لوتس فانناشتایل، دروازهبان سابق آلمانی و یکی از عجیبترین چهرههای تاریخ فوتبال، بعد از سالها زندگی پر از حادثه و جنجال، دوباره به دنیای فوتبال برگشته است.
ورزش سه: مردی که زمانی ۳ بار در زمین مرد، به خاطر دزدیدن یک پنگوئن در نیوزیلند بازجویی شد و ۱۰۱ روز را در زندان سنگاپور گذراند، حالا بهعنوان مدیر ورزشی باشگاه آبردین اسکاتلند منصوب شده است!

از مونیخ تا نامیبیا؛ زندگی در ۲۵ تیم و ۱۳ کشور!
لوتس فانناشتایل متولد آلمان است و در تیمهای پایه بایرنمونیخ فوتبال را آغاز کرد اما خیلی زود مسیرش از بقیه بازیکنان جدا شد. در طول ۲۰ سال دوران حرفهای، برای ۲۵ باشگاه در سراسر جهان بازی کرد؛ از ویمبلدون، ناتینگهام فارست و هادرسفیلد تا باشگاههایی در برزیل، نیوزیلند، مالزی، آفریقای جنوبی، کانادا، نامیبیا و حتی مالت! همین سفرهای شاید عجیب و پرتعداد در همهجای جهان باعث شد او به تنها فوتبالیست تاریخ تبدیل شود که در تمام ۶ قاره بازی کرده؛ رکوردی که همچنان هم بیرقیب مانده.
سه بار مرگ در زمین فوتبال
اما شاید مهمترین بخش زندگی فانناشتایل همان روزی باشد که در زمین فوتبال از دنیا رفت؛ آن هم برای سه مرتبه! ماجرا از این قرار است که در فصل ۰۳-۲۰۰۲ و زمانی که او برای تیم بردفورد بازی میکرد، در برخوردی شدید با کلیتون دونالدسون، مهاجم حریف دچار ایست قلبی شد. ریههایش از کار افتاد، نبضش متوقف شد و پزشکان سه بار اعلام کردند او مرده است! اما فانناشتایل معجزهوار در بیمارستان به هوش آمد.

خودش بعدها گفت:«ریههایم از کار افتاده بود؛ دیگر نبضم نمیزد و در زمین سه بار اعلام کردند مردهام اما سه ساعت بعد در بیمارستان بیدار شدم و هفته بعد دوباره بازی کردم!»
ماجرای دزدی پنگوئن در نیوزلند!
فانناشتایل در دوران بازیاش در نیوزیلند، ماجرای عجیب دیگری رقم زد که هنوز هم مردم به شوخی از آن یاد میکنند. او یک پنگوئن واقعی را از حیاتوحش دزدید و آن را در وان حمامش نگه داشت! خودش درباره این اتفاق با خنده میگوید:«همه درباره همان پنگوئن لعنتی ازم میپرسند! به من گفتند ممکن است به خاطر این کار از کشور اخراج شوی و مجبور شدم پنگوئن را برگردانم!»
کابوس ۱۰۱ روزه در زندان سنگاپور
این اما پایان داستانهای عجیب فانناشتایل در دوران فوتبالش نیست. او بعدها دوران بسیار سختی را پشت سر گذاشت. زمانی که در جنوب شرقی آسیا بازی میکرد، به اتهام شرط بندی در مسابقات بازداشت شد و ۱۰۱ روز در سنگاپور زندانی بود!

او در اینباره میگوید:«در آن دوران زندگیام عالی بود؛ مدل برند جورجیو آرمانی بودم، برنامه تلویزیونی داشتم و اوضاع فوتبالم هم خوب پیش میرفت. یک روز صبح چشم باز کردم و دیدم در سلولی بتنی هستم! کنار قاتلها و متجاوزها. واقعا شوکهکننده بود!»
او توضیح میدهد که اتهامش بیاساس بود چون تیمش بازیها را برده بود و خودش در یکی از مسابقات بهترین بازیکن زمین شده بود. دادگاه در نهایت هیچ مدرکی از تبانی پیدا نکرد و او تبرئه شد:«بعد از آن ماجرا، آدم دیگری شدم. سختترین دوران زندگیام بود اما بیشتر از هر زمان دیگری یاد گرفتم. وقتی شب بیدار میشوی و میبینی کنار قاتلها خوابیدهای، بدون مسواک و حتی بدون دستمال توالت، تازه میفهمی زندگی قبلیات چه نعمتی بوده؛ آنجا فهمیدم فوتبال همهچیز نیست.»
تجربه کار در فوتبال حرفهای آلمان
بعد از پایان دوران بازی، فانناشتایل وارد دنیای مدیریت شد. او در تیمهایی مثل هوفنهایم و فورتونا دوسلدورف بهعنوان مدیر و تحلیلگر کار کرد و به خاطر دید بینالمللیاش مورد توجه باشگاهها قرار گرفت. حالا این مرد ماجراجو، با چهرهای آرامتر اما همان روحیه بیقرار، دوباره به فوتبال برگشته است.
آغاز یک ماجراجویی تازه در اسکاتلند

باشگاه آبردین که در این فصل فقط دو برد به دست آورده و در رده یازدهم لیگ اسکاتلند قرار دارد، فانناشتایل را به امید تغییر مسیر خود به خدمت گرفته است. رئیس این باشگاه در بیانیهای در اینباره میگوید:«از پیوستن لوتس با آنهمه تجربه بینالمللی خوشحالیم. او در مربیگری، استعدادیابی، پرورش بازیکنان جوان و رهبری تیمها سابقه قابل توجهی دارد و میتواند محرکی برای تحقق اهداف فوتبالی باشگاه در سالهای آینده باشد.»
فانلاشتاین در درباره حضورش در آبردین میگوید:«آبردین چیزی دارد که خیلی از باشگاهها فقط میتوانند آرزویش را داشته باشند؛ سنت، تاریخ و روح واقعی فوتبال. من در دو سال گذشته از نزدیک با ساختار باشگاه آشنا شدم و حالا میخواهم از این پایه محکم برای ساخت آیندهای بهتر استفاده کنم. هدف من این است که در همه سطوح باشگاه پیشرفت ایجاد کنم و کاری کنم که هواداران دوباره به تیمشان افتخار کنند.»
زندگی لوتس فانناشتایل مجموعهای از ماجراجوییهای باورنکردنی است؛ از مرگ در زمین فوتبال و دزدیدن پنگوئن گرفته تا زندان، مدلینگ، سفر در شش قاره و بازگشت دوباره به فوتبال حرفهای. او حالا در آستانه فصل تازهای از زندگیاش قرار گرفته؛ شاید آرامتر از گذشته اما هنوز پر از داستان. مردی که سه بار مرد و زنده شد، حالا باید بزرگترین مأموریتش را انجام دهد؛ زندهکردن دوباره آبردین.
پاسخ ها