وضعیتی را تشدید کرده اما پیش‌تر هم مردم علاقه‌ی زیادی به این اشخاصِ، به‌اصطلاح، شاخ مجازی نشان داده‌اند. موضوع چیست؟

عاملی«به‌گفته‌ی باختین (میخائیل میخائیلویچ باختین، فیلسوف و متخصص ادبیات روسی)، در جوامعی که رفتار رسمی (Formal) است، مردم دچار نوعی سرخوردگی می‌شوند و به‌دنبال کارناوالیزه‌کردن فضا می‌روند؛ کارناوالی کردن فضا یعنی برهم‌زدن فضای رسمی. زمانی را تصور کنید که سر کلاس نشسته‌اید؛ فضا رسمی و اذیت‌کننده است و هرچه به پایان کلاس نزدیک‌تر می‌شویم، همهمه بیشتر می‌شود. با خوردن زنگ تفریح، همه به بیرون هجوم می‌برند و شلوغ می‌کنند. در کشوری که همه‌چیز در فضای جامعه، تلویزیون، اداره و دیگر مراکز، به‌شدت رسمی است و همه به‌خوبی می‌دانیم که مناسبات دروغین هستند و واقعی نیستند، مردم از رفتار غیررسمی لذت می‌برند. در نظر بگیرید، وقتی شخص جوان یک سلبریتی را می‌بیند که خاطراتی از رابطه‌ی شرم‌آورش تعریف می‌کند یا الفاظ رکیک به کار می‌برد، از دیدن آن لذت می‌برد و برایش خنده‌دار است؛ چون او با خود می‌گوید چنین چیزهایی را می‌شناسم و چه‌بسا خود من هم انجام داده‌ام؛ بنابراین حس خوشایندی در او به‌وجود می‌آید چرا که احساس می‌کند درحال فرار از فضای رسمی است.»

عاملی تأثیر پخش سریال‌هایی مانند Friends و AmericanPie را نیز درراستای تخلیه‌ی همین احساسات می‌داند و می‌گوید با مطرح‌شدن شدید این مسائل در فیلم‌ها، دیگر رفتارهای هنجارشکن در جوامع آن‌ها سروصدا نخواهد کرد؛ اما در جامعه‌ی به‌شدت رسمی و تعارفی که رفتار فرد در خلوت با رفتار او در جامعه تفاوت دارد، نوعی همذات‌پنداری با اشخاصی به‌وجود می‌آید که رفتار نابهنجار نشان می‌دهند؛ مردم با خود می‌گویند این شخص هم مانند خود من است.

در مثالی دیگر، عاملی به محبوبیت محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور پیشین کشورمان، در فضای سیاسی به‌دلیل کنارگذاشتن رفتارهای رسمی اشاره می‌کند و می‌گوید:

«مردم دیدند که احمدی‌نژاد رفتاری مانند خودشان دارد و بنابراین از او خوششان آمد. مردم با دیدن تتلو خود را در او می‌بینند، آن‌ها هم همین الفاظ تتلو را گاهی به‌کار برده‌اند؛ آن‌ها تتلو را شخصی می‌بینند که روزی درکنار شخصی دولتی در تلویزیون نمایش داده شد و حالا از خاطرات زندگی جنسی خود می‌گوید. دیدن این دوگانگی برای مردم جذاب است چون ازنظر مردم، تمام فرادست‌ها متهم هستند. مردم می‌گویند تمام این اشخاص مانند هم هستند اما وقتی دست یکی رو می‌شود، خوشحال می‌شوند و می‌گویند او هم مانند ما بود و حالا این موضوع روشن شده است.»

«این هیجان مردم، آن‌ها را به چنین سمت و سویی می‌کشاند. حتی درمیان همکاران من هم برخی درخفا تتلو را دنبال می‌کنند، به او می‌خندند و سپس علیه او مطلبی می‌نویسند. این برهم‌خوردن فضای رسمی برای جامعه‌ای که مجبور است خود را خوب و مؤدب نشان دهد، درحالی‌که این‌گونه نیست، جذاب است. می‌توان گفت که تتلو دیوانه‌ای است که از قفس پریده اما ما هنوز در قفس تعارفات زندگی روزمره و رفتارهای رسمی هستیم؛ بنابراین وقتی می‌بینیم دیوانه‌ای فرار کرده، از این اتفاق خوشمان می‌آید. ما با زبان فرمال او را نقد می‌کنیم اما واقعیت چنین است که این مسئله برای مردم جذاب و جالب است؛ البته ما با خود نمی‌گوییم که چنین رفتاری درست است اما سرگرمی خوبی برای‌مان محسوب می‌شود.»

عاملی می‌گوید، این‌گونه اشخاص دیگر مجبور نیستند رفتار رسمی داشته باشند؛ آن‌ها دیگر می‌دانند که مردم ایران هم رفتارشان را می‌پسندند. این بازاریابی احساس است؛ هم خود این اشخاص و هم کسانی که پشت طرح مسائل جنجالی‌شان هستند و برای آن‌ها برنامه‌ریزی می‌کنند، پی به اهمیت موضوع برده‌اند؛ این یک بازار و تجارت است.

«اکنون که سرگرمی‌های مختلف ازجمله فوتبال تعطیل شده‌اند، سایت شرط‌بندی با افراد مطرح در فضای مجازی قرارداد می‌بندد و می‌گوید با انجام چنین کاری درآمدزایی کنید. مثلا تتلو در لایو خود به یک خواننده زنگ می‌زند و از خاطرات مشترک غیراخلاقی چندین سال قبل‌شان صحبت می‌کند؛ ناگهان می‌بینید که صدها هزار نفر در لایو حضور دارند. روشن است که با جذب این تعداد مخاطب، فرد می‌تواند پول خود را بگیرد؛ درست مانند این است که در زمان نیاز مردم، دارویی که به آن احتیاج دارند را دراختیارشان قرار دهی و به‌فروش برسانی. اکنون که مردم در حالت کسالت دوران قرنطینه ناشی از کرونا هستند، این سبک کالاها فروش دارد.»

به‌گفته‌ی عاملی، چنین رفتاری ازسوی مردم تخلیه محسوب می‌شود؛ مانند مثال زنگ تفریح، مردم نیاز دارند خود را در یک محیط بیرون بریزند و از وجود این محیط استقبال می‌کنند. اما، برخلاف نقدها و نکوهش‌هایی که علیه این اشخاص مطرح می‌شود، صحبت از یک بازار است؛ چه ازطرف خود فرد یا سلبریتی که بازار را راه می‌اندازد، تا روشنفکری که نقدی در این ارتباط می‌نویسد و اشخاصی مانند حسن آقامیری که از آن‌ها حمایت می‌کنند، همه در یک بازار شرکت کرده‌اند و هرکدام، بخشی از بازار را در دست گرفته است و مردم هم نظاره‌گر این جریان هستند. بنابراین، به‌گفته‌ی عاملی، فاجعه‌ای اخلاقی درقبال این جریان دیده نمی‌شود.

عاملی در پاسخ به سوال دیجیتال مبنی بر اینکه راهکار جامعه‌شناسی برای مشکل حاضر چیست، می‌گوید نباید وقتی صحبت از راه‌کار می‌شود، تصور کنیم شخصی بالانشین مانند پزشک، روانشناس، استاد اخلاق یا حتی سیاستمدار باید بیاید و این وضعیت را سروسامان بدهد. به‌نظر این استاد جامعه‌شناس بهتر است که مردم خودشان بنشینند و خود را ارزیابی کنند. او می‌گوید:

«ما تابه‌حال فرصت نکردیم تا حوزه‌ی عمومی فیزیکالی درست کنیم اما اکنون به‌مدد فضای مجازی، یک حوزه‌ی عمومی مجازی شکل گرفته و مردم می‌توانند با بهره‌گیری از آن خودشان را ارزیابی کنند، واکنش‌های‌شان را بسنجند، آن‌ها را بنویسند و بخوانند و خود را بشناسند. مردم می‌توانند با کمک رسانه‌های مجازی متوجه شوند که چرا از این فضا خوش‌شان می‌آید یا چرا از آن نفرت دارند یا چرا به موضوع سحر قریشی یا تتلو حساسیت نشان می‌دهند.»

دیجیتال: حالا که این صحبت پیش آمد، واقعا چطور ممکن است اشخاصی که این‌همه دنبال‌کننده دارند، مورد نفرت عمومی باشند؟

عاملی: «مردم به‌طور همزمان، هم از سلبریتی‌ها نفرت دارند و هم عاشق آن‌ها هستند، این موضوع دلایل رواشناسی و اجتماعی دارد. نمی‌شود که شخصی مورد نفرت همگان باشد؛ اما به این میزان مخاطب و فالوئر داشته باشد. این دوگانه‌ای است که ما درمورد اشخاصی که برجسته شدند داریم چون تصور می‌کنیم آن‌ها به‌طور ناعادلانه‌ای به موفقیت رسیده‌اند، اما لیاقتش را ندارند. بخش عمده‌ای از کسانی که از سلبریتی‌ها نفرت دارند، اشخاصی هستند که دل‌شان می‌خواست مانند آن‌ها باشند و به جایگاه آن‌ها برسند اما نتوانستند. احساس نفرتی از این جنس، چنین بازخوردهایی دارد. بنابراین من توصیه نمی‌کنم که هیچ روانشناس، جامعه‌شناس یا سیاستمداری برای حل این موضوع وارد ماجرا شود؛ بهترین کار شناخت ماجرا است؛ اگر ما بدانیم چرا چنین عکس‌العمل شدیدی اتفاق می‌افتد، بهتر می‌توانیم آن را حل کنیم. نیاز نیست دیگران را خطابه کنیم. ما باید اجازه دهیم که خودمان را ازطریق تتلو، سحر قریشی و امثال آن‌ها بشناسیم. این‌ها بهانه و میانجی می‌شوند که ما به ارزیابی خود بپردازیم.»

دیجیتال: اشخاص بسیاری نگران تأثیر رفتارهای نابهنجار سلبریتی‌ها روی نوجوانان و جوانان هستند. در این مورد چه نظری دارید؟

عاملی: «اگر تصور می‌کنید نوجوان ایرانی موجودی است که تتلو قرار است چشم و گوش آن را باز کند، این اشتباه محض است. این نوجوانان قبلا و در جای دیگر، چشم و گوش‌شان باز شده، نمی‌توان منکر تأثیر سوء اشخاص پرطرفدار و محبوب هم شد اما واقعیت این است که با نبود تتلو هم اتفاق خاصی در این زمینه نمی‌افتد. قبلا هم در همین مورد، نقدی به ساسی مانکن و ترانه‌ی جدیدش وارد شده بود که چرا در بخشی از آن گفته می‌شود: «...اول اینستا، بعد کتاب»، خواننده در جواب گفت «پس من می‌گویم اول کتاب و بعد اینستا، ببینیم که با این حرف آیا اتفاق دیگری می‌افتد؟»، و دیدیم که چنین هم نمی‌شود و روالی تغییر نکرد. با حرف‌های تتلو هم اتفاق خاصی نمی‌افتد. این رعشه‌ای که به تن بزرگسالان افتاده، قاعده‌‌ای است بر این مبنا که بزرگسال دوست ندارد فرد کم‌سن‌وسال مانند او باشد و میزان اطلاعات مشابهی پیدا کند. حتی خود من هم دلم نمی‌خواهد فرزندم مانند من شود درحالی که خودم اینطور هستم. بعید می‌دانم این اتفاق‌هایی که در فضای مجازی چنین جنجال به‌پا کرده‌اند، بتوانند چندان تأثیرگذار باشند.»

دیجیتال: پس می‌گویید که مسئله‌ی خطرناکی دراین‌ارتباط رخ نخواهد داد؟

عامی: «به‌نظرمن، در مورد تأثیر آن‌ها اغراق شده وگرنه اگر به‌سراغ نوجوانان ۱۵ و ۱۶ ساله بروید و جنس شوخی‌های‌شان را بشنوید، متوجه می‌شوید که درست همان کلماتی استفاده می‌شوند که تتلو هم با سن بالای خود بر زبان می‌آورد. اصلا این‌گونه نیست که تتلو باعث بازشدن چشم و گوش فرزندان ما شود. به عقیده‌ی من تأثیر این موضوع چندان زیاد نیست.»

دیجیتال: شما می‌گویید مردم در خلوت خود بنشینند و خود را نقد و ارزیابی کنند تا متوجه شوند که دلیل نشان‌دادن واکنش زیاد به این دسته اتفاقات اخیر چیست. اما در جامعه این تفکر غالب است که چنین موضوعاتی به‌طورکلی قبیح هستند.

عاملی: «به‌عقیده‌ی من، در نقد سلبریتی‌ها همیشه ریاکاری به‌چشم می‌خورد؛ مردم چیزی را پنهان می‌کنند، در هر قشری، حتی روان‌شناس و جامعه‌شناس و باقی. درواقع آن‌ها به‌دنبال مقصری هستند که مشکلات را گردن آن بیندازند. برای مثال ممکن است بگویند اگر میزان مطالعه‌ی مردم پایین است، به‌خاطر ساسی مانکن این اتفاق افتاده یا اگر چشم و گوش نوجوان و جوان ما باز شده، تقصیر تتلو است. این نادیده‌گرفتن سازوکار عِلّی است که در جامعه وجود دارد.

تتلو معلول و محصول چنین جامعه‌ای است، نه عامل آن. او حاصل خانواده‌ای است که در آن شاهد دعوا و زدوخوردهای خانوادگی خود بوده و نمی‌توان انتظار بالاتری از او داشت، خود او نیاز به درمان دارد و محصول جامعه‌ای ناسالم است. من موافق دادگاه شکل‌گرفته در جامعه برای برخورد با این اشخاص نیستم؛ جامعه‌ی ما حالت دادگاهی پیدا کرده و به‌شدت علاقه به قضاوت و محکوم‌کردن پیدا کرده درحالی‌که این مسائل کاملا طبیعی است و همواره در طول زمان رخ داده؛ برای مثال اگر به سرگرمی‌های مردم دهه‌ی ۶۰ ایران نگاهی بیندازیم، به‌خاطر می‌آوریم که یکی از آن‌ها دیدن فیلم عروسی مردم عادی بود. فیلم عروسی اشخاصی بین مردم دست به دست می‌چرخید که شناخته‌شده نبودند. پس از آن، فیلم رقص محمود شهریاری بین مردم چرخید و مردم از دیدن آن هیجان‌زده شدند. از چنین دورانی، اکنون رسیده‌ایم به لایو تتلو و ندا یاسی؛ که در آن هیچ مسئله‌ی اخلاقی رعایت نمی‌شود.

اگر نظاره کنید، ما دقیقا همان مردم هستیم؛ همان مردمی که روزی دیدن عروسی دیگران برای‌شان هیجان‌آور بود تنها به‌دلیل اینکه چند دختر بی‌حجاب را در آن می‌دیدند؛ بااین‌حال این موضوع برای مردم در دهه‌ی شصت هیجان داشت. این نکته از این جهت جالب می‌نماید که بدانیم مردمی زمانی نسبت به دیدن یک مراسم عروسی هیجان نشان می‌دادند که فیلم‌های غیراخلاقی به‌وفور در سطح جامعه موجود بود بااین‌حال فیلم‌های عروسی اشخاص حقیقی و گمنام موردتوجه مردم قرار می‌گرفت چراکه پشت پرده‌ی زندگی آن‌ها را افشا می‌کرد. اکنون نیز اگر از تماشا و دنبال‌کردن ندا یاسی لذت می‌بریم و هیجان‌زده می‌شویم، بدین‌جهت است که او پشت‌پرده‌ی زندگی خود را جلوی پرده می‌آورد و آن را نمایش می‌دهد.»

دیجیتال: ازطرفی هم حساسیت خیلی زیادی روی مسئله‌ی حریم خصوصی را میان مردم شاهد هستیم.

عاملی: «در مسئله‌ی حریم خصوصی تنها مسائل اخلاقی دلیل حساسیت نیست چون پنهان‌کاری زیاد وجود دارد و ما مراقب هستیم که پنهان‌کاری ما افشا نشود. اگر کسی داوطلبانه زندگی خود را به نمایش بگذارد، ما از آن لذت می‌بریم و این شخص را دنبال می‌کنیم. من بعید می‌دانم که مردم از ته دل از این موضوع بدشان بیاید؛ اکثر آن‌ها احساس هیجان به این رخدادها و درگیری‌های جنجالی دارند و برای‌شان جنبه‌ی سرگرمی دارد. این ژست اخلاقی که برخی گرفته‌اند، بازنمایی از واقعیت زندگی اجتماعی ما نیست.»

در طرفی، دسته‌ای از افراد وجود دارند که خواستار فیلتر اینترنت هستند و پیش‌آمدن چنین جنجال‌هایی در سطح جامعه را به‌علت حضور اینترنت و گسترش فناوری می‌دانند؛ مسئله‌ای که می‌دانیم، رخ‌دادن آن اجتناب‌ناپذیر است. عاملی ضمن تأیید این موضوع می‌گوید این اتفاقات به‌هیچ عنوان جدید نیستند و در گذشته نیز همواره رخ می‌دادند و قضاوت‌های اخلاقی نیز همیشه به‌دنبال آن‌ها روان بود؛ اکنون تنها سازوکارها متفاوت شده؛ مسئله‌ی اساسی این است که ما همیشه فوبیای ابزار جدید داریم.

جامعه‌ی ما به پدیده‌ی نو واکنش نشان می‌دهد اما همان‌گونه که تلفن، ویدیو، سی‌دی و اینترنت عادی شد، این موضوعات نیز عادی خواهد شد. عاملی با بیان این حرف می‌گوید تمامی موارد ذکرشده، در ابتدای ورود خود احساس وحشتی در جامعه ایجاد کردند اما بعد عادی شدند. بنابراین اصلا مسئله‌ی خاصی دراین‌باره وجود ندارد و اتفاق خاصی هم رخ نداده است. به‌عقیده‌ی او، اکنون تنها ابزارها زیاد شده اما اتفاق‌ها زیاد نشده؛ ما تنها برای کارهایی که قبلا می‌کردیم، اکنون ابزارهای جدیدی داریم.

برگشت به عقب ولو یک میلی‌متر ممکن نیست و امکان ندارد که ما به زمانی برگردیم که اینترنت و فضای مجازی وجود نداشته؛ این اکنون شرایطی است که وجود دارد و چاره‌ای نیست جز اینکه این فضا را بپذیریم، هنجارهای این فضا نیز به‌مرور زمان به‌وجود می‌آید. به‌گفته‌ی این جامعه‌شناس، شرایط همیشه این‌گونه نخواهد ماند؛ مردم هنوز جامعه‌پذیری برخی موضوعات را ندارند چون از آن محروم بوده‌اند اما به‌مرور زمان درمورد آن یاد می‌گیرند. درواقع هر پدیده‌ی نوظهوری به‌مرور نظم اخلاقی خودش را به‌وجود می‌آورد. او مثال می‌زند، زمانی که استفاده از تلگرام تازه در ایران محبوبیت یافته بود، اخبار زیادی توسط مردم به آن تزریق می‌شد اما با گذشت زمان مردم فهمیدند که نباید هر اخباری را در آن به‌اشتراک بگذارند یا صحت هر اخباری را بپذیرند؛ این می‌شود نظم اخلاقی حاکم بر مسئله. عاملی برهمین اساس، نگرانی‌ها را درمورد شرایط فضای مجازی کنونی بی‌مورد می‌داند و اعتقاد دارد که نظم اخلاقی هر موضوعی به‌تدریج ایجاد می‌شود.

دیجیتال: پس نمی‌توان گفت که رفتار مردم درقبال رسانه‌های مجازی پسرفت کرده است؟

عارفی: «نه، این درکِ همیشه منفیِ ما درمورد خودمان است. اتفاقا فضای مجازی کمک می‌کند که من شهروندی جهانی باشم و ببینم هنجارهای یک شهروند جهانی چگونه است تا مانند آن شوم. مردم ما چهل سال است که خود را ایزوله می‌دانند و خبر ندارند در دنیا چه خبر است. آن‌ها قضاوت‌های قطبی می‌کنند، مثلا ژاپن و آلمان را بسیار خوب و ایران را بسیار بد می‌دانند. برای مثال در ماجرای اخیرِ مواجهه با کرونا مشخص شد که حتی کانادا، ژاپن، آلمان، فرانسه و انگلیس و دیگر کشورها که از چشم مردم ما جوامع ایده‌آلی بودند، دارای چه میزان رفتارهای نابهنجار نیز بوده‌اند. انتشار تصاویری از تورنتو نشان ‌داد که مردم دستکش‌های زیادی را در خیابان‌ها ریخته‌اند؛ یا مثلا در کانادا که برای شخصی یک مکان ایده‌آل به‌نظر می‌رسد، برخی مسائل بهداشتی رعایت نشد یا رفتارهای بدی ازسوی مردم در کشورهای اروپایی و به‌خصوص آمریکا نسبت به شرقی‌ها نمایش داده شد؛ تمام این‌ها حاکی از آن بود که تنها ما نیستیم که با شرایط بدی مواجهیم. من تصور نمی‌کنم که جامعه‌ی ما درحال پسرفت است؛ این حس پسرفت در مورد موضوعات زیادی در ما وجود دارد، ما تصور می‌کنیم که ۱۵۰ سال است درحال پسرفت هستیم و بسیار عقب‌مانده‌ایم. این تصور بر ما غالب شده اما روالی که من مشاهده می‌کنم، واقعا خوشبینانه است. ما روز به روز بیشتر شهروند این جهان می‌شویم و بیشتر یاد می‌گیریم که چگونه شهروند خوبی در این جهان شویم.»

دیجیتال: پس شاید بتوان این فوبیا را نشان‌دهنده‌ی آغاز یک مسیر برای شناخت دانست.

عاملی: «مردم نسبت به هر پدیده‌ی جدیدی بیشتر بازخورد منفی دارند تا مثبت. باید کمی از فوبیای پدیده‌های جدید گذشت. اگر امیر تتلو اکنون برای ما چنین پدیده‌ای شده، شهروندی آمریکایی در قالب سریال‌ها و فیلم‌های مختلف این تنش را رد کرده است. ما ذهن‌های نوپایی داریم و نسبت‌به این مسائل ترس نشان می‌دهیم. ما باید بپذیریم که در آینده، امیر تتلو و امیر تتلوهای دیگر، جزوی از فرهنگ ما خواهند بود؛ پس آن‌ها را پنهان نکنیم و خود را با آن‌ها وفق دهیم. امیر تتلو هست و اگر من او را نبینم، مشکل از چشم من است. باید با این پدیده‌ها به‌نوعی کنار بیاییم و توان روحی‌مان را برای مواجهه با آن‌ها بالا ببریم وگرنه تتلو، ساسی، ساشا سبحانی، سحر قریشی، ندا یاسی و... جزوی از فرهنگ ما هستند. در تمام کشورها چنین پدیده‌هایی جزو فرهنگ محسوب می‌شوند. برای چنین جوامعی این مسائل ساده رد می‌شود اما در جامعه‌ای که مردم در آن‌ها، در ظاهر چیزی هستند و در باطن چیز دیگر، وجود شخصی مانند تتلو که به‌ناگهان این دوگانه را از بین می‌برد، حساسیت‌برانگیز، جذاب، نفرت‌آور، هیجان‌انگیز یا حتی رعب‌آور می‌نمایاند.

فوبیا به‌مرور زمان از بین می‌رود و دیدن نکات مثبت در این میان کمک می‌کند تا هنجارهای درست مسائل، جایگزین هنجارهای نادرست شوند. در فضای مجازی هم با ظهور هر موضوع جدیدی، ناهنجاری رخ می‌دهد اما به‌مرور زمان، نظم اخلاقی آن نیز به‌وجود می‌آید. درمجموع نباید نگران بود؛ ترس ناشی از پدیده‌های نوظهور همیشه وجود داشته و کشور ما نسبت به آن تأخر داشته است. همین فضای مجازی اجازه می‌دهد که با نزدیکان خود در آن سوی جهان ارتباط داشته باشیم، با والدین خود در قرنطینه تماس تصویری بگیریم؛ باید جنبه‌های مثبت آن را نیز دید چراکه تماس تصویری تنها برای برقراری روابط غیراخلاقی نیست.»

دیجیتال: شما نقش آموزش و پرورش را در شکل‌دهی رفتار کاربران فضای مجازی به چه میزان مؤثر می‌دانید؟

عاملی: «آموزش و پرورش بخشی از جریان آموزش کودک، نوجوان و جوان را دراختیار دارد اما تابه‌حال نشان نداده که توانایی لازم برای جامعه‌پذیرشدن دانش‌آموزان را دارد. آنچه آموزش و پرورش می‌خواهد به بچه‌ها تعلیم دهد، آن‌ها یاد نمی‌گیرند. بچه‌ها یاد گرفته‌اند که تنها درس‌ها را بخوانند تا درس‌ها تمام شوند و این موضوع رد شود اما تأثیرپذیری زیادی از باید و نبایدهای آموزشی ندارند. علت این مسئله باید بررسی شود. ممکن است دانش‌آموزی به فضای آموزشی خود علاقه داشته باشد اما دلیل نمی‌شود که هرچه آموزش و پرورش بخواهد به او بیاموزد را بپذیرد. پس به نظر من آموزش و پرورش چندان تأثیری در شکل‌دهی رفتار درست در فضای مجازی ندارد و می‌تواند تاثیر موقتی داشته باشد. احتمالا بچه‌ها خودشان به‌زودی متوجه می‌شوند یا ازسمت والدین به آن‌ها گفته می‌شود که «حالا یه چیزی سر کلاس گفتند، تو جدی نگیر.»

جامعه‌شناسی به‌نام پل کولومی (Paul Colomy) می‌گوید ما در برخی جوامع شاهد تداخل اقتدار هستیم؛ یعنی هم والدین ادعا می‌کنند که باید فرزندان را آموزش دهیم، هم تلویزیون و هم مدرسه. سپس هر کدام راه خود را می‌روند و کودک نمی‌داند کدام اقتدار و حرف را بپذیرد. تمایزیابی ناقص به شرایطی گفته می‌شود که کارکرد نهادها دربرابر هم به‌خوبی مشخص نیست؛ کودک در مدرسه دراختیار آموزش و پرورش است و در خانه دراختیار والدین. وقتی شیوه تربیت این‌ها باهم متناقض باشد‌، باعث می‌شود تأثیرگذاری از دست برود چون آن میزان که فرزند دراختیار والدین است، دراختیار مدرسه و آموزش و پرورش نیست.

نظر شما در این باره چیست؟

کلیک🖱️ فناوری و تکنولوژی‌های جدید
کلیک🖱️ فناوری و تکنولوژی‌های جدید اخبار کامپیوتر و سخت‌افزار، بررسی فناوری‌های جدید، خبر فناوری اطلاعات IT، گجت‌های تازه، دنیای موبایل، اینترنت و شبکه، امنیت، سیستم عامل، آموزش کامپیوتر

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋