کارلوس گون از باسابقهترین مدیران معاصر صنعت خودروسازی است که علاوه بر مدیریت در بزرگترین فعالان صنعت، با پروندهها و اتهامهای گوناگون شناخته میشود.
کارلوس گون (Carlos Ghosn با تلفظ عربی کارلوس غصن)، تاجر فرانسوی متولد برزیل با اصالت لبنانی است که اکنون بهعنوان مجرم فراری در سطح بینالمللی شناخته میشود. او سابقهای طولانی از فعالیت در بزرگترین شرکتهای صنعت حملونقل را دارد و بهاندازهی همین سابقه، پروندهها و اتهامهای گوناگونی حول نام او شکل گرفته است. گون عناوینی همچون مدیرعامل میشیلن، مدیرعامل و رئیس هیئتمدیرهی رنو، رئیس هیئتمدیرهی آوتوواز، مدیرعامل و رئیس هیئتمدیرهی نیسان، رئیس هیئتمدیرهی میتسوبیشی موتورز و مدیرعامل اتحاد خودروسازی رنو-نیسان-میتسوبیشی را در سابقه دارد. از سوابق مهم و تاریخی گون در صنعت خودروسازی میتوان به فعالیت در شرکت رنو و نجات شرکت فرانسوی از ورشکستگی اشاره کرد. گون در سال ۱۹۹۶ توسط مدیرعامل وقت رنو، لویس شویتزر استخدام شد و با طراحی و پیادهسازی روشهای کاهش هزینه و افزایش نوآوری تولید، در خلال سالها ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰، رنو را به روند سوددهی بازگرداند. مدیر فرانسوی بهخاطر همین رویکرد لقب «Le Cost Killer» یا «قاتل هزینهها» را دریافت کرد. در سالهای ابتدایی دههی ۲۰۰۰ نیز او نیسان را از مسیر ورشکستگی نجات داد و به «Mr. Fix It» مشهور شد.
کارلوس گون در سالهای ابتدایی دههی ۲۰۰۰، دوران طلایی را میگذارند. مجلههای معتبر جهان همچون فورچن و فایننشال تایمز، از او بهعنوان تأثیرگذارترین مدیر صنعت یاد میکردند و انواع القاب و عناوین به گون اهدا میشد. حتی برخی از کمیکهای ژاپنی از زندگی سراسر موفقیت مدیر فرانسوی الهام میگرفتند. از مهمترین عناوین آن سالهای گون میتوان به لقب برترین تاجر آسیا در سال ۲۰۰۲ ازسوی فورچن و چهارمین رهبر کسبوکار جهان در سال ۲۰۰۳ ازسوی فایننشال تایمز اشاره کرد.
سالهای اخیر برای کارلوس گون خوشیمن نبودهاند. انواع اتهامها و پروندههای مالی علیه او مطرح شد و اکنون، مدیر موفق سالهای ابتدایی قرن کنونی، بهعنوان یک فراری تحت تعقیب بینالمللی شناخته میشود. بحرانهای امروز از آوریل سال ۲۰۱۷ شروع شدند که گون از مقام خود بهعنوان مدیرعامل نیسان استعفا داد. یک سال بعد اتهامهایی مبنی بر سوءاستفاده از داراییهای شرکت علیه او مطرح شد و میتسوبیشی نیز علاوه بر نیسان، گون را از هیئتمدیرهی خود اخراج کرد. فرانسویها تا چند ماه بعد به بیگناهی گون اعتقاد داشتند، اما آنها هم درنهایت در ژانویهی ۲۰۱۹، او را مجبور به بازنشستگی کردند. آخرین اخبار پیرامون گون میگویند که او از ژاپن به لبنان گریخته و اینترپل، هشدار قرمز را برای دستگیری او به دولت لبنان اعلام کرده است.
همانطور که گفته شد، کارلوس گون ریشهای لبنانی دارد. پدربزرگ او، بیکارا گون در ۱۳ سالگی از لبنان به برزیل مهاجرت کرد و در نزدیکی مرز آن کشور با بولیوی ساکن شد. بیکارا یک کارآفرین بود و در صنایع گوناگون همچون لاستیک، محصولات کشاورزی و هوانوردی فعالیت میکرد. پسرش جورج نیز با دختری با اصلیت لبنانی ازدواج کرد و در روندونیا ساکن شد.
کاربوس گون در نهم مارس ۱۹۵۴ در پورتو ولیو به دنیا آمد. او در دو سالگی بهخاطر آشامیدن آب آلوده مسموم شد و مادرش بهخاطر وخامت بیماری، او را به ریو دو ژانیرو برد. بستری شدن در ریو دو ژانیرو هم بیماری کارلوس را درمان نکرد و وی بههمراه مادرش در سال ۱۹۶۰ به لبنان رفت.
تحصیلات ابتدایی کارلوس در لبنان سپری شد و او سپس به کالج استانیسلاس در پاریس رفت و مدتی را هم در لایسی سنت لوئیس تحصیل کرد. تحصیلات دانشگاهی هم در پاریس صورت گرفت و کارلوس در سال ۱۹۷۸ از مدرسهی عالی ملی معدن پاریس با مدرک مهندسی فارغالتحصیل شد.
کارلوس در دوران تحصیل در پاریس
کارلوس گون بهمحض فارغالتحصیلی از دانشگاه، صنعت خودروسازی و تجهیزات وابسته را بهعنوان مسیر شغلی خود انتخاب کرد. او که در فرانسه تحصیل کرده بود، گزینهای عالی بهنام میشلن در پیشرو داشت. میشلن، بزرگترین تولیدکنندهی تایر در اروپا بود و مسیری پر از پیشرفت را برای کارلوس فراهم میکرد. سالهای ابتدایی فعالیت در میشلن، با کارآموزی و یادگیری مفاهیم عملی مهندسی در فرانسه و آلمان گذشت.
مدیران میشلن در سال ۱۹۸۱، کارلوس گون را بهعنوان مدیر تولید در کارخانهی لو پوی-آن-ولی فرانسه انتخاب کردند. سه سال بعد، او مدیریت تحقیق و توسعه را در زیرمجموعهی تایرهای صنعتی میشلن برعهده گرفت. مسیر پیشرفت گون در میشلن با سرعت بالایی طی میشد، بهحدی که مدیر جوان و ۳۰ ساله در سال ۱۹۸۵ بهعنوان مدیر ارشد عملیات میشلن در آمریکای جنوبی به فعالیت ادامه داد.
فعالیتهای مدیریتی گون برای نجات شرکتهای در آستانهی ورشکستگی، از همان دوران ابتدایی مدیریت در صنعت خودروسازی شروع شد. گون بهمحض انتخاب بهعنوان مدیر زیرمجموعهی آمریکای جنوبی میشلن، مأمور به نجات زیرمجموعه از ورشکستگی شد. تورم شدید در برزیل، زیرمجموعهی میشلن را تهدید میکرد و مدیران فرانسوی نمیخواستند یکی از بزرگترین واحدهای شرکت در وضعیت ضررده باقی بماند.
کارلوس گون بهمحض شروع فعالیت بهعنوان مدیر میشلن در برزیل، تیمهای چندعملکردی و چند تابعیتی از مدیران برزیلی، فرانسوی و اهل کشورهای دیگر تشکیل داد تا فعالیت در زیرمجموعهی مذکور را به سمت سوددهی سوق دهد. تجربهی مدیریت تیمهایی با چند تابعیت و فرهنگ، پایههای روش مدیریتی چندفرهنگی گون را در سالهای بعد تشکیل داد. درواقع گون از همان سالها آموخت که تنوع نژادی و فرهنگی میتواند بهعنوان یک دارایی اساسی در کسبوکار استفاده شود. گون درجایی گفته بود که تنوع نژادی و فرهنگی و جنسیتی موجب یادگیری میشود، در صورتیکه مدیران با گروههایی مشابه و ثابت راحتتر هستند. درنهایت رویکردهای چندفرهنگی او در برزیل نتیجه داد و شرکت پس از دو سال به سوددهی رسید.
موفقیت گون در نجات زیرمجموعهی میشلن در آمریکای جنوبی، مدیران ارشد را مجاب کرد تا او را بهعنوان مدیر کل و مدیر ارشد عملیات در زیرمجموعهی آمریکای شمالی انتخاب کنند. درنتیجه مدیر فرانسوی در سال ۱۹۸۹ بههمراه خانواده به گرینویل در کارولینای جنوبی رفت. یک سال بعد، گون به مقام مدیریت عامل میشلن آمریکای شمالی انتخاب شد. تغییر زیرساختهای شرکت همیشه در اولیویتهای گون قرار داشتند و او برای بهبود هرچه بیشتر فرایندها در سیستم تحت مدیریتش، همهی تلاش خود را به کار میگرفت.
رنو، خودروساز بزرگ فرانسوی در سالهای پایانی قرن بیستم با چالشهای عملکردی متنوعی روبهرو بود. آنها بهدنبال مدیری حرفهای بودند تا ساختارهای شرکت را بهسمت سوددهی سوق دهد. اعتبار و شهرت گون به گوش مدیران رنو رسیده بود و آنها در سال ۱۹۹۶، مدیر فرانسوی را بهعنوان معاون ارشد اجرایی استخدام کردند. گون مسئولیتهای متنوعی ازجمله خرید، تحقیقات پیشرفته، مهندسی و توسعه، عملیات بخش موتور و تولید را برعهده داشت. بهعلاوه او بهعنوان مسئول زیرمجموعهی آمریکای جنوبی رنو نیز فعالیت میکرد. تغییرات ساختاری گون در رنو با سرعت بالایی انجام شد و شرکت فرانسوی در سال ۱۹۹۷ به سوددهی رسید.
رنو پس از بازگشت از مسیر سقوط، به فکر توسعهی همکاری و کسبوکار با دیگر غولهای صنعت خودروسازی بود. شرکت فرانسوی در سال ۱۹۹۹ اتحادی موسوم به رنو-نیسان را با نیسان شکل داد و در ماه مه همان سال، ۳۶/۸ درصد از سهام شرکت مذکور را خریداری کرد. گون از ژوئن ۱۹۹۹ با حفظ سمت در رنو، بهعنوان مدیر ارشد عملیات نیسان به فعالیت ادامه داد. مسیر پیشرفت در نیسان نیز سریع بود و مدیر فرانسوی در سال ۲۰۰۰ بهعنوان مدیر کل و در سال ۲۰۰۱ بهعنوان مدیرعامل شرکت انتخاب شد.
زمانیکه گون به نیسان پیوست، شرکت در وضعیت وخیم ضررده قرار داشت. بدهی ۲۰ میلیارد دلاری فشار شدیدی بر شرکت ژاپنی وارد میکرد و تنها سه مدل از ۴۶ مدل خودرویی که در ژاپن فروخته میشدند، سودده بودند. در آن سالها نجات نیسان از سقوط تقریبا غیرممکن بهنظر میرسید. درواقع بسیاری از کارشناسان کسبوکار، اقدام رنو و گون را برای نجات نیسان بیفایده میدانستند و حتی به کارلوس پیشنهاد میدادند تا برنامهی اقامتی کوتاهمدتی برای ژاپن داشته باشد، چون قطعا موفق نخواهد شد.
کارلوس گون برنامهای حرفهای و جامع برای نجات نیسان از ورشکستگی داشت. او در اوت ۱۹۹۹ برنامهای بهنام Nissan Revival Plan معرفی کرد و قول داد که در صورت عدم موفقیت برنامه استعفا دهد. برنامهی نجات نیسان بهطور خلاصه بازگشت به سوددهی در سال مالی ۲۰۰۰، حاشیهی سود فروش ۴/۵ درصد در پایان سال مالی ۲۰۰۲ و کاهش ۵۰ درصدی بدهیها در همان زمان را تعهد میکرد. بخشهایی از برنامهی نجات مدیر فرانسوی برای نیسان شامل تعدیل ۲۱ هزار نیروی انسانی (۱۴ درصد از کل نیروی انسانی) اکثرا از ژاپن، تعطیلی پنج کارخانهی تولیدی در ژاپن، کاهش تعداد تأمینکنندهها و سهامداریها و حراج داراییهای کمارزش همچون واحد هوافضای نیسان میشد.
فعالیت مدیران غیر ژاپنی در خودروسازی ژاپنی هیچگاه آنچنان مرسوم نبوده است. پس از آنکه فورد در دههی ۱۹۹۰، ماک فیلدز و هنری والاس و جیمز میلر را برای هدایت مزدا انتخاب کرد، کارلوس گون چهارمین مدیر غیرژاپنی در یک خودروساز ژاپنی بود. او علاوه بر رویکردهای تعدیل نیرو و مراکز تولیدی و تأمینکنندهها، تغییرات زیرساختی و فرهنگ سازمانی را در ابعاد بزرگ در نیسان پیادهسازی کرد.
تغییراتی که گون در نیسان پیادهسازی کرد، بهنوعی با زیرساختهای فرهنگ کار در ژاپن مخالف بود. ساختارهایی همچون ارتقاء وابسته به سن و سابقهی کار، در همان ابتدا ازسوی گون لغو شدند. بهعلاوه استخدام مادامالعمر یکی از تضمینهای اشتغال در نیسان بود که توسط گون به پاداشی وابسته به موفقیت نهایی شرکت تبدیل شد. سیستم keiretsu در نیسان نیز توسط مدیر فرانسوی لغو شد. سیستم مذکور، شبکهای از تأمینکنندههای متصل به هم را برای تأمین قطعات نیسان بهکار میگرفت که منافع و سهام مشترک در شرکت اصلی داشتند.
کارلوس گون برنامههایی انقلابی برای نیسان در سر داشت. وقتی برنامهی نجات نیسان رسانهای شد، انواع تحلیلگران دوران دشواری را برای مدیر فرانسوی پیشبینی میکردند. بههرحال او تصمیم به قطع همکاری با برخی از شرکای تجاری قدیمی نیسان داشت و احتمالا با مخالفت و اعتراض عمومی روبهرو میشد. بهعلاوه گون برای اولینبار زبان رسمی شرکت نیسان را از ژاپنی به انگلیسی تغییر داد و همچنین مدیرانی از اروپا و آمریکای شمالی را برای بخشهای استراتژی بینالمللی به کار گرفت.
در اولین سال پیادهسازی برنامهی نجات نیسان، سود خالص شرکت در پایان سال مالی ۲۰۰۰ به ۲/۷ میلیارد دلار رسید؛ درحالیکه یک سال قبل، ضرر مالی ۶/۴۶ میلیارد دلاری اعلام شده بود. تنها ۱۲ ماه پس از شروع برنامهی نجات گون، شرکت به سوددهی رسید و پیش از پایان دورهی سهساله به یکی از سوددهترین خودروسازهای جهان تبدیل شد و حاشیهی سود ۹ درصد را ثبت کرد که دوبرابر میانگین صنعت بود. درنهایت تمامی اهداف برنامهی نجات نیسان پیش از ۳۱ مارس ۲۰۰۲ محقق شد.
کارلوس گون در ماه مه سال ۲۰۰۲ برنامهی جدیدی را بهنام Nissan 180 برای توسعهی نیسان تدوین کرد. برنامهی جدید هم دورهی زمانی سه ساله داشت و اعداد یک و هشت و صفر، نقش مهمی در استراتژیهای آن بازی میکردند. طبق برنامه، نیسان باید تا پایان سپتامبر ۲۰۰۵، فروش جهانی خود را به یک میلیون دستگاه میرساند. بهعلاوه تا پایان بهار همان سال، حاشیهی سود عملیاتی شرکت ژاپنی باید به هشت درصد میرسید و بدهیها در بخش خودرو به صفر کاهش مییافت.
بازدید امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه از کارخانهی رنو
همهی اهداف برنامهی نیسان ۱۸۰ محقق شدند. نیسان در بهار ۲۰۰۳ اعلام کرد که بدهیهایش بهصورت کامل در پایان سال مالی ۲۰۰۲ تسویه شدهاند. حاشیهی سود عملیاتی شرکت در سال مالی ۲۰۰۳ به ۱۱/۱ درصد رسید، درحالیکه در سال مالی ۱۹۹۹ این آمار ۱/۴ درصد بیان میشد. خودروساز ژاپنی در ماه اوت ۲۰۰۵ اعلام کرد که فروش سالانه از سپتامبر ۲۰۰۴ تا سپتامبر ۲۰۰۵ بیش از ۳/۶۷ میلیون دستگاه بوده است، درحالیکه آنها یک سال قبل، آمار فروش ۲/۶ میلیون دستگاه را ثبت کرده بودند.
موفقیتهای خارقالعادهی کارلوس گون در نجات نیسان، هیئتمدیرهی رنو را مجاب کردند تا مدیر هموطن خود را در مسئولیت ارشد اجرایی بهکار بگیرند. گون در مه ۲۰۰۵ بهعنوان مدیرکل و مدیرعامل رنو انتخاب شد. درنتیجه او تنها مدیرعاملی در جهان بود که بهصورت همزمان در دو شرکت حاضر در فهرست Global 500 فعالیت میکرد.
کارلوس گون تا نزدیکی ریاست هیئتمدیرهی جنرال موتورز آمریکایی هم پیش رفت. کرک کرکوریان، سرمایهگذار میلیاردر صنعت خودروسازی، در سال ۲۰۰۵ میزان ۹/۹ درصد از سهام GM را خریداری و آنها را به ادغام با رنو و نیسان تشویق کرد. او گون را نیز بهعنوان رئیس جدید هیئتمدیرهی جنرال موتورز پیشنهاد داد. هیئتمدیرهی جنرال موتورز که چالشهای متعددی را تجربه میکردند، در سال ۲۰۰۶ با پیشنهاد کرکوریان مخالفت کرد و سرمایهگذار باسابقه، درنهایت سهام خود را فروخت.
ملاقات با امپراطور آکیهیتو
فورد از شرکتهای آمریکایی دیگری بود که پیشنهاد مدیریت را به گون مطرح کرد. آنها در سال ۲۰۰۶ پیشنهاد مدیریت عامل را به مدیر فرانسوی دادند که با شرایط خاص او روبهرو شدند. گون گفته بود تنها در شرایطی مدیریت شرکت بحرانزدهی فورد را برعهده میگیرد که بهصورت همزمان، مدیرعامل و رئیس هیئتمدیره باشد. بیل فورد جونیور، با واگذار کردن صندلی ریاست هیئتمدیره مخالفت کرد و گون باز هم به آمریکا نرفت.
کارلوس گون در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ بهعنوان رئیس هیئتمدیره و مدیرعامل هر دو شرکت رنو و نیسان انتخاب شد. گون با مدیریت همزمان رنو و نیسان، اتحاد این دو شرکت را تشکیل داد. او اتحاد خودروسازی بهنام Renault-Nissan Allianec ایجاد کرد و در اقدامی ساختاری، بازار انبوه خودروهای الکتریکی را هدف قرار داد. پنج میلیارد دلار سرمایهگذاری برای تصمیم جدید گون لحاظ شد. او در سال ۲۰۰۸ اعلام کرد که رنو-نیسان، خط تولید کامل خودروهای الکتریکی را در سال ۲۰۱۲ نهایی کرده و محصولات را به بازار عرضه میکند.
کارلوس گون در سال ۲۰۰۹ در مصاحبهای با دانشکدهی کسبوکار وارتون دانشگاه پنسیلوانیا دربارهی برنامهاش برای تولید انبوه خودروهای الکتریکی گفت:
اگر کشورهای درحالتوسعه بخواهند تا حد امکان مالکیت خودرو را افزایش دهند (که بههرحال به هر روشی به آن دست خواهند یافت)، هیچ راهی بهجز تولید خودروهایی با آلایندگی صفر نداریم. درحالحاضر هم تنها خودروهای بدون آلایندهی تجاری، خودروهای برقی هستند. درنتیجه ما تصمیم گرفتیم تا به این بازار وارد شویم.
خودروی برقی Nissan Leaf بهعنوان اولین خودروی اقتصادی بدون آلایندهی جهان در سال ۲۰۱۰ به بازار عرضه شد و گون باز هم از برنامههای استراتژیک خود جلو افتاد.
کارلوس گون یکی از پیشگامان بازیابی صنعت ژاپن از بحران زمینلرزه و سونامی مارس ۲۰۱۱ بود که بهعنوان یکی از فاجعهبارترین حوادث طبیعی تاریخ مدرن شناخته میشود. او در سال ۲۰۱۱ برای اولینبار از کارخانهی تولید موتور ایواکی در استان فوکوشیما بازدید کرد که تنها ۵۱ کیلومتر با نیروگاه هستهای فوکوشیما دائیچی فاصله داشت. بازدیدهای گون ادامهدار شدند و او تصمیم به بازیابی تولید در مراکز مهم ژاپن داشت. درنهایت نیسان بسیار زودتر از انتظارها تولید و عملیات را در کارخانهی ایواکی از سر گرفت. گون در آن سالها در تلویزیون ژاپن هم حضور مییافت و با تعهد به تولید سالانهی یک میلیون دستگاه خودرو در داخل ژاپن، شهروندان را به خوشبینی و امید به آینده تشویق میکرد.
خودروساز روسی آوتوواز، شرکت بعدی بود که با اطلاع از موفقیتها و دستاوردهای گون، تصمیم به استفاده از تجربههای او گرفت. آنها در ژوئن سال ۲۰۱۲ مدیر فرانسوی-برزیلی را بهعنوان قائممقام رئیس هیئتمدیره انتخاب کردند. مدتی بعد، او بهعنوان رئیس هیئتمدیرهی شرکت انتخاب شد و تا سال ۲۰۱۶ در آن سمت باقی ماند.
نزدیک شدن گون به آوتواز روسی در پی افزایش همکاریهای رنو با آنها شکل گرفت. خودروساز فرانسوی از سال ۲۰۰۸ و با خرید ۲۵ درصد از سهام آوتواز، همکاریهای استراتژیکی را با آنها شروع کرده بود. در ادامه اتحاد رنو-نیسان هم شراکتهای تجاری را با روسها افزایش داد و درنهایت آنها آوتواز را در سال ۲۰۱۴ خریداری کردند.
کارلوس گون در فوریهی سال ۲۰۱۷ از سمت مدیریت عامل در نیسان استعفا داد، اما ریاست هیئتمدیره را حفظ کرد. هیروتو سایکاوا که سابقهی فعالیت ۴۰ ساله در شرکت ژاپنی داشت، جایگزین گون شد.
نیسان در ماه اوت ۲۰۱۶، با خرید ۳۴ درصد از سهام میتسوبیشی، شراکت استراتژیکی را با دیگر خودروسازی ژاپنی شروع کرد. گون با حفظ سمت در رنو و نیسان، بهعنوان رئیس هیئتمدیریهی میتسوبیشی مشغول به کار شد. او باید شرایط بحرانی خودروساز ژاپنی را سروسامان میداد و بحرانهایی همچون ناتوانی در درآمدزایی و گزارشهای نادرست کنترل سوخت و ساختارهای اقتصادی را مدیریت میکرد. بخشهای دیگری از همکاری نیسان با میتسوبیشی نیز شامل طراحی و تولید خودروهای برقی در آن شرکت بود. اتحاد رنو-نیسان-میتسوبیشی حدود ۱۰ درصد از بازار خودرو را در اختیار دارد و در فهرست بزرگترین گروههای خودروسازی جهان پس از فولکسواگن و تویوتا قرار میگیرد.
اگرچه ابتدای فعالیت گون در میتسوبیشی با امیدواری بالای همهی مدیران و کارکنان شرکت همراه بود، دیری طول نکشید که بحرانهای حقوقی علیه مدیرعامل باسابقهی صنعت خودروسازی شکل گرفتند؛ بحرانهایی که منجر به وضعیت امروز شدند و گون را به فراری تحت تعقیب اینترپل تبدیل کردند. در ادامه روایتی از نیویورک تایمز نقل میکنیم که چالشهای یکی دو سال اخیر گون را از نگاه اطرافیان تعریف میکند.
مقالهی نیویورک تایمز، داستان دستگیری اولیهی گون را با قرار نهاری شروع میکند که او با دخترش در توکیو تنظیم کرده بود. کارلوس در ماه نوامبر ۲۰۱۸ در پروازی از بیروت به سمت توکیو حرکت میکرد، اما درنهایت نتوانست به دیدار با دخترش برسد. به محض فروش هواپیمای گلفاستریم گون در فرودگاه توکیو، او به اتهام سالها کلاهبرداری مالی و کسب درآمد غیرقانونی از نیسان بازداشت شد. در همان زمان، نیروهای امنیتی به محل اقامت دختر گون (آپارتمان سازمانی کارلوس گون) رفتند و با مجوز دادستانی، آنجا را برای دریافت شواهد و مدارک جستوجو کردند.
کارلوس گون در سال ۲۰۱۷ حدود ۱۶/۹ میلیون دلار درآمد کسب کرده بود. درآمد او تقریبا ۱۱ برابر رئیس هیئتمدیرهی تویوتا بود، اما باز هم از حقوق ۲۱/۹۶ میلیون دلاری مدیرعامل جنرال موتورز کمتر بود. در سال ۲۰۱۸، قانون ژاپن شرکتها را مجبور کرد تا حقوق اعضای هیئتمدیره را در گزارشهای مالی خود ذکر کنند. سهامداران نیسان رأی به حداکثر پرداخت مجموع حقوق ۲۷ میلیون دلار به همهی اعضای هیئتمدیره دادند. گون در پاسخ به تصمیم مذکور، نارضایتی خود را از دریافت حقوق پایین بهصورت عمومی اعلام کرد و دریافتی خود را بسیار پایینتر از همتایان خود در خودروسازیهای دیگر جهان میدانست.
چالش درآمد بالای گون و رد کردن این ادعا از سوی او، جلوهی مدیر باسابقهی خودروسازی را در اذهان عمومی خراب کرد. گون هیچگاه حقوق خود را بالا نمیدانست، ازطرفی ژاپنیها که فرهنگی طرفدار مساوات حقوق داشتند، با شیوهی پرداخت حقوق به مدیرعامل فرانسوی-برزیلی موافق نبودند. اگرچه نیسان یک شرکت بینالمللی محسوب میشد، بههرحال مدیریت مرکزی آن در ژاپن قرار داشت و تحت تأثیر فرهنگ آنجا قرار میگرفت. بهعلاوه در فرانسه نیز که ۱۵ درصد سهام رنو در اختیار دولت بود، حقوق گون که ۲۴۰ برابر حداقل حقوق کارمندان پرداخت میشد، انتقادهایی شدید را بههمراه داشت.
در ماه اوت سال ۲۰۱۸، خبری افشاکننده از دل نیسان بیرون آمد. فرد افشاگر ادعا کرده بود که گون با تأثیرگذاری بر یکی از اعضای هیئتمدیره، سعی در الزام آنها به ایجاد دو کانال پرداختی برای خود دارد. قرار بود تا یکی از کانالها بهصورت رسمی و طبق گزارشهای مالی و دیگری، پس از ترک شرکت ازسوی گون، پرداخت شود. اخبار مذکور به گوش هیروتو سایکاوا، مدیر اجرایی نیسان رسید.
بازرسیهای داخلی نیسان پس از مطرح شدن اتهامها ازسوی افشاکنندهها شروع شد. یکی از اتهامها ادعا میکرد که گون با همکاری مدیر منابع انسانی شرکت، گرگ کلی، حقوق دریافتی خود را از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷، غلط و کمتر از مقدار واقعی اعلام میکرده است. نیسان همچنین اعلام کرد که گون و کلی برنامه داشتند تا پس از ترک نیسان ازسوی گون، ۱۲۴ میلیون دلار دیگر تحت عنوان مشاوره به او پرداخت شود. اتهامهای مذکور و اثبات برخی از آنها، گون و کلی و شرکت نیسان را بهخاطر عدم صداقت در گزارشهای مالی محکوم کردند و درنتیجه گون و کلی از عضویت در هیئتمدیره و مجوز امضای اسناد نیسان، ملغی شدند.
گرگ کلی
گون ۳۲ روز پس از بازداشت اولیه و با پرداخت وثیقه آزاد شد. چند روز بعد، دادگاه ژاپن مجددا او را بهجرم سوءاستفاده از گزارشهای مالی نیسان در دوران بحران مالی سال ۲۰۰۸ بازداشت کرد. سوءاستفادهی احتمالی گون از موقعیتش در نیسان برای ثروتمندتر کردن خود، مخالفتی آشکار با فرهنگ ژاپن دارد. در فرهنگ ژاپنی اگر مدیران برای حفظ شرکت و سازمان تحت رهبری، عملکرد خلافی داشته باشند، بخشیده میشوند، اما سوءاستفاده برای کسب ثروت شخصی، آنچنان پسندیده نیست.
باوجود اتهامهایی که نیسان و مقامهای قانونی ژاپن علیه کارلوس گون مطرح میکردند و شواهد زیادی هم برای آنها داشتند، همراهان و دوستان او، اقدام نیسان و حتی دولت ژاپن را نوعی انتقام از یک مدیر موفق خارجی میدانستند. برخی از نظریههای افراطی حتی بازداشت گون و حبس او در سلولی نهچندان مناسب را با حملهی ژاپن به بندر پرل هاربر آمریکا شبیه تصور میکردند. بههرحال بسیاری از فعالان دنیای کسبوکار در زمان حبس گون در ژاپن، به شرایط او اعتراض داشتند. آنها شرایط گون را با مدیرانی از تاکاتا و توشیبا مقایسه میکردند که باوجود اتهامهای متعدد مالی، رفتار با آنها متفاوت با مدیر خارجی بود.
برخی ادعاها برای توجیه دلیل رفتار خصمانهی ژاپن و نیسان با گون، کاهش درآمد و سوددهی شرکت را در سالهای اخیر عنوان میکنند. آنها میگویند شاید عملکرد نهچندان خوب برنامههای استراتژیک گون در این سالها، نیسان را مجبور به برنامهریزی برای خدشهدار کردن اعتبار او کرده باشد. یکی از برنامهها بهنام Power 88 در سال ۲۰۱۱ رونمایی شد و قرار بود سهم بازار و حاشیهی سود نیسان را در کشورهای محل فعالیت، حداقل به هشت درصد برساند که به گواه کارشناسان موفق نشد.
وقتی فشارها ازسوی ژاپن روی گون افزایش یافت، دولت و شرکتهای فرانسوی در ابتدا از مدیر خود حمایت کردند و او را بیگناه میدانستند. البته وزیر امور مالی کشور پس از ادامهدار شدن بازداشت گون از تصمیم دولت برای پیدا کردت جایگزینی در سمت مدیریت عامل رنو صحبت کرد. درنهایت رنو هم نگران بود که نیسان از اتحاد بین دو خودروسازی سوءاستفاده کند و تصمیم داشت تا هرچه سریعتر وضعیت گون را مشخص کند. درنهایت کارلوس در ۲۴ ژانویهی ۲۰۱۹ و بهخاطر ادامهدار شدن بازداشت، از مقام ریاست هیئتمدیره و مدیریت عامل رنو استعفا داد. او در سیام ژانویه مصاحبهای انجام داد و اتهامهای خود را نتیجهی تبانی و خیانت مدیرانی در نیسان مطرح کرد که از اتحاد شرکت با رنو و ادغام احتمالی با میتسوبیشی ناراحت بودند.
کارلوس گون در مارس ۲۰۱۹ از دادگاه ژاپن درخواست آزادی به شرط وثیقه کرد. درخواست او پس از سه بار رد شدن، با موافقت روبهرو و یک میلیارد ین (حدود ۹ میلیون دلار) بهعنوان وثیقه مشخص شد. درنهایت کارلوس گون در ششم مارس سال ۲۰۱۹ با قید وثیقه و تحت نظارت کامل از زندان به خانه رفت. او در سوم آوریل در توییتر اعلام کرد که در یازدهم همان ماه طی یک کنفرانس خبری، حقیقت را دربارهی پروندهی خود افشا خواهد کرد. مقامات ژاپنی در چهارم آوریل برای چهارمین بار و این بار بهخاطر اتهام کلاهبرداری در قرارداد با عمان، گون را دستگیر کردند.
مقامهای فرانسوی و شرکت رنو نیز پس از طولانی شدن بازداشتهای گون، تحقیقاتی را برای بررسی عملکرد او در فرانسه شروع کردند. در ژوئن ۲۰۱۹، رنو خبر از کشف ۱۱ میلیون هزینهی مشکوک مرتبط با گون داد. آمریکا نیز در همان زمان اتهامهایی مرتبط با مالیات شرکت نیسان را علیه گون مطرح کرد و درنهایت مدیر رنو-نیسان به پرداخت یک میلیون دلار جریمه و عدم عضویت در هیئتمدیرهی شرکتهای سهامی عام تا ۱۰ سال محکوم شد.
خبر فرار کارلوس گون از ژاپن در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۹ منتشر شد. او در بیانیهای ازطریق نمایندهی رسانهای خود در نیویورک، خبر فرار و اقامت در بیروت را تأیید کرد. او در بیانیهای گفت که از سیستم قضایی ژاپن فرار کرده است و از حقیقت و عدالت فرار نمیکند. ازنظر گون، عملکرد دادگاههای ژاپن ناعادلانه و ظالمانه تعریف میشود. تیم دفاعی کارلوس در ژاپن از فرار او متعجب شدند و همگی استعفا دادند.
لبنان و ژاپن هردو عضو اینترپل هستند و از سال ۱۹۵۴ روابط دیپلماتیک دارند؛ منتهی هیچ توافق استرداد مجرمی بین آنها برقرار نیست و درنتیجه دولت لبنان تعدی مبنی بر تحویل دادن گون به ژاپنیها ندارد. بههرحال گون در هشتم ژانویهی ۲۰۲۰ اولین کنفرانس خبری پس از فرار خود را برگزار کرد و از شرایط بد بازداشت سخن گفت. او باز هم خود را بیگناه خواند و از تعدادی مدیر اجرایی نیسان بهعنوان عاملان نقشهی اتهام نام برد. یک روز بعد، یک قاضی لبنانی حکم ممنوعیت سفر را برای گون اعلام کرد.
کارلوس گون زمانی از سوی فوربز بهعنوان «سختکوشترین فرد در کسبوکار بسیار رقابتی خودروسازی در سطح جهانی» شناخته شد. او زندگی خود را بین توکیو و پاریس تقسیم کرده بود و برخی آمارها میگویند از سال ۲۰۰۶، سالانه حدود ۲۴ هزار کیلومتر سفر هوایی انجام داده است. رسانهای ژاپنی لقب «هفت-یازده» را به گون دادند که نشان از ساعتهای کاری او از صبح زود تا پایان شب بود. کارلوس گون شهروندی برزیل و فرانسه را دارد.
همکاران کارلوس گون، او را فردی متمرکز بر اهداف، رک و علاقهمند به فرایندهای اجرایی میدانستند. بهعلاوه گون به ارتباط نزدیک با خط تولید و کارگران و همچنین تشکیل گروههای چندفرهنگی و چندعملکردی شهرت داشت. گون به چهار زیان زندهی دنیا، فرانسه، پرتغالی، انگلیسی و عربی تسلط دارد و همچنین مطالعاتی هم در زبان ژاپنی داشته است. او در تمام سالهای فعالیت بهعنوان یک مدیر بینالمللی، ارتباطهای خود را با لبنان هم حفظ کرد و در چند شرکت و سازمان بزرگ آن کشور فعالیت و عضویت داشت. اکنون نیز اینترپل حدس میزند همان کشور اقامتگاه احتمالی مدیر فراری باشد.
ژاپنیها باوجود مخالفتهایی که در ابتدا با رویکردهای گون داشتند، کمکم او را به قهرمانی فرهنگی تبدیل کردند. در سال ۲۰۰۲ کتاب کمیکی براساس زندگی او بهنام The True Story of Carlos Ghosn در ژاپن چاپ شد. در برخی از رستورانهای ژاپنی، غذاهای سریع و آمادهی مخصوص مدیران و دانشجویان موسوم به بنتو (Bento) سرو میشود که در منوی تعدادی از آنها بنتویی بهنام کارلوس گون هم دیده میشود. فایننشال تایمز وجود غذایی بهنام گون در منوی رستورانهای ژاپنی را نشان از پذیرش مدیر فرانسوی-برزیلی در فرهنگ مذکور دانست.
کارلوس گون تجربههای برنامهی نجات نیسان را در کتابی بهنام Shift نوشت که به یکی از پرفروشترین کتابهای جهان تبدیل شد. کتاب دیگری نوشتهی دیوید مگی بهنام Turnaround وجود دارد که همین داستان نجات نیسان را از زاویهای دیگر تعریف میکند. میگل ریواس میکود، کتابی دیگر را با موضوعیت کارلوس گون چاپ کرد که درسهایی از او را برای مدیران کسبوکار جمعآوری کرده است. این کتاب بهنام The Ghosn Factor بهفروش میرسد.
دانشجوها در رشتههای مرتبط با دنیای کسبوکار و مدیریت، به دفعات کارلوس گون و شیوهی مدیریت او را بهعنوان موضوع مقالهها و پایاننامههای خود انتخاب کردهاند. پایگاه CyberEssays زیرمجموعهای مخصوص مقالههای مرتبط با شیوهی مدیریت کارلوس گون دارد. یکی از مهمترین مقالههای موجود، در سال ۲۰۰۵ توسط کوجی ناکائی، دانشجوی MBA دانشکدهی مدیریت MIT Sloan نوشته شد که گون را با ژنرال آمریکایی، داگلاس مکآرتور مقایسه میکند. مکآرتور جامعهی ژاپن را در سالهای پس از جنگ جهانی دوم بازسازی کرد.
اگرچه کارلوس گون امروز بهعنوان یک فراری تحت تعقیب اینترپل شناخته میشود، اما بههرحال در سالهای گذشته افتخارهای متعددی به او اهدا شده است و نمیتوان از تأثیرش بر رشد صنعت خودروسازی غافل ماند. در ادامه به برخی از افتخارهای او اشاره میکنیم:
پاسخ ها